با شناخت و تعقیب این بحث، انسان با آثار و تبعات منفی تبانی آشنا می‌شود و با پرهیز از هرگونه تبانی به نجات و سعادت در دنیا و آخرت نایل می‌آید و به آرامش روحی و روانی میرسد و از مزایای جامعه‌ی سالم و معنوی برخوردار می‌گردد. بر این پایه نه خود تبانی می‌کند و نه اجازه تبانی کردن به دیگران را می‌دهد.با توجه بدین مطالب، تبانی را باید یکی از معضلات بسیار مهم جوامع بشری دانست، معضلی که آثار و تبعات آن به تناسب مسئولیت‌ها، برای هر جامعه‌ای مخرب خواهد بود. از این رو امید است مطالعه‌ی این نوشتار، آگاهی هر چند کوچک اما موثر در شناخت و پیشگیری این پدیده شوم باشد.ان شاء ا...
معنا و مفهوم تبانی:
در اینجا قبل از هرگونه بحث و بررسی در خصوص تبعات شوم تبانی، ضرورت دارد، که نگاهی کلی به معنا و مفهوم تبانی داشته باشیم.تیان (ساخته از بنی) با یکدیگر قرار نهادن، نهانی پیمان بستن (بیشتر تبانی  ضد شخص ثالثی است) این کلمه در لغت عرب نیست و آن را فارسی زبانان از «ب ن ی» ساخته‌اند.
همچنین گفته شده است که «تبانی، عبارت است از: با هم ساختن با هم سازش کردن و همدست شدن برای اقدام به امری بنابراین، از یکسو تبانی در امور منفی و بد به کار می‌رود، اگر چه ممکن است در امور مقبت و خوب، تبانی صورت گیرد، ولی موارد استعمال آن، بیشتر در زمینه‌های بد و منفی است.
از سوی دیگر تبانی به نوعی، به معنای مخفی داشتن و پوشش دادن واقعیت‌ها و حق جلوه باطل نیز می‌باشد، و همچنین تبانی  را به معنای هر چیزی می‌گویند که خارج از حق و قانون و رسیدن به اهداف و اغراض مادی از راههای نامشروع باشد.
اقسام تبانی:گستره تبانی، بسیار وسیع  است و اقسام و مصادیق گوناگونی را شامل می‌شود و بالطبع می‌تواند در عرصه‌های مختلفی میتواند.
تبانی از یک منظره، بر دو قسم است:
1. تبانی فردی: یعنی تبانی دو نفر  علیه  فردی یا افراد و موسسات.
2. تبانی گروهی و جمعی: یعنی تبانی دو گروه یا صنف یا موسسه و یا حزب و حتی یک کشور، علیه‌ی دیگری. علاوه بر این تقسیم بندی، همچنین می‌توان تبانی را بر دو قسم کلی زیر مورد توجه قرارداد:
1- تبانی مادی
2- تبانی غیرمادی
هر کدام از این دو، ممکن است در عرصه‌های مختلف، جلوه نمایند:
1. تبانی اقتصادی:
یعنی تبانی کردن برای رسیدن به اهداف مادی و مالی و یا ضربه زدن به اقتصاد کشور یا تبانی  در معاملات دولتی و با مناقصه‌ها و مزایده‌ها.
2. تبانی سیاسی:
این نوع تبانی مصادیق متعددی را شامل می‌شود و از جمله، الف- تبانی درطرح براندازی حکومت دینی و اسلامی ب- تبانی برضد امنیت داخلی و خارجی کشور ج- تبانی در جهت مخدوش کردن برخی از افراد مسوول و کنار زدن رقیب سیاسی. د- تبانی در انحراف مسیر رهبری جامعه  هـ- تبانی در عرصه‌ی بین المللی و برون کشوری، مثل تبانی دو یا چند کشور در براندازی یک رژیم یا سرکوب یک انقلاب و جنبش.
3. تبانی اخلاقی و فرهنگی: عبارت است از: تبانی دو فرد یا افراد در رواج بی‌غیرتی و بی‌بند و باری (همکاری با مفسدان) و نیز رواج هرج و مرج و مفاسد اخلاقی و ضد دینی مانند: فحشاء ارتشاء، بد حجابی و بی‌غیرتی و...   
4. تبانی در عرصه‌ی دین: این نوع تبانی، درجهت اجراء نشدن احکام و قوانین دینی در سطح جامعه و از بین بردن قداست و اهمیت آن در افراد صورت می‌پذیرد. در واقع به نوعی رواج مداهنه و تساهل و تسامح احکام  دینی و اجرای آن است.
5. تبانی در سایر عرصه‌های مختلف اجتماعی: مثل  ورزش و یا تبانی  ماموران دولت با شاکی یا مشتکی عنه (متشاکی) مثل گزارش خلاف واقع دادن.
6. تبانی در خودداری دیگران از شرکت در جهاد فی سبیل الله: این نوع تبانی کاری منافقانه بوده و نوعی تبانی و خیانت به دین و وحی شمرده می‌شود (رجوع کنید به آیه‌ی 127، سوره توبه: و اذا ما انزلت سوره نظر...) خدای متعال، نتیجه‌ی چنین عملی را مایه‌ی انصراف و واژگونی قلب و محرومیت انسان از درک حقایق ایمان معرفی کرده است.
انگیزه و علل و عوامل تبانی: انگیزه و علل و عوامل تبانی می‌توانند مختلف باشند اما با وجود این همه‌ی این عوامل به نوعی به اغراض مادی و شهوانی (بطور عام) باز می‌گردد، به هر حال انگیزه‌هایی مانند موارد زیر موارد را می‌توان از جمله دلایل و عوامل تبانی دانست:
1. حرام خواری و زیاده خواهی: که به نوبه‌ی خود، یکی از عوامل رشوه نیز می‌باشد و نمادی برای تبانی فرد یا افراد با دیگران محسوب می‌شود.
2. توجه به دوست و آشنا در مسائل کاری و منفعت جویی: که عامل مهمی در پارتی بازی است به کیفیتی که تبانی می‌شود تا خود فرد یا دیگری به اهداف مد نظر برسد.
3. فرار از قوانین، ضوابط  و مقررات که خود یکی دیگر از  انگیزه‌های تبانی تلقی می‌گردد.4. جهالت به قبح تبانی: گاهی ممکن است که فرد یا افراد به قبیح بودن تبانی و آثار و تبعات آن آگاه نباشند و چه بسا به انگیزه خیر خواهی و کمک به افراد عملی را انجام دهند که مصداق تبانی پیدا می‌کند.
بنابراین، تبانی ریشه در دنیا طلبی و حب نفس دارد. بی‌جهت نیست که گفته‌اند: «حب الدنیا اصل کل معصیه و اول کل  ذنب» دنیا دوستی  ریشه‌ی هر معصیت و آغاز  هر گناه است» پیامبراکرم(ص) فرمودند: اگر کسی جاهل  به احکام  و قوانین باشد و ایمان و تقوای الهی نداشته باشد به آسانی، آلوده به تبانی می‌شود.
تبانی از دیدگاه قرآن:اگر چه در قرآن به صراحت راجعه به تبانی، مطلبی نیامده، اما از عمومیت برخی آیات و جرم  و گناه بودن تبانی، می‌توان بر حرمت و مذمت آن استفاده کرد مانند:
1. آیه 2 سوره مائده (آیه تعاون):تبانی درحقیقت، نوعی تعاون و همکاری بر اثم و عدوان (دشمنی و تجاوز از حد) است که در آیه از آن نهی شده است آیه مذکور می‌فرماید: وتعاونوا علی البر والتقوی و لاتعاونوا علی الائم والعدوان و (همواره) در راه نیکی و پرهیزکاری با هم تعاون کنید و هرگز در راه گناه و تعدی همکاری نکنید) مفسران گفته‌اند بهتر آن است که آیه حمل بر معنایی عام شود تا شامل  هر گناه و سستی بشود از این رو تبانی که نوعی گناه و ستم به خود و دیگران است، داخل در تعاون بر اثم و عدوان می‌باشد، یعنی مراد از «اثم» (گناه) در آیه مطلق گناه است اعم از صغیره و کبیره و تبانی بر جرم یکی از اقسام گناهان است.
در این آیه به مومنان و بندگان خدا امر شده که یکدیگر را بر نیکی و تقوا یاری کنند و دست اتحاد و همیاری بر نیکی‌ها دهند همچنین باید از معاونت و همکاری برگناه (از جمله تبانی) خودداری نمایند.
«اثم» یعنی مطلق اعمال قبیحه و معاصی الهیه که فرد به حقوق و وظایف خود، تعدی کند و برخلاف وظیفه‌ی خود عمل نماید. «عدوان» تجاوز به حقوق دیگری است و یا تجاوز از حدود شرعیه و تبانی اعانت بر معاصی و تجاوز به حریم دیگری و ضرر رساندن به غیر است که یک معصیت بزرگ الهی و مورد نهی قرار گرفته و فرد تبانی کننده برای همیشه درگناه آن شریک و سهیم خواهد بود.علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان ذیل آیه فرمودند:"همکاری بر «اثم» یعنی عمل بد باعث افتادگی در کارهای یک زندگی سعادتمند می‌شود و همچنین تعاون و همکاری بر «عدوان» یعنی تعدی به حقوق حقه‌ی مردم و سلب امان از نفوس و اعراض و اموالشان.
"
بنابراین همکاری و تبانی بر اهداف باطل اخلاقی، سیاسی، اجتماعی (گناه و عدوان)، در اسلام محکوم و ممنوع است و سعادت و خوشبختی و آرامش یک جامعه بر پایه‌ی تعاون و همکاری بر خیر و نیکی است از این رو در ادامه آیه خدای متعال به صورت تاکیدی و مجددا از اجتماع بر اثم و عدوان، نهی فرموده است:
و اتقوا الله ان الهه شدید العقاب:  "و از (مخالفت فرما) بپرهیزید که مجازات خدا شدید است"
2. آیه 56 سوره اعراف (آیه فساد):تبانی نوعی فساد و اخلال در نظم و اعتدال جامعه است و انسان‌های تبانی کننده را باید مفسد دانست همان کاری که منافقان می‌کنند " و اذا قبل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون الا انهم هم المفسدون ولکن لایشعرون" و هنگامی که به آنان (منافقان) گفته شود در زمین فساد نکنید می‌گویند ما فقط اصلاح کننده‌ایم. آگاه باشید اینها همان مفسدانند ولی نمی‌فهمند.
تبانی از مصادیق فساد در زمین است که همان توطئه بر علیه‌ی فرد یا افراد یا علیه‌ی دین و نظام اسلامی است و خداوند از آن نهی فرموده است:   
ولاتفسدوا فی الارض بعد اصلاحها  "و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید"3. آیه 14سوره بقره (آیه نفاق و نیرنگ)
تبانی نوعی نفاق و نیرنگ با خدا و رسول و مومنین و جامعه‌ی دینی و انسانی است و خدای متعال آن را کار منافقان برشمرده و از آن نهی فرموده است. و اذلقوا الذین امنوا قالوا آمنا و اذا خلوا الی شیاطینهم قالوا انا معکم:  "و هنگامی که (منافقان) افراد با ایمان را ملاقات می‌کنند می‌گویند: ما ایمان آوده‌ایم (ولی) هنگامی که با شیطان خود خلوت می‌کنند می‌گویند ما با شماییم."انسانهایی که بر ضد دیگران تبانی می‌کنند از ایمان، صداقت و انسانیت دورند و در ظاهر با دیگران، اظهار صداقت و رفاقت و برادری می‌کنند ولی در باطن به خیانت و ضربه زدن دست می‌زنند.
تبانی کننده، شیطان است:انسانهایی که دست تبانی به یکدیگر می‌دهند تا ضرری متوجه‌ی دیگران نمایند نه تنها شبیه‌ی شیطان، بلکه خود شیطانند، زیرا چنین افرادی با کناره گیری از ایمان و فاصله گرفتن از مرز انسانیت و فرشته خویی، وارد مرز شیطنت و حیوانیت شده‌اند و لذا درقرآن، از منافقان و کافران و همدستان و تبانی کنندگان درجرم و فساد به "شیاطین" تعبیر شده است "الی شیاطینهم" از نظر قرآن کسانی که روحیه‌ی ایمانی و انسانی دیگران را تضعیف و منحرف می‌کنند از مصادیق شیطانند.تبانی از دیدگاه روایات: روایات متعددی راجع به خیانت و تعاون و تبانی در گناه و تجاوز وارد شده است که در اینجا به برخی اشاره می‌شود:
1. در وسائل الشیعه از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که فرمود:" اذا کان یوم القیامه نادی مناد این الظلمه و اشیاء الظلمه؟...:"هنگامی  که روز قیامت برپا شود منادی ندا در می‌دهد کجا هستند ستمکاران و کجا هستند یاوران آنها و کسانی که خود را شبیه آنها ساخته‌اند؟! حتی کسانی که برای آنها قلمی تراشیده‌اند و یا دواتی را لیقه کرده‌اند همه آنها را در تابوتی از آهن قرار می‌دهند سپس در میان جهنم پرتاب می‌شوند.
2. درمورد تبانی سیاسی جهت اعانت به دشمنان اسلام از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که به حضرت علی(ع) فرمودند: «یاعلی کفر بالله العلی العظیم من هذه الامه عشر ... و بایع السلاح من اهل الحرب» "ده طایفه از این امت به خدا کافر شده‌اند که یکی از آنها کسی است که اسلحه به دشمنان اسلام که با آنها درحال جنگند، بفروشد".
3. تبانی نوعی خیانت است پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «یطبع المومن علی کل خصله و لا یطبع علی الکذب و لا علی الخیانه» "مومن به هر خصلتی خوی می‌کند، اما به دروغگویی و خیانت خوی نمی‌گیرد». لذا، کسی که مومن حقیقی است نسبت به دیگران و جامعه، تبانی و خیانت نمی‌کند4. تبانی با معصیتکار نشانه‌ی بی‌دینی است. امام باقر (ع) فرمود: "لا دین لمن دان بطاعه من عصی الله". هر که ملتزم به اطلاعت از معصیتکار شود، دین ندارد. بر این اساس انسان دیندار مطیع  فرمان خداست و اطاعت غیر را به گردن نمی‌کشد.
احکام فقهی تبانی:
تبانی از گناهان بزرگ است که عقل و شرع حکم به قبح آن می‌دهد و آن را محکوم و ممنوع می‌کند، زیرا انسان را از خیر و سعادت بازداشته و به مرحله‌ی حیوانیت و غفلت می‌کشاند و روح صفا و طهارت و خلوص را از آدمی سلب می‌کند. به عبارت دیگر، تبانی نوعی خدعه، خیانت و فریبکاری است که در فقه اسلامی، بطور کلی، عموم از تعاون و تبادل دراعمال نامشروع و خلاف شرع در مسائل گوناگون تحریم گردیده و از آن نهی شده است مثل: تبانی در معاملات دولتی و غیر دولتی و قراردادهای تجاری تبانی در امور سیاسی و حکومتی تبانی در توطئه و جاسوسی، فروش اسلحه و برافروختن جنگ و اختلاف تبانی در نفاق با ابزارهای دینی و شرعی برای ترویج افکار و اغراض منحرف اعتقادی، (مثل: ساخت مسجد ضرار که گروهی، منافقانه تبانی می‌کنند تا مسجد را سنگر مبارزه با دین خدا سازند) در فقه اسلامی، بیشتر روی تبانی در احکام معاملاتی و مالی تاکید و بحث شده است که می‌تواند به اشکال مختلف بروز کند و زمینه‌ی کلاهبرداری و اختلاس را فراهم آورد و به افراد و موسسات دولتی و غیر دولتی ضرر و زیان وارد نماید.تبانی در قانون جزایی:
5. مجازات تبانی برضد امنیت داخلی یا خارجی کشور: «هرگاه دو نفر یا بیشتر» اجتماع و تبانی نمایند که جرایم بر ضد امنیت داخلی یا خارجی کشور مرتکب شوند یا وسایل ارتکاب آنرا فراهم نمایند در صورتی که عنوان محارب بر آنان صادق نباشد به دو تا پنج سال حبس محکوم خواهند شد.
6. مجازات تبانی علیه‌ی عرض جان و مال مردم: هرگاه دو نفر یا بیشتر اجتماع و تبانی بنماید که علیه‌ی اعراض یا نفوس یا اموال مردم اقدام نمایند و مقدمات اجرایی را هم تدارک دیده باشند ولی بدون اراده خود موفق به اقدام نشوند حسب مراتب به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهند شد.
7. مجازات تبانی در طرح براندازی حکومت اسلامی: هر فرد یا گروه که طرح براندازی حکومت اسلامی را بریزد و برای این منظور اسلحه و مواد منفجره تهیه کند و نیز کسانی که با آگاهی و اختیار، وسایل و اسباب کار و سلاح در اختیار آنها بگذارند، "محارب و مفسد فی الارض می‌باشند حد محاربه و افساد فی الارض" یکی از چهار چیز است
1- قتل 
2- آویختن به دار
3- قطع دست راست و پای چپ
4- تبعید انتخاب هر یک از امور چهار گانه به اختیار قاضی است.
8. مجازات تبانی در معاملات دولتی و عمومی:اشخاصی که در معاملات یا مناقصه‌ها و مزایده‌های دولتی با شرکت‌ها و یا موسسات وابسته به دولت یا مامور به خدمات عمومی و یا شهرداریها، با یکدیگر تبانی کنند و در نتیجه‌ی تبانی ضرری متوجه‌ی دولت و یا شرکت‌ها و موسسات مذکور شود به حبس تادیبی از یک تا سه سال و جزای نقدی به میزان آنچه من غیر حق تحصیل کرده‌اند محکوم می‌شوند. هرگاه مستخدمین دولت یا شرکت‌ها یا موسسات مزبور یا شهرداریها و همچنین کسانی که به نحوی از طرف دولت و یا شرکت‌ها و موسسات فوق در انجام معامله یا مناقصه یا مزایده، دخالت داشته باشند و با علم یا اطلاع از تبانی، معامله را انجام دهند یا به نحوی در تبانی شرکت یا معاونت کنند به حداکثر مجازات حبس و انفصال ابد از خدمات دولتی و شرکتها و موسسات وابسته به دولت و شهرداریها محکوم خواهند شد.
در کلیه موارد مذکور در صورتی که عمل مطابق قانون مستوجب کیفر شدیدتر باشد مرتکب به مجازات اشد محکوم خواهد شد.نکته در این نوع تبانی بحث معاونت و شرکت و همکاری و فراهم کردن مقدمات جرم لحاظ شده است.آسیب‌های تبانی:به یقین تبانی، آثار و مفاسد فردی و اجتماعی بسیاری بر جای خواهد گذاشت و آثار و تبعات منفی آن در عرصه‌های مختلف  سیاسی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی بروز خواهد کرد.
تبانی – و اصولاً هر جرم و گناهی- دارای مفاسد و مضرات بسیاری است که می‌تواند همانند سم مهلک برای فرد و جامعه خطرناک باشد که در این بخش به برخی از آنها اشاره می‌شود:
9. محروم شده از هدایت و عاقبت بخیری:کسی که جان خویش را اسیر و آلوده گناه و معاصی کند و در گور شهوات و غرایز نفسانی دفن نماید جایی برای تابش نور هدایت بر آن نمی‌ماند، دل چنین کسانی، بسته و مهر خواهد شد و خداوند گوش و قلب باطنی او را مختوم می‌کند و بر چشم او پرده‌ای ستبر می‌افکند که پس از آن: نه حق را می‌شنود و نه می‌بیند و نه می‌فهمد. «افرءیت من اتخذ الهه هواه و اضله الله علی علم و ختم علی سمعه و قلبه و جعل علی بصره علی بصره غشاوه فمن یهدیه من بعد الله افلا تذکرون» "آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (براینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهرزده و برچشمش پرده‌ای افکنده است؟ با این حال چه کسی غیر از خدا می‌تواند او را هدایت کند؟ آیا متذکر نمی‌شوید؟!" و مسلما چنین قلبی  گرفتار فتنه و عذابی بزرگ خواهد شد: ختم الله علی قلوبهم  و علی سمعهم  و علی ابصارهم غشاوه و لهم عذاب عظیم: "خداوند بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.
"
بنابراین گناه و پیروی از هوا و هوس، حجابی در برابر نور حق هدایت« و قالوا قلوبنا فی اکنه مما تدعونا الیه و فی آذاننا و قرو من بیننا و بینک حجاب»و باعث رین (زنگار دل) و چرک و غبار بر آیینه‌ی جان آدمی می‌شود «بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون کلا انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون، ثم انهم لصالوا الجحیم» بلکه اعمالشان چون زنگاری بردلهایشان نشسته است چنین، نیست (که می‌پندارند) بلکه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند سپس آنها به یقین وارد دوزخ می‌شوند.
2-سلب توفیق عبادت و معنویت:انسانی که همیشه به فکر گناه و انجام تبانی می‌باشد هرگز توفیق عبادت حقیقی و لذتبخش پیدا نخواهد کرد و بدترین و بزرگترین عذاب الهی همین است که خداوند متعال لذت عبادت و مناجات با خود را از دل بنده‌ای سلب کند.در روایت آمده است مردی به حضرت امیرالمومنین علی(ع) عرض کرد «توفیق نماز شب ندارم» حضرت فرمودند: «انت رجل قدقیدتک ذنوبک» تو مردی هستی که گناهان تو، پایبند توست»
3-تغییر حقایق و باورها:انسانی که به گناه (تبانی) آلوده باشد، نور معرفت از او سلب شده و زیر بار حق نمی‌ورد. کم-کم عقیده و باور سالم او را تغییر می‌دهد و با حق به ستیزه می‌پردازد. "صرف الله قلوبهم با نهم قوم لا یفقهون" خداوند دلهایشان را از حق منصرف ساخته چرا که آنها گروهی هستند که نمی‌فهمند.این گناه کم کم زمینه‌ی انکارها را بوجود می‌آورد «و ما یکذب به الا کل معتد اثیم» و تنها کسانی آن (روز جزا) را انکار می‌کنند که متجاوز و گنهکار است»خداوند متعال درقرآن کریم می‌فرماید: "ثم کان عاقبه الذین اساوا السوی ان کذبوا بایات الله و کانوا بها یستهزون" سپس سر انجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخر گرفتند»آنگاه انسان به راحتی به آلودگیهای اخلاقی می‌رسد و از ارتکاب گناه کبیره و صغیره دریغ نمی‌کند و درنهایت به کفر و بی‌اعتقادی می‌رسد و نه تنها به خدا فراموشی میرسد بلکه گرفتار خود فراموشی می‌گردد یعنی حتی به خود (فطرت و وجدان پاک و سالم خود) خیانت می‌کند فریب می‌دهد."یخادعون الله و الذین آمنوا و مایخدعون الا انفسهم و مایشعرون." می‌خواهند خدا و مومنان را فریب دهند، درحالی که جز خودشان را فریب نمی‌دهند (اما) نمی‌فهمند)
4-سلب امنیت و آسایش اجتماعی.
5-انحراف مسیر سعادت و سلامت و هدایت و رهبری صحیح جامعه (که موجب رواج فساد و هرج و مرج و روی کارآمدن افراد فاسد و نا لایق می‌شود)
6-کشیده شدن افراد جامعه به سمت تساهل و مداهنه در اجرای احکام و قوانین و تعالیم موضوعه (که موجب می‌شود تا افراد نسبت به ارزشهای اخلاقی و قانونی بی‌اهمیت شوند و آن را سست و سرسری بگیرند.
7-زایل شدن حلاوت و شیرینی ایمان: پیامبر اکرم(ص) فرمودند: "من کان اکثرهمه نیل الشهوات نزع من قلبه حلاوه الایمان" هرکس بیشترین فکر و تلاشش، رسیدن به خواهشهای نفسانی باشد حلاوت ایمان از قلبش گرفته می‌شود.
8-گرفتار آمدن به جنگ قانون و مجازات پیش بینی شده.
9-آثار وضعی تبانی در اخلاق و رفتار فرد خانواده (چون تحصیل مال و موقعیت از طریق نا مشروع که خود به خود آلودگیهایی را در بر دارد که به مرور زمان موجب تاثیر گذاری در اخلاق، سعادت و آینده فرد و خانواده او می‌شود.
10-گرفتار شدن به عذاب و عقوبت الهی در برزخ و قیامت (و ان سعیه سوف یری) و اینکه تلاش او به زودی دیده می‌شود.
11-مردن با سلب ایمان و عاقبت بخیر نشدن قرآن می‌فرماید: "استکبار فی الارض و مکر السییء و لا یحیق المکر السییء الا باهله" اینها همه به خاطر استکبار در زمین و نیز نیرنگهای بدشان بود، اما این نیرنگها تنها دامان صاحبشان را می‌گیرد.و حضرت امیرالمومنین علی(ع) فرمودند: هر انسانی کرده خود را می‌بیند و سزای کردارش را می‌گیرد. "کل امری یلقی ما عمل و یجزی بما صنع "نکته پایانی:با توجه به آثار و مضراب مفاسد تبانی، لازم است انسان مومن و متعهد به خود آید و عواقب دنیوی و اخروی آن را در نظر بگیرد و به خدای خود توجه کند و از آلودگی به این گناه بزرگ، اجتناب نماید و اگر خدای نا کرده به این انحراف مبتلا بوده توبه نماید و در صدد جبران گذشته برآید. خداوند متعال در قرآن کریم از زبان «شعب» فرموده است. "استغفروا ربکم ثم توبوا الیه ان ربی رحیم ودود" ازپروردگار خود، آمرزش بطلبید و به سوی او باز گردید که پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبه کار) است البته توبه باید متناسب با نوع گناه باشد و جبران مالی و عرضی گناه با صرف توبه و استغفار حاصل نمی‌شود، بلکه باید به نوعی آن را تدارک کرده و به جایگاه خود برگرداند (به دیدگاه فتاوای مراجع تقلید مراجعه شود).