يك رئيس خوب چه ويژگيهايي دارد؟

روسا اغلب از جمله عوامل اصلي مي باشند كه باعث شده كاركنان شغل خود را دوست داشته باشند و يا آن را ترك كنند. همانگونه كه ژوان لويد(Joan Lloyd) مي نويسد يك رئيس مثل بند نافي مي باشد كه كاركنان را به سازمان پيوند مي دهد. اگر اين بند صدمه ديده باشد فرد نهايتا سازمان را تر ك خواهد كرد اگر شما از جمله كاركنان خوش شانسي هستيد كه رئيس خوبي داريد اين موضوع را كم اهميت قلمداد نكنيد. در ادامه ويژگيهاي يك رئيس خوب را ملاحظه مي كنيد.

1- بيان انتظارات به صورت شفاف

يك رئيس خوب از همان ابتدا با يك كارمند جديد درخصوص اولويتها و انتظارات خود صحبت مي كند. او درباره بازنگري عملكرد بحث نموده و بيان مي كندكه از نظر او يك عملكرد عالي چگونه عملكردي مي باشد.او از ابتدا جلسات و مباحثات منظمي را در خصوص تببين  انتظارات برگزار مي كند. يك رئيس موثر به كاركنان خود نمي گويد كه كارها را چگونه بايد انجام دهند. او بيشتر درخصوص نتايج و دستاوردها صحبت مي كند و كاركنان را در خصوص جزئيات كار و انجام آن به روش مناسب، آزاد مي گذارد. انتظارات مي تواند به روشهاي مختلفي از قبيل طرح در جلسات رسمي بازنگري (مرور عملكرد) و يا درخلال يك گفتگوي غير رسمي (گپ دوستانه) درخصوص يك موضوع خاص مطرح شود.

2- مربيگري

يك رئيس خوب به پست خود از دو ديدگاه مربي و رهبر مي نگرد. وي همانند فردي است كه علاوه بر آموزش بازيكنان، تيم را از طريق يك الگو  هدايت و رهبري مي نمايد. يك رئيس موثر فرض نمي كند كه كاركنان مي دانند كه چه كاري و چگونه بايد آن را انجام دهند. وي مثل يك مربي خوب بازيكنان خود را از كنار زمين صدا مي زند و گاهي اوقات كه بازيكنان تكنيكي را به خوبي فرا نمي گيرند وسوسه مي شود كه خود وارد زمين شده و بازي كند. يك رئيس عالي درمي يابد كه موفقيت در مربيگري در توانايي ايجاد يك تعادل مطلوب بين كنترل بيش از اندازه يا كمتر از اندازه نهفته است. حضور وي يك منبع كمك مي باشد اما نه تا اندازه اي كه عملكرد بازيكنان را تحت الشعاع قرار دهد.

3- ارائه بازخورد

بسياري از روسا تا زمان جلسه رسمي بازنگري عملكرد منتظر مي مانند تا پس از آن بازخوردهاي منفي به كاركنان خود بدهند. هنگامي كه اين موضوع اتفاق مي افتد كاركنان مدام از خود مي پرسند كه چرا رئيس اين موضوع را زودتر به من نگفت؟ من تلاش مي كردم كه تغيير كنم و يا كار را به روش متفاوتي انجام دهم. ارايه بازخورد در طي انجام كار رابطه اي مانند رابطه مربي - بازيكن را در كاركنان  ايجاد مي كند. در اين حالت يك احساس گفتگو، رهبري و همكاري وجود دارد. درحالي كه انتظار تا جلسه بازنگري عملكرد حس محاكمه كننده- محاكمه شونده  يا  دادگاه-حكم  را داشته و بازخورد منفي مانند تنبيه عمل مي كند.

4- قدرداني از تلاشها

كاركنان نياز دارند كه مورد تقدير واقع شوند. تحقيقات نشان مي دهد كه انسانها تلاش مي كنند كه مورد قدرداني واقع شوند و هرگز از آن دلزده نمي شوند. هيج چيز موثرتر از تقويت (بازخورد) مثبت نيست. يك رئيس موثر از اين موضوع آگاه است  و كارهايي كه دوست دارد كاركنان انجام دهند را به ايشان يادآوري مي كند و اين جاي تعجب ندارد كه متعاقبا آن رفتارها را در كاركنان خود بيشتر مشاهده نمايد. اگر فردي يك روز شلوار آبي مي پوشد و كلي تعريف و تمجيد درباره آن مي شنود آن فرد آن شلوار را دوباره خواهد پوشيد. بدين ترتيب مشاهده مي شود كه رفتار انساني يقينا پيچيده نيست.

ادامه نوشته

معرفي بيست و يك نوع رئيس و ويژگيهاي آن پرداخته شده است.

 

1- رئيس فداكار (Martyr Boss)

رئيس فداكار هر آنچه را به نفع شركت باشد انجام داده، مي دهد و خواهد داد. او روزهاي كريسمس، در روزهاي برفي پر از كولاك و روزهايي كه بيمار بوده، كار كرده است. او بعد از تصادف خودرو اش به مدت 5 هفته با دو پاي شكسته پياده به شركت رفت و آمد كرد. او هر شب بدون دريافت هيچ گونه مبلغ اضافي تا ساعت هشت بعد از ظهر در محل كارش مي ماند. شما چگونه با اين فرد رفتار مي كنيد؟ شما كاري جز گوش دادن انجام نمي دهيد. او احتمالا بعد از بازنشستگي هم اينجا خواهد بود. پس بهتر است از همان ابتدا نحوه كنار آمدن با اين فرد را  ياد بگيريد.

2- رئيس داد و فريادكن (Screamer  Boss)

رئيسي كه داد و فرياد مي كند فكر مي كند اگر صدايش را تا حد نامعقولي بلند كند به خواسته هايش مي رسد. صداي بلندتر، تعهد بالاتر. آخر و عاقبت اين رئيس چه خواهد بود؟  بسياري از مديران استخدام سردرگم  داد زدن را با مهارتهاي مديريتي يكسان مي گيرند. فراتر از همه چيز  داد و فرياد كن ها فقط مي خواهند بدانند كه مورد توجه قرار مي گيرند. آنها مي خواهند مورد تاييد قرار گيرند. اگر شما بتوانيد با اين رئيس كنار بياييد و احترام و اعتماد وي را جلب كنيد شايد بتوانید صداي او را پايين بياوريد.

3- رئيس دلهره آور (Fearmonger Boss)

كاركنان هر آنچه را كه رئيس دلهره آور مي گويد انجام مي دهند  چرا كه از وي مي ترسند. او هميشه از تهديد براي ساكت نگهداشتن كاركنان استفاده مي كند. اين رئيس نرخ جابجايي كاركنان بالايي دارد و در نتيجه براي حفظ عامل ترس كاركنان را اخراج مي كند. كاركنان خوب او را ترك مي كنند و از كاركردن براي چنين آدم وحشتناكي  امتناع مي كنند. رئيس دلهره آور دوام نمي آورد. نهايتا او كاركنانش را دچار تحليل رفتگي مي كند و سازمان نمي تواند با هزينه هايي كه او ايجاد مي كند سودآوري داشته باشد. سرنوشت، يقه او را خواهد گرفت.

4- رئيس استثمار كننده (Manipulator Boss)

معمولا به عنوان رئيس ماكياولي شناخته مي شود. اين نوع رئيس خيلي با هوش و خطرناك مي باشد. اين رئيس بسيار متمركز و با انگيزه بوده و همواره يك برنامه سري دارد. او به افراد به عنوان ابزاري براي رسيدن به هدف مي نگرد. دنيا هرم بزرگي است كه راس آن متعلق به اوست. او در راه رسيدن به قدرت افراد را له كرده و كنار مي زند. اگر شما براي چنين فردي كار مي كنيد مراقب پشت سر خود باشيد. بهترين  راه اين است كه با او راحت و صادق باشيد. اطلاعات را بصورت داوطلبانه ارائه كنيد. رئيس شما مدتهاست فراموش كرده است كه دوستي چيست لذا تحت تاثير قرار خواهد گرفت.

5- رئيس سرهم كننده (Bumbler Boss)

رئيس سر هم كننده  كودن ترين روساست. بهترين راه رفتار با اين رئيس اين است كه به او كمك كنيد ارتقا يابد. هنگامي كه آنها ارتقا يافتند براي ارتقا افراد تحت امرشان مديون هستند. دير يا زود مديران حماقت رئيس شما را خواهند ديد و او كله پا خواهد شد. البته پيروي از توصيه هاي او شما را يك استثمار كننده خواهد كرد. اما اگر نمي توانيد از زير سلطه او خارج شويد چرا هر دو رشد نكنيد؟ شما مسئوليتي در قبال آنچه كه در بالا اتفاق مي افتد نداريد.

ادامه نوشته

۳توصیه مفید برای مدیریت اثربخش تر زمان

 

خیلی از مواقع پر مشغله ترین اعضای تیم، در واقع کار کمتری نسبت به بقیه ی اعضا انجام می دهند. علت این امر این است که او به جای کارهایی که باید انجام می داده، وقت بیشتری را برای مدیریت عوامل حواس پرت کن اطرافش صرف کرده است. اکثر این افراد به طور قطع از استعداد و مهارت های لازم برای انجام کارهایی که به آنها محول می شود برخوردارند، اما نمی دانند زمان خود را چگونه مدیریت کنند.

ما همیشه در بهترین حالت خود نیستیم، گاهی اوقات نیز شرایط دشوار می شود. اما واقعیت این است که همه ی ما همین ۲۴ ساعت را در شبانه روز داریم و با این وجود برخی از ما نسبت به بقیه کارهای بسیار بیشتری را به انجام می رسانند.

این مسئله می تواند آزار دهنده باشد. هر روز سعی می کنید کنترل برنامه ی روزانه ی خود را در دست بگیرید، اما زمان از شما پیشی می گیرد و شما نمی توانید به تمام کارهایی که می خواستید انجام دهید رسیدگی کنید. اینجاست که نمی فهمید کجای کار را اشتباه و دیگران کجای کار را درست انجام می دهند که این اتفاق می افتد.

کسانی که فکر می کنید توانایی عجیب و غریبی در این کار دارند تفاوت زیادی با شما ندارند. آنها تنها به ارزش زمان خود بهتر پی برده اند و بهترین استفاده را از آن می برند. آنها از این موضوع آگاهند که زمانشان محدود است و برای محافظت از آن تلاش می کنند. اما چگونه؟ با اتخاذ رویکردی استراتژیک در قبال مدیریت آن.

بنابراین اگر آماده ی تغییر رویه هستید و می خواهید شما هم مثل آنان بهترین استفاده را از زمان خود ببرید، با به کار گیری ۳ توصیه ای که در ادامه خواهید خواند می توانید مدیریت اثربخش تری روی زمان خود داشته باشید:

۱- با اهمیت ترین کارها را شناسایی کنید

هر روز چیزهای زیادی هستند که برای جلب توجه شما در رقابت با یکدیگر قرار می گیرند، اما این شما هستید که باید پیش از پرداختن به هر یک، مهم ترین ها را شناسایی کنید و سپس به انجامشان بپردازید. به این فکر کنید که چه چیز در زندگی شما از همه مهم تر است. آیا زمان کافی به چیزهایی که برایتان اهمیت دارند اختصاص می دهید؟

وقتی برترین اولویت های خود را شناسایی کردید، کارهای کم اهمیت تر خود به خود از درجه ی اهمیت ساقط خواهند شد. وقتی به این مرحله می رسید باید با نه گفتن به مسائلی که در اولویت شما قرار نمی گیرند، برخی از کارها را از برنامه ی روزانه ی خود حذف کنید و این هیچ شکالی ندارد.

۲هدف گذاری قاطعانه ای برای خود داشته باشید

خیلی وقت ها ممکن است به راحتی اجازه دهید رویداد های روزانه، نحوه ی صرف زمان روزانه را به شما تحمیل کنند و پیش از آنکه متوجه شوید، یک روز کامل را به این شیوه از دست می دهید بی آنکه هیچ کار با ارزشی انجام داده باشید. اما کسانی که مدیریت اثربخشی روی زمان خود دارند در جهت کارهایی که باید انجام دهند هدفگذاری می کنند و به این اهداف پایبند می مانند.

افراد موفق ممکن است تک تک دقیقه های هر روز خود را برنامه ریزی نکنند، اما پیش از آغاز روز، برنامه ای کلی برای گذران آن دارند. آنها برنامه ی روزانه شان را مبنای گذران روز خود قرار می دهند و سپس در جهت رسیدن به اهدافشان قدم بر می دارند که این، در نهایت منجر به موفقیت شان خواهد شد.

پس اهداف خود را روی کاغذ بیاورید و آن را در معرض دید خود قرار دهید. سپس خودتان را به رسیدن به آنها موظف کنید. با این حال اگر موفق به انجام همه ی آنها نشدید خود را سرزنش نکنید. در عوض روز بعد تمرکز خود را روی اهدافتان بیشتر کنید.

۳- به حاشیه ها و عوامل حواس پرت کن توجه نکنید

همیشه چیزهایی هستند که حواس شما را پرت و حتی بهترین برنامه ها را از مسیر اصلی شان خارج کنند. این وقفه ها در بسیاری موارد جزئی و بی اهمیت هستند، اما در برخی موارد لازم است بلادرنگ به آنها رسیدگی شود.

انسان های استثنایی قادرند تفاوت موضوعات با اهمیت و بی اهمیت را به خوبی درک کنند. آنها می توانند کارهای مهم را در مرکز توجه خود قرار دهند و باقی مسائل را محترمانه و قاطعانه از بازه ی توجه خود خارج کنند. آنها در صورت لزوم فوراً به برخی مسائل اضطراری رسیدگی می کنند، اما بلافاصله به کاری که در حال انجامش بودند باز می گردند و هدف های اصلی خود را پی می گیرند. تشخیص درجه ی اهمیت موضوعات مختلف برای مدیریت اثربخش زمان امری حیاتی است.

شما نیز به محض آنکه رویکردی استراتژیک در قبال مدیریت زمان خود اتخاذ کنید، متوجه تفاوت بزرگی که در پایان روز در احساس شما به وجود می آید خواهید شد. به این ترتیب به جای عذاب وجدان و حسرت، به کارهایی که انجام داده اید افتخار خواهید کرد.

تاثیر محیط کار بر خلاقیت

برخی از شرکت ها، برنامه های کاملا مشخص و مقررات بسیار سخت دارند اما تعدادی دیگر هستند که به کارمندان سخت گیری نمی کنند و برنامه آنها را باز گذاشته اند. شاید تصور کنید این سیاست موجب هرج و مرج و بی سامانی می شود و کارمندان نمی دانند وظیفه دقیق آنها چیست. اما شاید جالب باشد بدانید این طور نیست، بلکه برعکس باعث همکاری بیشتر کارمندان با هم و انجام کار گروهی می شود. به این ترتیب که آنها تلاش می کنند تا به صورت گروهی کارها را به انجام برسانند. 

این محیط باعث می شود تا سلسه مراتب مدیر ارشد و کارمند نیز از بین برود و در نتیجه کارمندان به کارهای یکدیگر نظارت داشته باشند تا کاری عقب نماند. به عبارتی دیگر، موجب تعامل بیشتر کارمندان با یکدیگر می شود. البته برای اینکه هرج و مرج نشود و در میان کارمندان کسی پیدا نشود که بخواهد بر دیگران مدیریت کند یا فردی باشد که از زیر انجام کارها فرار کند، باید نظارت دورادور بر آنها داشته باشید. 

دکوراسیون اتاق، گذاشتن گلدان یا موارد جانبی این چنینی تاثیر چندانی بر خلاقیت افراد ندارند. تنها مساله ای که می تواند به بیشتر شدن خلاقیت کمک کند، کم شدن تنش ها و استرس های کاری است. وقتی فرد احساس آرامش داشته باشد، ایده های بسیار بهتری نیز به ذهنش می رسند. بازی های تعاملی می توانند به کارمندان انرژی بسیار و آنها را به سمت خلاقیت بیشتر سوق بدهند. 

مساله ای که بیشتر مدیران نمی دانند و آن را درک نمی کنند، این است که کارمندان بیشتر از تنش و استرس به آرامش و شاد بودن نیاز دارند. در نتیجه فشار کاری آنها چگونه فرصت ایده پردازی پیدا خواهند کرد؟ هنگامی که همه خلاقیت شما کشته می شود و از بین می رود، چگونه می توان خلاق بود. 

مدیرانی که اجازه نمی دهند حتی کارمندان سر میز یکدیگر بروند و مکالمه کوتاهی با هم داشته باشند باید بدانند در واقع به کار خود لطمه می زنند زیرا این کارمند مدام در استرس است که مبادا کاری خلاف مقررات شرکت انجام دهد. این مساله باعث از بین رفتن خلاقیت می شود. به جای اینکه ذهنش آزاد و باز باشد تا ایده پردازی کند و باعث پیشرفت روزافزون کارها شود، درگیر استرس، فشار و مقررات دست و پا گیر کار و شرکت است. اگر کارمندان با یکدیگر همکاری و هم صحبتی نداشته باشند چگونه می توانند باعث پیشرفت کارها بشوند. 

 

ادامه نوشته

چطور تنبل نباشیم و از تنبل نبودن لذت ببریم؟  

میخواهید جلوی تنبل بودن خود را بگیرید؟

همه ما از اینکه یک بعد از ظهر یا یک آخر هفته را استراحت مطلق داشته باشیم، استقبال می‌کنیم. اما اگر این تمایل برای مدت زمان بیشتر و حدود یک هفته باشد باید در این مورد نگران شوید.

  • دوست دارید کل هفته کاری بیشتر استراحت کنید تا کار؟
  • انجام کارهای مهم برایتان سخت و طاقت فرسا هستند؟
  • تمایل دارید بیشتر بخوابید تا فعال باشید؟
  • فعالیت را دوست ندارید و کم تحرکی را ترجیه میدهید؟

 

اگر به استراحت مطلق و تنبلی عادت کنید، برگشتن به روزهایی که فعال و پرانرژی بوده‌اید بسیار سخت خواهد بود.

در این مقاله میخواهیم خیلی خلاصه
به شما کمک کنیم تنبل نباشید !

آنچه را که در ادامه میخوانید، کارهای ساده و آسانی هستند که با انجام آنها میتوانید جلوی تنبل بودن خودتون رو بگیرید و خیلی سریع به روند فعالیت و اکتیو بودن خودتان برگردید…

تهیه چک لیست

به تعویق انداختن کارهای خسته کننده روزانه آسانترین راه موجود است، تهیه یک لیست به شما کمک می‌کند برای انجام فعالیت‌های خود برنامه داشته باشید و در چند مرحله آنها را با سرعت بیشتری انجام دهید.
اگر هیچ ایده ای از اینکه چه لیستی و چطور تهیه کردنش ندارید، اینجا قبلا مفصل توضیح دادیم.

زمانبندی کردن فعالیتها

اگر باید یک فعالیت طولانی انجام دهید که مدت زیادی زمان می‌برد انجام آن‌را زمان‌بندی کنید.
تایمر خود را روی ده دقیقه تنظیم کنید و با تمرکز کامل حدود ده دقیقه آن‌را انجام دهید. پس از آن به خودتان استراحت دهید و دوباره فعالیت خود را از سر بگیرید.
استفاده از تایمر باعث می‌شود با تمرکز بیشتری از زمان خود استفاده کنید؛ و یا اگر میخواهید حرفه ای تر عمل کنید، روش زمانبندی پامادورو را امتحان کنید.

انجام وظایف را دسته بندی کنید

برخی مواقع انجام برخی کارها زمان زیادی از شما میبرند بهتر است کارهایتان را دسته بندی کنید و وظایف مشابه را همزمان انجام دهید تا کارها با سرعت بیشتری انجام شوند و دچار حواس‌پرتی نشوید.

کارهای بزرگ را قدم به قدم انجام دهید

کارهای بزرگ چالش برانگیزند. بهتر است به یکباره آنها را انجام ندهید و با تقسیم کار به پروژه‌های کوچک‌تر با انگیزه و تمرکز بیشتری اهدافتان را عملی کنید. اگر برای انجام کارها انگیزه لازم داشتید، این تکنیک ها را بخوانید.

 کتاب آسمانی انجیل

 

 

ادامه نوشته

استراتژی هایی که به افزایش درآمد شما کمک می‌کند  

پس انداز کردن پول یک روش عالی برای افزایش ثروت است اما نباید از درآمد غافل شد زیرا کسب درآمد مهم‌ترین چیزی است که ثروتمندان تمرکز ویژه‌ای بر روی آن دارند. استیو سایبولد، میلیونر خودساخته نوشته است:

اکثر مردم به قدری به پس انداز کردن پول و کمتر کردن هزینه‌ها اهمیت می‌دهند و وقت‌شان را برای آنها سپری می‌کنند که از موقعیت‌ها و فرصت‌هایی که در زندگی برایشان پیش می‌آید غافل می‌شوند. این در حالی است که ثروتمندان با وجود اینکه به پس انداز کردن اهمیت داده و می‌دانند چقدر نقش مهمی در ثروت‌اندوزی ایفا می‌کند اما توجه ویژه آنها به درآمد است و درآمدزایی را از پس انداز کردن مهم‌تر می‌دانند.

یکی از بهترین راه‌ها برای دانستن اینکه چطور در یک زمینه موفق شوید این است که سخنان و تجربیات متخصصین آن زمینه را مطالعه کرده و از دیدگاه آنها باخبر شوید. در زمینه کسب درآمد نیز بهترین کسانی که می‌توان از دیدگاهشان استفاده کرد میلیونرهای خودساخته هستند. به همین دلیل می‌خواهیم ۱۱ استراتژی که انجام آنها باعث افزایش درآمد شما می‌شود را بررسی کنیم. همراه با زومیت شده مقاله را دنبال کنید.

گروه اینترنتی روزنه

توسعه چندین جریان درآمد

توماس کرلی در مطالعات پنج ساله خود بر روی میلیونرهای خودساخته یافته است که عموما میلیونرها دارای چندین جریان درآمد هستند؛ به عبارتی از چند سرمایه‌گذاری مختلف درآمد دارند. او گفته است که از میان افراد ثروتمندی که وی درآمد آنها را مورد مطالعه قرار داده است ۶۵ درصد آنها از ۳ جریان مختلف درآمد دارند. در این مطالعات می‌توان خواند که ۴۵ درصد از این ثروتمندان از ۴ جریان و ۲۹ درصد نیز از ۵ جریان یا بیشتر کسب درآمد می‌کنند.

جالب است بدانید که این جریان‌های مختلف کسب درآمد شامل اجاره املاک مسکونی، سرمایه‌گذاری در بازار بورس سهام و شراکت در تجارت‌ها می‌شود. در نوشته‌های کرلی می‌توان خواند:

به نظر می‌‌رسد که داشتن سه جریان درآمد، رقمی جادویی برای میلیونرهای خودساخته است که من در مطالعاتم با آن مواجه شدم اما هرچه بتوانید شمار جریان‌های کسب درآمد را بیشتر کنید درنتیجه ثروت بیشتری کسب خواهید کرد.

 

ادامه نوشته

!ثروتمندترین مرد جهان دیگر بیل‌گیتس نیست

 


بیل گیتس از صدر جدول ثروتمندترین مردجهان خارج شد و جایش را به "آمانسیو اورتگا" (Amancio Ortega) بنیانگذار شرکت بین المللی البسه "زارا" با ۷۷.۸ تا ۷۹.۵ میلیارد دلار ثروت داد. خبر صدرنشینی آمانسیو اورتگا در جدول ثروتمندترین‌های دنیا لحظه به لحظه چرخ می‌خورد تا افراد بیشتری از این اتفاق مطلع شوند. خبر قطع به یقین جالب توجه است اما شاید آنچه که بیشتر جلب توجه کند قصه زندگی مردی است که امروز در رقابت تنگاتنگ با بیل گیتس، هر از گاهی عنوان ثروتمندترین را از آن خود می‌کند.

داستان ژنده پوشی که ثروتمند شد!
سال گذشته وقتی وب سایت بیزنس اینسایدر،‌ داستان زندگی آمانسیو اورتگای اسپانیای را منتشر کرد، چنین عنوانی را برای تیتر مطلب خود برگزید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


مردی که این‌روزها بر صدر ثروتمندترین جلوس کرده در لئون اسپانیا متولد شد. اگرچه قصه زندگی بسیاری از افرادی که در حال حاضر در سراسر دنیا جزو چند ثروتمند بزرگ قرار دارند معمولا حکایت از یک گردش مالی میراثی در خانواده آنها دارد اما اوضاع برای آقای اورتگا طور دیگری بوده است.

او فرزند یک خانواده فقیر بود و کودکی‌اش را در فقر گذارند. زندگی خانوادگی محقرانه‌ای داشت که البته هیچ نمایی از وضعیت امروز اورتگا در آن دیده نمی‌شد. درآمد ماهیانه پدر اورتگا ۳۰۰ پزوتا بود. یک حقوق بسیار ناچیز در دوران پس از جنگ داخلی اسپانیا در سال ۱۹۳۰ که کشور آرام آرام در حال جبران خسارت‌های اقتصادی ناشی از جنگ بود.
درباره درآمد ۳۰۰ پزوتایی پدر اورتگا نکته جالبی وجود دارد. درست در همان دوران برای خرید یک دوجین تخم مرغ ، باید ده برابر این دستمزد را هزینه می‌کردند. و خب همه چیز واضح است. خانواده اورتگا حتی برای خرید یک شانه تخم مرغ در ماه هم پول نداشتند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

آمانسیو اورتگا و دخترش


وقتی غذایی برای خوردن نبود …
یکی از خاطراتی که در زندگینامه آمانسیو اورتگا وجود دارد، درباره روزیست که همراه مادرش برای خرید مواد غذایی به فروشگاه رفته بودند.اورتگا می‌شنود که فردی به مادرش می‌گوید نمی‌تواند در قبال مواد غذایی کارت شناسایی او را گرو نگه دارد و نمی‌تواند به این شکل به او مواد غذایی بدهد. معنی این حرف واضح بود. خانواده اورتگا حالا حتی غذایی هم برای خوردن نداشتند.

وقتی کار آغاز می‌شود
آمانسیو اورتگا به خاطر شرایط نامناسب مالی خانواده ،‌حدودا ۱۳ ساله بود که مدرسه را رها کرد و در یک مغازه به عنوان پیک شروع به فعالیت کرد. درست در همان زمان‌های سخت و وحشتناک بود که اورتگا به این نتیجه رسید که قصه دراماتیک فقر دیگر هرگز نباید برای او و خانواده‌اش تکرار شود و ادامه پیدا کند.

همه اتفاقات تلخ روزهای درام فقر درست مانند سیلی بر صورت اورتگایی خورد که هنوز خیلی جوان بود. او در زندگی یک بازنده بود اما بازنده‌ای که از شکست مسیری را برای موفقیت خود ساخت. اورتگا نمی‌خواست بیش از این در فقر زندگی کند و همه این روزهای وحشتناک باعث شد تا عزم جزم او برای تغییر شرایط زندگی‌اش، در نهایت ختم به راه‌اندازی برند زارا شود.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


اورتگا وارد بازار کار شد
آمانسیو اورتگا در روزهای سخت زندگی‌اش مشاغل مختلفی را تجربه کرد. از باربری گرفته تا دستیاری خیاط و پیک و …
در نهایت سال ۱۹۶۰ بود که او در یک فروشگاه محلی لباس،‌ به عنوان مدیر انتخاب شد. ذهن هشیار اورتگا باعث شد تا وی به صرف هزینه هنگفت ارسال پارچه به کارخانه و از کارخانه به فروشگاه پی ببرد و به انتقال بی‌واسطه لباس به دست مشتری بیاندیشد. در ضمن هزینه سنگین لباس‌های گرانقیمت راه خرید را فقط برای عده‌ای متمول باز گذاشته بود. به همین ترتیب بود که اورتگا دست به کار شد. او پارچه‌های ارزان‌تر را می‌خرید و همراه همسرش در خانه با برش دستی و دوخت آنها ، لباس‌ها را به فروش می‌رساند.

اورتگالا سود به دست آمده از این کسب و کار کوچک را برای راه‌اندازی اولین کارخانه تولید لباس خود هزینه کرد. جالب است بدانید حالا همان کارخانه به فروشگاه‌های برند زنجیره‌ای زارا تبدیل شده است و جالب‌تر اینکه بدانید اورتگا در حال حاضر تنها صاحب برند زارا نیست بلکه چندین و چند برند دیگر را هم راه‌اندازی کرده است.

یک ثروتمند ساده
نکات جالب توجهی درباره اورتگا وجود دارد. او این‌روزها در شهر لاکرونا ساکن است. یعنی همان شهری که روزی در آن به عنوان باربر زندگی می‌کرد. هیچ علاقه‌ای به دیده شدن در رسانه‌های مختلف ندارد. بسیار ساده پوش است و از کراوات زدن خوشش نمی‌آید برای همین هرگز کراوات نمی‌زند.

معمولا راحت‌ترین لباس‌ها را انتخاب می‌کند. یک شلوار جین و بلوز ساده و کت ساده‌تری روی آن. اعتقادی به تبلیغات ندارد و در حالیکه سایر کمپانی‌های بزرگ دنیا ۳.۵ درصد از درآمد خود را صرف تبلیغات می‌کنند، شرکت‌های تحت مدیریت او تنها ۳ درصد از درآمد خود را به تبلیغ صرفا در مراکز شلوغ اختصاص داده‌اند. اورتگا هرگز در هیچ مصاحبه‌ای شرکت نکرده است. او اصولا ترجیح می‌دهد کمتر در مراکز عمومی دیده شود و مورد توجه قرار بگیرد.

قوانین جهانی موفقیت و سعادت

برایان تریسی یکی از بزرگترین روانشناسان معاصر جهان خلاصه ای از تجربیات و انباشته های علمی اش در رابطه با موفقیت را در ۱۹ اصل خلاصه کرده است. و آن را قوانین موفقیت نامیده است. او در این اصل ها بهترین و سریع ترین راه های رسیدن به موفقیت را خلاصه و مختصر و مفید در یک متن کوتاه خلاصه کرده است.
 

۱- قانون علت و معلول: هر چیزی به دلیلی رخ می دهد. برای هر علتی، معلولی هست و برای هر معلولی، علتی. چیزی به اسم شانس وجود ندارد.

۲- قانون ذهن: همه ی علت ها و معلول ها ذهنی اند. افکار شما تبدیل به واقعیت می شوند. افکار شما آفریننده اند. شما تبدیل به همان چیزی می شوید که درباره ی آن فکر می کنید. همیشه درباره ی چیزهایی فکر کنید که واقعا طالب آن هستید و از فکر کردن درباره چیزهایی که خواستار آن نیستید اجتناب کنید.

۳- قانون تمرکز: هر چیزی که ذهن خود را به آن مشغول سازید در زندگی واقعیت پیدا می کند.

۴- قانون انتخاب: زندگی شما نتیجه ی انتخاب های شما تا این لحظه است. چون همیشه در انتخاب افکار خود آزاد هستید. کنترل تمام زندگی تان و تمامی آنچه برایتان اتفاق می افتد در دست شماست.


ادامه نوشته

کارهایی که اگر انجام ندهید پشیمان خواهید شد


 

وقتی می‌خواهید به نزدیک‌های قله این زندگی پر فراز و نشیب برسید، دلتان می‌خواهد با شور و اشتیاق برسید یا با زانوهایی خسته از پشیمانی؟ در طول مسیر با کمک دوستان و خانواده از طوفان‌ها، چاله‌های عمیق و خطرات زیادی عبور کرده‌اید و الان تقریباً نزدیک به انتهای مسیر هستید. همه زندگی‌تان شما را به سمت این لحظه کشانیده است و یک چیز مشخص است: این صعود نهایی را همه باید به تنهایی انجام دهیم.

چه فکرهایی از ذهنتان خواهد گذشت؟ شما با سوالات سختی روبه‌رو خواهید شد: سوالاتی مثل: آیا به اندازه کافی فعالیت کردم؟ به اندازه کافی عاشق شدم؟ به اندازه کافی خوشحال بودم؟

ممکن است این سوالات را پشت گوش بیندازید و تصور کنید فرداهای دیگر به آنها پاسخ می‌دهید ولی یادتان باشد، فردا ممکن است هیچوقت نرسد!

کاری که امروز می‌توانید بکنید این است. بگذارید به آن بیمه‌نامه‌ای برای شادی فردا بگوییم.

 

۱. سلامت و تندرستی‌تان را اولویت همه مسائل قرار دهید.

از قدیم گفته‌اند اگر سلامتی نباشد، انگار هیچ چیز نیست. بدن شما خانه روحتان است. ورزش کنید، سالم غذا بخورید و به اندازه کافی استراحت کنید. از بدنتان مراقبت کنید تا فرصت یک زندگی طولانی و کامل را داشته باشید.

 

۲. برای انجام کارهایی که دوست دارید وقت بگذارید.

شاید به نظرتان کلیشه بیاید، ولی کمتر کار کنید و بیشتر تفریح کنید. هیچوقت از رفتن به یک مسافرت، انجام یک سرگرمی جدید یا گذراندن یک روز کنار کسانی که دوستشان دارید پشیمان نخواهید شد. ولی ممکن است از نرفتن به یک کلاس هنری، نخواندن یک کتاب یا نخریدن یک چیز پشیمان شوید. شرکت‌کننده زندگی خود باشید.

 

ادامه نوشته

چگونه شکست هایمان را به سنگ بنای موفقیت های آینده بدل کنیم؟

رسیدن به موفقیت های بسیار در زندگی فرایندی تدریجی و مداوم است. عطش موفقیت برای خیلی از ما تا سر حد جنون پیش می رود و حتی فکر شکست در این مسیر نیز غیر قابل تحمل است. از آنجایی که این طرز تفکر می تواند تمام هوش و حواس شما را به پیروز شدن معطوف کند، عدم توانایی در هضم شکست های احتمالی، بزرگ ترین مانع برای درس گرفتن و ادامه ی راهی خواهد شد که در آن قدم گذاشته اید و این می تواند زندگی هر کسی را برای همیشه تغییر دهد.

خیلی ها با علم به اینکه شکست های احتمالی و نا امیدی جزئی از مسیر موفقیت هستند قدم در این راه می گذارند، با این حال در مواجهه ی حقیقی با این شکست ها خود را می بازند و نمی دانند قدم بعدی شان چه باید باشد. اما، شکست، با تمام درد و رنجی که برای انسان دارد، می تواند ناباورانه سبب ساز حرکت به سمت جلو و رسیدن به موفقیت های بزرگ تر باشد.

تمایلی که به بازیابی سریع از آثار و تبعات شکست های بزرگ و مهم در درون افراد وجود دارد طبیعی و قابل درک است. اما لازم است با اتفاقاتی که در پی یک شکست مهم در زندگی انسان رخ می دهند با صبر و فراست برخورد کرد. صبر و تفکر منطقی، دو عنصری هستند که برای پشت سر گذاشتن موانع و آثار مخرب شکست، به شدت مورد نیاز خواهند بود.

در ادامه توصیه هایی را از نظر خواهید گذراند که به شما کمک می کنند هنگام مواجهه با شکست، خود را نبازید و برای شروعی دوباره و رسیدن به موفقیت آماده شوید:

۱- برای غصه خوردن به خودتان زمان بدهید

بسیاری از کسانی که با شکست مواجه می شوند بلافاصله تلاش مجدد را شروع می کنند و به دنبال راه های جایگزین برای ادامه ی راه از همان نقطه ی شکست، و حتی معجزه ای می گردند که بتواند اوضاع را به شرایط مطلوب بازگرداند. این مرحله، مرحله ی انکار است و باعث می شود نتوانید درک درستی از موقعیت حقیقی خود داشته باشید. در عوض برای هضم اتفاقی که افتاده و موقعیت فعلی به خودتان زمان بدهید؛ این کار برای آغاز فرایند بازیابی شما لازم است.

۲- باید شکست خود را بپذیرید

پذیرفتن نا امیدی و اتفاقاتی که علی رغم میل شما در مسیر رسیدن به نتیجه ی دلخواهتان رخ داده، در درازمدت بسیار مفید خواهد بود. لازم است در کنار این پذیرش به خودتان یادآور شوید اگر این بار و به این شکل به نتیجه نرسیده اید، به معنای آن نیست که تمام آنچه انجام داده اید بی نتیجه مانده است. آنچه که روی داده را بپذیرید، خود را در مسیر تلاش مجدد قرار دهید، و این تجربه را پشت سر بگذارید.

 

ادامه نوشته

سی ویژگی افراد توانا

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


دکتر محمود سریع‌القلم، استاد دانشگاه در وب‌سایت شخصی خود، سی ویژگی افراد توانا را بدین شرح منتشر کرده است:

1. وقت ندارند علیه کسی کاری انجام دهند.

2. وقت ندارند پشت‌سر دیگران صحبت کنند.

3. وقت ندارند در وقایع گذشته، متوقف شوند.

4. وقت ندارند که دروغ بگویند.

5. بسیار انتخاب می‌کنند چون ذهن اولویت‌بندی شده دارند.

6. تفاوت‌های انسان‌ها را می‌ستایند.

7. به‌دنبال این نیستند کسی را مانند خود کنند.

8. حجم و کیفیت غذای خود را با دقت زیر نظر دارند.

9. بد بودن بعضی انسان‌ها را، عادی می‌دانند.

10. با دو زبان مهم، آشنایی ندارند بلکه بر آنها مسلط‌‌ هستند.

11. در فهم رفتار انسان‌ها، اول منافع آنها را می‌شکافند.

12. کارآمدی را بر مساوات ترجیح می‌دهند زیرا که مساوات خود نتیجه کارآمدی است.

13. کارآمدی را نتیجه رقابت می‌دانند.

14. راستگو هستند چون منافع درازمدت دارند.

15. حتی در استفاده از حروف اضافه دقت می‌کنند تا اعتماد دیگران را حفظ کنند.

16. از افراد توانا، با مهارت و باهوش، هراسی ندارند.

17. دائما در حال گسترش شعاع شبکه‌های ارتباطی خود هستند.

18. بعد از 6 ماه که آنها را می‌بینید، بهتر شدن آنها را متوجه می‌شوید.

19. اطرافشان، مملو از افراد تواناست.

20. میلی‌متری مراقب سخنانشان هستند.

21. مبنای توانایی‌هایشان، قدرت نرم است.

22. یک تا صد هر مساله‌ای را، دقیق طراحی و مانیتور می‌کنند.

23. به ندرت از کسی، درخواستی داشته باشند.

24. اگر لازم باشد، ظرفیت تنها ماندن را دارند.

25. آن‌قدر تلاش می‌کنند که در خواب هم اغلب، مساله حل می‌کنند.

26. با هر فردی، دوست نمی‌شوند.

27. وقتی با فردی آشنا می‌شوند می‌پرسند: چه کتابی این روزها می‌خوانید؟

28. سلول‌های مغزشان، فرصت استراحت ندارند.

29. شناخت عمیقی از طبع بشر دارند.

30. سوالاتشان از پاسخ‌هایشان به مراتب مهم‌تر است.

استقبال از شکست : درس‌هایی از موفق‌ترین کارآفرینان تاریخ

در خاورمیانه شکست هنوز هم یک تابو است. ما دوست نداریم در مورد استارتاپ هایی که شکست خورده‌اند یا افرادی که تمام جنبه‌های زندگی‌شان از جمله سلامت مالی، روابط، اعتبار و شهرت، حتی سلامت جسمی و روانی خود را فدا کرده‌اند اما باز هم به طرز وحشتناکی شکست خورده‌اند صحبت کنیم. اما شاید دیگر وقت آن است که شکست‌های خود را در آغوش بکشیم و از آن‌ها به گرمی استقبال کنیم. از این گذشته وقتی بدانیم برخی از بزرگ‌ترین داستان‌های موفقیت در دنیای کسب و کار بعد از شکست نوشته شده‌اند علاقه بیشتری به استقبال از شکست‌های خود نشان خواهیم داد. شاید دیگر وقت آن رسیده است که از شکست‌های خود موفقیت و کامیابی خلق کنیم. در ادامه سه نمونه از بزرگ‌ترین شکست‌های تاریخ بشر را بررسی خواهیم کرد که می‌توانند الهام‌بخش شما برای موفقیت‌های بیشتر باشد:

۱-جان دی راکفلر

john-rockefeller

سال‌ها پیش از این‌که اولین میلیاردر جهان بر صنعت نفت آمریکا مسلط شود، از هیچ، ثروت عظیمی خلق کند و قدرت پشت مونوپولی بحث برانگیز استاندارد اویل باشد، جان دی راکفلر یک دانش‌آموز دبیرستانی اخراجی بود…اما هیچ کدام از این حقایق نتوانست مانع راکفلر شود و نهایتاً او تبدیل به یکی از باهوش‌ترین و داناترین تاجران تاریخ شد.) پیرو موفقیت او در ایجاد پالایشگاه‌های نفتی بزرگ و استاندارد اویل، از سوی رسانه‌های گروهی به او حمله شد و با مشکلات قانونی مواجه گردید، نهایتاً تمام این عوامل دست به دست هم دادند تا کل کسب و کاری که راکفلر بعد از چند سال تلاش شبانه‌روزی راه‌اندازی کرده بود در چشم بر هم زدنی نابود شود. (نکته: امروزه اکسون موبایل و شورون بازمانده‌های بدنه متلاشی شده مونوپولی یا انحصار بزرگ هستند). راکفلر برای گذر از مشکلات، از شکست‌های زندگی و کارآفرینی‌اش به سود خود استفاده کرد. بعد از شکست شرکت او، راکفلر به یکی از ثروتمندترین مردان جهان تبدیل شد و با اهدای ۳۰ میلیون دلار از سرمایه‌اش به اهداف آموزشی و اجتماعی، یکی از سخاوتمندترین افرادی شد که جهان تاکنون به خود دیده است. میراث گرانبهای او مسیر مدرن کمک‌های بشردوستانه را سنگفرش کرد و تأثیر مثبت او هنوز هم در سراسر جهان احساس می‌شود.

 

ادامه نوشته

  ۱۰ ترفند علمی برای تقویت حافظه

 

برای تقویت حافظه خود به فعالیت‌های پیچیده نیاز ندارید و تنها با انجام کارهای ساده زیر می‌توانید حافظه خود را تقویت کنید. در ادامه ۱۰ راه تقویت حافظه که از نظر علمی نیز مورد تایید قرار گرفته‌اند را با هم مرور می‌کنیم.

 

1. نقاشی کنید

مطالعات جدید نشان می‌دهند که نقاشی کردن تصاویرِ لغات کمک می‌کند تا خاطرات قوی‌تر و قابل اعتمادتری بسازید. البته مطالعات نشان داده است که کیفیت نقاشی شما چندان اهمیتی ندارد. این امر به این مفهوم است که هر کسی می‌تواند از این تکنیک سود ببرد حتی اگر استعداد زیادی در نقاشی کردن نداشته باشد. 

 

2. چشمان خود را ببندید

طبق جدیدترین مطالعات صورت گرفته، بستن چشم‌ها واقعا به شما کمک می‌کند تا خاطرات را بیاد بیاورید. کسانی که شاهد عینی جرایم بوده‌اند با بستن چشم‌های خود دو برابر بیش از حالتی که چشمهایشان باز بوده جزئیات حادثه را به یاد آورده‌اند. این موضوع باعث شده تا نتایجی که این افراد برای پلیس بازگو کرده‌اند مفیدتر باشد. 

 

 

ادامه نوشته

موفقیت های بزرگی برایتان به ارمغان می آورند

لالی داسکال در مطلب تازه ی خود می نویسد: «من شانس این را داشته ام که در کنار رهبران بزرگی از کسب و کار های مختلف به فعالیت بپردازم و در میان آنان الگوی ثابتی کشف کرده ام: موفقیت آنها در وهله ی اول نتیجه ی اقدامات کوچکی است که بار ها و بار ها تکرار می شوند».

او در ادامه ۱۹ مورد از این کارهای کوچک را ذکر می کند؛ کارهایی که هر کسی می تواند برای اولویت بندی امورات خود و دستیابی به موفقیت، آنها را انجام دهد.

۱- خودتان را بپذیرید

هر کسی وقتی خودش را بشناسد توانمند خواهد شد. اما وقتی خودتان را بپذیرید شکست ناپذیر خواهید بود.

۲- شخصیت خود را بسازید

اغلب افراد برای رسیدن به موفقیت روی کارهایی که انجام می دهند متمرکز می شوند، اما اینکه خودتان که هستید نیز به اندازه ی کارهایی که انجام می دهید اهمیت دارد. شخصیت قدرتمند، اساس بهترین نوع موفقیت است.

۳- اولویت های خود را تعریف کنید

شما باید بدانید چه چیزهایی برایتان مهم است و بتوانید تعریف واضحی از آنها ارائه دهید. سپس اطمینان حاصل کنید این موارد، بالاترین رده های فهرست اولویت های روزانه تان را به خود اختصاص می دهند.

۴- شایستگی خود را افزایش دهید

هر کسی می تواند رؤیاهای بزرگی داشته باشد، اما شایستگی به شما توان به زبان آوردن، برنامه ریزی و تحقق این رؤیا ها را خواهد بخشید.

۵- متمرکز بمانید

بزرگ ترین دستاورد های دنیا را کسانی به دست می آورند که روی اهداف خود متمرکز می مانند و تلاش های خود را با ثبات قدم ادامه می دهند.

۶- هدف های خود را دست یافتنی نگه دارید

حتی بزرگ ترین هدف شما نیز باید قدم به قدم محقق شود. برای رسیدن به هر هدفی ترتیب مناسبی مشخص کنید تا بتوانید شتاب و پیشرفت خود را اندازه بگیرید.

 

ادامه نوشته

چگونه شغل فعلی خود را به شغل رؤیایی مان تبدیل کنیم؟

هر کسی ممکن است با حرکتی درست، شغل مناسبی برای خود پیدا کند اما همیشه تصویری از یک شغل رؤیایی در سر داشته باشد که همیشه چشمش به دنبال آن بوده است. شاید هنوز برای به دست آوردن آن آمادگی کامل نداشته اید. شاید هم هدفتان این بوده که این شغل را به دست بگیرید، تا سر فرصت شغلی که همیشه می خواسته اید را به دست بیاورید. اما پیش از آنکه به جستجوی خود ادامه دهید، از خودتان بپرسید آیا شغل فعلی تان قابلیت تغییر و تحول را دارد یا خیر. شاید بتوانید با اندکی تلاش، شغل فعلی تان را به شغل رؤیایی تان بدل کنید.

شارلیز هرست، استادیار رشته ی مدیریت کالج کسب و کار مندوزا، اعتقاد دارد مردم اغلب اوقات میزان کنترلی که روی شغل خود دارند را دست کم می گیرند. او در این باره می گوید: «پژوهش ها نشان داده اند نگاهی متفاوت به کار، بازتعریف وظایف شخص در قالبی تازه، و یا تغییر نحوه ی تعامل با دیگران، همه و همه کارهایی هستند که افراد از طریق آنها می توانند معنای تازه ای از دل شغل خود بیرون بکشند».

شغل رؤیایی شغلی است که شما را راضی کند و نقاط قوتتان را به نحو احسن به کار بگیرد. اگر در حوزه ای فعال هستید که از آن لذت می برید، اما هنوز شغلی که می خواهید را در آن حوزه به دست نیاورده اید، انجام هفت کار زیر به شما کمک می کند شغل فعلی تان را به شغلی که همیشه می خواسته اید بدل کنید.

۱- ایده پرور باشید

پیشنهاد هرست این است که مسئولیت های خود را با ارائه ی پیشنهاد‌های خلاق و سازنده به بالادستی های خود دستخوش تغییر و تحول کنید. او در این باره می گوید: «اگر ایده های شما به کار گرفته شوند، شاید بتوانید در اجرای آنها نیز مشارکت داشته باشید».

دیوید نور، مدیرعامل شرکت مشاوره ی استراتژی نور گروپ توصیه می کند فرا تر از نقش و حوزه ی مسئولیت های خود فکر کنید تا بتوانید از نیاز های بعدی تیم یا شرکتتان پیش بینی بهتری داشته باشید. او می گوید: «آیا مهارت ها، دانش، یا رفتار مورد نیاز را در خود دارید؟ اگر خیر، به این فکر کنید که چگونه می توانید به سرعت آنها را کسب کنید و به کار بگیرید».

۲- کارهایی خارج از بازه ی همیشگی خود انجام دهید

نور توصیه می کند کاری کنید مدیرتان در کنار نقش فعلی تان، شما را در نقشی که دوست دارید نیز ببیند. او می گوید «برای پروژه های بزرگ و طرح های مهم داوطلب شوید و به دنبال راه هایی بگردید که بتوانید فرا تر از تعریف شغلتان تأثیرگذار باشید».

۳- روابط خود را توسعه دهید

نور توصیه می کند با برقراری روابط قدرتمند با تصمیم گیران، کاری کنید هر کسی برای امور مختلف به شما مراجعه کند. اطمینان حاصل کنید دیگران می توانند اولویت های مورد نظر شما برای مسئولیت های تازه را تشخیص دهند.

او ادامه می دهد: «دیگران همیشه می توانند کسانی را پیدا کنند که بتوانند از پس انجام جنبه های فنی کار شما بر بیایند. اما شما باید کاری کنید به خاطر برقراری و حفظ ارتباطات مهم در تیم و سازمان، به شما مراجعه کنند یا شما را پیشنهاد دهند».

۴- در موقعیت خود نوآور باشید

توصیه ی نور این است که سعی کنید مدام در حال رشد باشید و ریزه کاری های حوزه ی فعالیت خود را کشف کنید. در رویداد ها و کنفرانس های آن حوزه شرکت کنید، در انجمن های آن فعال باشید و خود را در موقعیت هایی قرار دهید که بتوانید با افراد اثرگذار روبرو شوید. سپس بینش، ایده ها و روابط حاصله را به محل کار خود بیاورید.

او می گوید: «برای زندگی شخصی و شغلی خود نقشه ی راه درست کنید».

۵- وظایف مورد علاقه ی خود را فهرست کنید

میشل ماوی، مدیر جذب نیروی شرکت نیروی انسانی اتریوم توصیه می کند تمام کار هایی که در موقعیت شغلی فعلی تان دوست دارید انجام دهید را فهرست کنید و بیشتر به آنها بپردازید.

او می گوید: «پروژه های هوشمندی تعریف کنید که در آنها لازم باشد از این مهارت ها بیشتر استفاده کنید. به این ترتیب از انجام شغل خود رضایت بیشتری خواهید داشت».

۶- لحظات اوج خود را پیدا کنید

ماوی اعتقاد دارد مشاغل مختلف به خاطر پتانسیل هایی که دارند جذابیت پیدا می کنند؛ مثل اینکه می توانیم در آنها خیلی چیز ها یاد بگیریم، دستاورد هایی داشته باشیم و از آنها درآمد کسب کنیم.

او ادامه می دهد: «در ادامه کشش پیدا می کنیم و تا حدی شناخته می شویم، تا اینکه در نهایت به اوج می رسیم. این لحظه حس فوق العاده ای دارد: لحظه ای که در رأس بازی خود قرار می گیرید و از انجام آن لذت می برید».

ماوی توصیه می کند به دنبال آن لحظه ی بعدی باشید. او می گوید «لحظه ای که به خاطر ترفیع، افزایش حقوق، و یا مدیریت یک تیم در پوست خود نمی گنجید. این لحظه هر چه که می خواهد باشد، اما به دنبالش باشید».

۷- نیاز هایتان را از مدیر خود بخواهید

آنیشا وینجاموری، مدیرعامل شرکت مشاوره ی اینوویشنز آیکیو اعتقاد دارد هیچ کارفرمایی دوست ندارد کارمند ارزشمندی که به پیشرفت سازمانش کمک می کند را از دست بدهد.

او در این باره توضیح می دهد: «اگر از لحاظ فرهنگی و کاری عضو مؤثری باشید، مدیر شما از فراهم کردن شرایط کاری دلخواهتان، درک نقاط قوتتان و توانمندسازی شما در جهت رسیدن به اهداف حرفه ای شما و شرکت خود، بی نهایت خوشحال خواهد شد.

عادت هایی که برای رسیدن به هر هدفی باید در خود نهادینه کنید

راز موفقیت به شکل غلط اندازی ساده به نظر می رسد: چند هدف خوب برای زندگی خود انتخاب کنید و به آنها جامه ی واقعیت بپوشانید. با این حال، آنچه که چالش حقیقی این داستان محسوب می شود خود این هدفگذاری نیست، بلکه حصول اطمینان از تحقق یافتن آن است.

برای آنکه اهداف و رؤیاهایتان را به واقعیت بدل کنید این ۵ عادت قدرتمند را به کار بگیرید.

۱- آگاهانه انتخاب کنید

هرچه فکر بیشتری به کارهایی که انجام می دهید اختصاص دهید، نتیجه ی بهتری نصیبتان خواهد شد. همین که زمان لازم را به فکر کردن به ایده هایمان اختصاص دهیم و ببینیم احتمال وقوع چه اتفاقاتی در نتیجه ی آن وجود دارد، یا چه اتفاقاتی احتمال وقوع ندارند، یعنی کارمان را بهتر انجام داده ایم. حذف مواردی که بیش از اندازه دور از دسترس یا به انجام رساندنشان بیش از اندازه آسان به نظر می رسد تنها ما را از رسیدن به آنها باز می دارد و به ما احساس کاذب دستیابی به موفقیت می دهد.

۲- تصویر بزرگ تر را دریابید

مراقب باشید در قدم های کوچک گیر نیافتید. به رؤیای نهایی تان فکر کنید؛ همان رؤیایی که باعث می شود قلبتان به تپش بیافتد. چه چیزی شما را آنقدر به وجد می آورد که دست به کار می شوید؟ از چه چیز هایی انگیزه می گیرید؟ دوست دارید چند سال دیگر چه کسی باشید؟ پیش از فکر کردن به قدم های اجرایی، به این سؤالات پاسخ دهید، در غیر این صورت، ممکن است موفق به انجام هیچ کاری نشوید.

۳- از وقت خود بیشترین بهره را ببرید

هدف شما هر چقدر هم که ساده باشد، مهم ترین قدمی که خیلی ها به آن توجه نمی کنند داشتن یک طرح خوب برای رسیدن به آن است. اگر برنامه ای واقع گرایانه و قابل انجام داشته باشید احتمال آنکه حتی در مواقع دلسردی دست از تلاش نکشید بیشتر خواهد بود. شما باید بدانید کِی و کجا چه کاری باید انجام دهید.

۴- به طرح و برنامه ی خود پایبند بمانید

برای هر کاری، از رژیم غذایی گرفتن تا انجام کار های منزل، سخت ترین بخش کار این است که به برنامه ی خود متعهد بمانید. وقتی متوجه شوید چه بخش از کار را انجام داده اید، دلهره آور ترین بخش کار، پیدا کردن انگیزه ی لازم برای ادامه ی راه است. با این حال، وقتی چنین موقعیتی پیش می آید، تصویر بزرگ تری که در ادامه ی قدم های خود دارید را به یاد بیاورید. به خودتان یادآوری کنید چرا خود را به انجام این همه کار متعهد کرده اید. این به شما کمک می کند توان لازم برای پیشروی را در خود ایجاد کنید.

۵- از مسیری که طی می کنید لذت ببرید

یکی از مهم ترین چیزهایی که افراد از آنها غافل می شوند این است که حتی وقتی مقصد پایانی آنها همان هدف نهایی شان است، مسیری که برای رسیدن به آن طی می کنند نیز برای خودش ارزشی دارد. به یاد داشته باشید تنها گذر کردن از دل آتش نیست که اهمیت دارد، اینکه چگونه در این آتش قدم می گذارید نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.

ترفند های علمی برای تقویت حافظه

برای تقویت حافظه خود به فعالیت‌های پیچیده نیاز ندارید و تنها با انجام کارهای ساده زیر می‌توانید حافظه خود را تقویت کنید. در ادامه ۱۰ راه تقویت حافظه که از نظر علمی نیز مورد تایید قرار گرفته‌اند را با هم مرور می‌کنیم.

1. نقاشی کنید

مطالعات جدید نشان می‌دهند که نقاشی کردن تصاویرِ لغات کمک می‌کند تا خاطرات قوی‌تر و قابل اعتمادتری بسازید. البته مطالعات نشان داده است که کیفیت نقاشی شما چندان اهمیتی ندارد. این امر به این مفهوم است که هر کسی می‌تواند از این تکنیک سود ببرد حتی اگر استعداد زیادی در نقاشی کردن نداشته باشد. 

2. چشمان خود را ببندید

طبق جدیدترین مطالعات صورت گرفته، بستن چشم‌ها واقعا به شما کمک می‌کند تا خاطرات را بیاد بیاورید. کسانی که شاهد عینی جرایم بوده‌اند با بستن چشم‌های خود دو برابر بیش از حالتی که چشمهایشان باز بوده جزئیات حادثه را به یاد آورده‌اند. این موضوع باعث شده تا نتایجی که این افراد برای پلیس بازگو کرده‌اند مفیدتر باشد. 

3. تصور کنید که چطور آن موضوع به شما مربوط است

تحقیقات روانشناسی نشان داده است که تصور این که چطور موضوعات به شما مربوط می‌شوند کمک می‌کند تا یادآوری مسائل برای شما ساده‌تر شود. در این مطالعه هم افرادی که دچار مشکلات حافظه بودند و هم افرادی که چنین مشکلاتی نداشتند مورد مطالعه قرار گرفتند و در نتیجه مشخص شد که این روش برای هر دو گروه مفید بوده است. 

نتایج نشان داد که چه افراد دارای مشکلات حافظه باشند و چه نباشند، تصور کردن خود و پیدا کردن رابطه خود با خاطرات بهترین استراتژی بوده است. در مقایسه با شرایط عادی، این استراتژی حتی کمک کرده تا مقدار جزئیاتی که افراد بیاد می‌آورند ۳ برابر شود.

4. ۴۰ ثانیه تمرین 

طبق مطالعات انجام شده، ۴۰ ثانیه تکرار و تمرین خاطره می‌تواند کلیدی برای یادآوری دائمی خاطره باشد. وقتی شروع به گفتن و تمرین خاطره می‌کنید همان نقطه‌ای از مغز شما فعال می‌شود که پیش از این مانع از بیادآوری خاطره بود. این نقطه از مغز (قشر خاکستری پشتی) همان نقطه‌ای است که در بیماری آلزایمر آسیب می‌بیند. 

اسکن‌های مغزی صورت گرفته نشان می‌دهند که هر چه فعالیتی که هنگام یادآوری خاطره صورت می‌گیرد با خاطره مورد نظر مرتبط‌تر باشد افراد بیشتر می‌توانند به یاد بیاورند.

5. پا برهنه بدوید

مطالعات جدید نشان می‌هند که پابرهنه دویدن بیشتر از با کفش دویدن باعث بهبود حافظه می‌شود. احتمالا مزایای پابرهنه دویدن در این است که در زمان پابرهنه دویدن درخواست‌های بیشتری به مغز ارسال می‌شود؛ برای مثال لازم است که شما از سنگ‌ها و هر چیز دیگری که ممکن است به پایتان آسیب بزند دوری کنید. نوعی از حافظه که در این مطالعه مورد آزمایش قرار گرفته حافظه در حال کار نامیده می‌شود. مغز از حافظه در حال کار برای یادآوری و پردازش اطلاعات استفاده می‌کند. 

6. با دستخط خود بنویسید

طبق تحقیقات جدید، نوشتن با دست حافظه را در مقایسه با استفاده از کیبوردهای واقعی یا مجازی بیشتر تقویت می‌کند. بازخورد حاصل از نوشتن در کنار حس لمس کاغذ و خودکار به یادگیری افراد کمک می‌کند. مناطقی از مغز که برای زبان حیاتی هستند از طریق فعالیت‌های فیزیکی بیشتر فعال می‌شوند. 

7. وزنه بلند کنید

طبق مطالعات جدید، یک تمرین با وزنه می‌تواند فورا حافظه بلند مدت شما را تا ۲۰ درصد افزایش دهد. با وجود این که در حال حاضر مشخص شده است که چند ماه تمرین ایروبیک می‌تواند باعث بهبود حافظه شود، این اولین تحقیقی است که تاثیرات تمرینات قدرتی کوتاه مدت را بررسی می‌کند. 

8، 9 و 10. فعالیت‌های دوران کودکی

بالا رفتن از درخت تا ۵۰ درصد بر حافظه در حال کار تاثیر مثبت دارد. این موضوع در رابطه با سایر فعالیت‌های دوران کودکی نظیر حفظ تعادل هنگام پیاده‌روی بر روی جدول کنار خیابان و پیدا کردن مسیر در بین موانع نیز صادق است. 

دکتر تریسی الووی- یکی از محققان این مطالعه می‌گوید:

بهبود حافظه در حال کار می‌تواند تاثیرات مطلوبی روی جنبه‌های مختلف زندگی ما داشته باشد و خیلی جالب است که می‌بینیم حتی تحریکات ناشی از فعالیت‌های بدنی هم در مدت زمان کوتاهی روی بهبود حافظه تاثیر دارند.

۷ مهارتی که زندگی شما را بهتر خواهد ساخت

مهارت‌ها دروازه‌ی ورود به یک زندگی بهتر و باکیفیت‌تر هستند. در این میان مهارت‌هایی وجود دارد که ضرورت یادگیری آن‌ها بسته به شرایط زمانی از اهمیت بیشتر برخوردار است.هیچ چیز مثل تمرین مداوم نمی‌تواند مهارتی را در ما نهادینه کند. حتی خیلی از مهارت‌ها که در گذشته ذاتی محسوب می‌شدند امروزه با تمرین امکان‌پذیر شده‌اند. در ادامه به معرفی مهارتهایی خواهیم پرداخت که در زندگی بسیار کاربردی هستند ضمن این که لازم نیست برای یادگیری آن‌ها در دوره‌ی خاصی ثبت نام و متحمل هزینه شوید.

۱. در جمع صحبت کنید

وقتی از "وارن بافت" خواسته شد که به دانشجویان فارغ‌التحصیل توصیه‌ای داشته باشد، گفت: "مهارت خود را در برقراری ارتباط با دیگران تقویت کنید. توانایی صحبت در جمع یکی از مهارت‌های باارزشی است که می‌توانید آن را توسعه دهید.

برای بسیاری از ما فرصت‌های منظم برای صحبت در جمع فراهم نیست اما می‌توانید با تمریناتی این مهارت را در خود تقویت کنید.

۲. امور مالی خود را مدیریت کنید

هر چند که این مهارت ضروری به نظر می‌رسد اما خیلی از مردم هنوز آن را یاد نگرفته اند. به خاطر داشته باشید که خرج شما باید از میزان درآمدتان کم تر باشد ضمن این که مقداری پس‌انداز برای خود ذخیره کنید و تخصیص بودجه را به درستی انجام دهید.

در این زمینه کتاب معروف "رامیت ستی" با عنوان "به شما یاد می‌دهم که چگونه ثروتمند شوید" پیشنهاد می‌شود. اپلیکشین رایگانی هم به نام Mint.com .جود دارد که به صورت خودکار عملیات مربوط به حساب بانکی شما را کنترل و تحلیل می‌کند تا درک بهتری از شرایط مالی خود داشته باشید.

 

 

ادامه نوشته

10 هتلدار بزرگ ایران را بشناسید

مصطفی مسجدی آرانی: بهار و تابستان در ایران فصل خوب سفر است. به قول فعالان گردشگری، فصل پیک مسافرت، هیچ سفری بدون اینکه بدانیم قرار است در کجا اقامت داشته باشیم، اساسا آغاز نخواهد شد و هتل ها سهم مهمی از سبد اقامت گردشگری دارند. نگاهی داریم به هتلداران بزرگ ایرانی و به نتایج جالبی رسیده ایم. 

مثلا به این نتیجه که بزرگترین و مشهورترین هتل های ایرانی در دست نهادهای عمومی و دولتی مثل تامین اجتماعی، بنیاد مستضعفان، بنیاد شهید، نیروی انتظامی، سازمان میراث فرهنگی و بیمه ایران هستند اما سرمایه دارانی مثل علی درویشی، عبدالرضا موسوی و خانواده سزاواربندی هم در کنار یک هلدینگ خصوصی در این زمینه، نقش مهمی ایفا می کنند.



گروه هتل های هما

این گروه بعد از انقلاب اسلامی و برای اداره تعدادی از هتل های مصادره شده به وجود آمد. مالکیت این گروه از آن زمان تاکنون در دست هواپیمایی جمهوری اسلامی هما بود ولی در حال حاضر، سازمان تامین اجتماعی مالک این هتل و دکتر عمیدالدین قهری، مدیرعامل این گروه است. هما، حدود 800 اتاق در پنج هتل خود دارد. پنج هتلی که در چهار شهر ایران قرار دارند. مشهد (دو هتل)، تهران، بندرعباس و شیراز. گفته شده که قرار است در اصفهان نیز هتلی توسط این گروه ساخته شود.

یکی از هتل های هما در مشهد بعد از انقلاب ساخته شده اما هتل همای تهران پیش از انقلاب، هتل شرایتون بوده، هتل همای یک مشهد، هایت نام داشته، هتل همای شیراز، هتل کوروش این شهر بوده و نام سابق هتل همای بندرعباس هم گامرون بوده است. هر پنج هتل از گروه هتل های هما، جزو هتل های پنج ستاره کشور هستند. 

 

10 هتلدار بزرگ ایران را بشناسید( slideshow)

 


 



گروه هتل های پارسیان

گروه هتل های پارسیان شش هتل پنج ستاره در شهرهای تهران (دو هتل استقلال و آزادی)، کرمانشاه، اصفهان، یزد و نمک آبرود در اختیار دارد. علاوه بر اینها، 13 هتل چهار ستاره و سه هتل سه ستاره به همراه دو هتل در حال ساخت در خرم آباد و سنندج، این شرکت را به یکی از بزرگترین هتلداران ایران تبدیل کرده است. مالکیت این گروه هتلداری متعلق به بنیاد مستضعفان است. جالب است بدانید که این گروه هتلداری سابقه طولانی در تغییر نام دارد چرا که در سال 1374 به نام شرکت هتل های بنیاد و در سال 1378 به نام شرکت هتل های بین المللی آزادی و در سال 1380 به نام شرکت هتل های بین المللی پارسیان ثبت شده است.

 

10 هتلدار بزرگ ایران را بشناسید( slideshow)

ادامه نوشته

ا خواندن عنوان، شاید بلافاصله با خود بگویید که عنوان این مقاله صرفا تبلیغاتی و جذاب انتخاب شده تا شما را جذب کند. شاید بگویید چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. در این شرایط که فروش هر روز کمتر می‌شود و هزینه‌ها بیشتر، ۱۰ برابر کردن درآمد فقط رویاپردازی است. من هم با شما موافقم! شاید ۱۰ برابر کردن فروش در این شرایط و برای کار شما غیرممکن باشد، البته شاید هم امکان‌پذیر باشد. در این مقاله می‌خواهم درباره دیدگاهی صحبت کنم که توسط مایکل گربر نویسنده کتاب پرفروش «افسانه کارآفرینی» حدود ۲ سال پیش مطرح شد. او دیدگاه ۱۰ هزار برابر را مطرح کرد.

او می‌گوید: «زمانی می‌توانید به یک کارآفرین واقعی تبدیل شوید و ادعا کنید که کسب‌و‌کار دارید که هرکاری را با دیدگاه ۱۰ هزار برابر انجام دهید.» فرض کنید کار شما تعمیر اتومبیل است و درآمد کنونی شما ۲ میلیون تومان در ماه است. از این لحظه تصمیم می‌گیرید از دیدگاه ۱۰ هزار برابر استفاده کنید. اگر حجم کار شما ۱۰ هزار برابر بیشتر می‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟ آیا می‌توانستید در روز به‌جای تعمیر ۵ اتومبیل، ۵۰۰۰۰ اتومبیل تعمیر کنید؟! چنین کاری برای یک تعمیرکار امکان‌پذیر نیست. پس باید به‌فکر تغییراتی در کسب‌و‌کار خود باشید.

۱۰ برابر کردن درآمد در دوران رکود!

یک ایده آن است که تعمیرکارانی را بیابید که با قیمتی کمتر از شما، حاضرند کار را انجام دهند و شما از هر تعمیر سود ببرید. شاید به این نتیجه برسید که به ۱۰ هزار تعمیرکار حرفه‌ای نیاز دارید، ولی چنین افرادی پیدا نمی‌شوند و خیلی از آنها حرفه‌ای نیستند. 

بنابرین شاید راه‌حل آن باشد که خودتان به آنها آموزش دهید. ولی آموزش ۱۰ هزار نفر کار ساده‌ای نیست و شاید به سال‌ها وقت نیاز باشد. ناگهان به‌فکرتان می‌رسد که یک‌بار آموزش کاملی ارائه کنید و از آن آموزش فیلمبرداری شود و به تعمیرکاران دیگر عرضه شود. باخود فکر می‌کنید چگونه می‌توان مطمئن شد آن تعمیرکاران مطالب را به‌خوبی فرا گرفته‌اند. به‌فکر برگزاری آزمونی می‌افتید که مهارت آنها را بسنجید.

نکته دیگر آن است که تعمیرکاران باید برخورد خوبی داشته باشند و کاملا حرفه‌ای عمل کنند، آنها باید با مشتری دوست شوند و دلسوز باشند. امروزه مشتریان سراغ تعمیرکاران عبوس و بداخلاق نمی‌روند. بنابرین به این فکر می‌افتید که برای استخدام آن تعمیرکاران معیارهایی تعریف کنید و حتی سوالاتی طراحی کنید تا انتخاب افراد با دقت بیشتری انجام شود. چون خودتان فرصت ندارید با ۱۰۰۰۰ نفر مصاحبه کنید، جزوه‌ای تهیه می‌کنید که روش دقیق استخدام در آن توضیح داده شده است. شاید افرادی استخدام شوند ولی کار مشتری را خوب انجام ندهند و باعث شوند یک مشتری خوب برای همیشه شما را ترک کند.

راه‌حل چیست؟ شاید بتوان سیستم نظرسنجی ساده‌ای طراحی کرد که مشتری پس از تعمیر شدن اتومبیلش آنرا پر کند. ولی باخود فکر می‌کنید: من خودم هیچگاه فرم‌های نظرسنجی را پر نمی‌کنم. پس مشتریان من هم شاید اینگونه باشند. پس باید راهی بیابید تا مشتریان را ترغیب کند، فرم را پر کنند. شاید شستشوی رایگان اتومبیل گزینه خوبی باشد، ولی با توجه به وقت لازم برای اینکار و هزینه آن اجرای این ایده عملی نباشد. شاید یک بسته دستمال‌کاغذی رایگان مخصوص اتومبیل، عملی‌تر باشد. و این داستان همینطور ادامه پیدا می‌کند…

دیدید چگونه با یک تغییر دیدگاه ساده ۱۰ هزار برابر، ایده‌های جدیدی به ذهنتان می‌رسد؟ حال شاید هیچگاه نتوانید کسب‌و‌کارتان را ۱۰ هزار برابر کنید. ولی می‌توانید همین کسب‌و‌کار کنونی خود را طوری طراحی کنید که قابلیت رشد ۱۰ هزار برابر را داشته باشد. فرض کنید می‌خواهید ساختمان ۱۰ هزار طبقه‌ای بسازید و اکنون پول کافی دراختیار ندارید و بعدها مایلید کار را ادامه دهید. بنابرین هم‌اکنون باید پی‌ریزی ساختمان را برای ۱۰ هزار طبقه انجام دهید و نه برای یک طبقه.

مشکل بسیاری از کارآفرینان و مدیران هم دقیقا همین است. آنها کسب‌و‌کار خود را طوری طراحی نمی‌کنند که به‌راحتی قابل‌رشد باشد. بخش مهمی از وقت یک مدیر باید به سیستم‌سازی اختصاص داده شود و نه انجام خدمات و کارهای موردی و کم‌ارزش. البته شاید فکر کنیم ساخت جزوه استخدام تلف کردن وقت است. ما فقط می‌خواهیم یک‌نفر را استخدام کنیم و اگر تمامی کارها به‌طور شفاهی انجام شود وقت بسیار کمتری تلف خواهد شد. با اینکار پی‌ریزی ضعیفی انجام می‌دهیم که بعدها اضافه کردن طبقات را سخت‌تر خواهد کرد.

۱۰ برابر کردن درآمد در دوران رکود!

حال پس از آشنا شدن با ایده ۱۰ هزار برابر، به‌ موضوع مقاله خودمان برگردیم. چگونه می‌توان درآمد را حداقل ۱۰ برابر کرد؟ نکته مهم آن است که این رشد معمولا با تغییرات کوچک در فرایندهای کنونی حاصل نمی‌شود. بلکه باید تغییراتی پایه‌ای‌تر و ساختاری‌تر در کارمان ایجاد کنیم. فرض کنید در یک مجله تبلیغ می‌کنیم. حال می‌خواهیم فروش را ۱۰ برابر کنیم. راه‌حل آن نیست که تبلیغ خود را کمی بهتر کنیم یا حتی در یک مجله دیگر هم تبلیغ کنیم. راه‌حل معمولا ایجاد تغییرات ساختاری‌تر و پایه‌ای‌تر است. در ادامه مقاله به ۷ نکته مشخص می‌پردازیم که اجرای آنها می‌تواند درآمد ما را ۱۰ برابر یا حتی بیشتر کند:

 

ادامه نوشته

بهترین توصیه های تونی رابینز برای موفقیت و کامیابی

 اگر برای موفقیت و کامیابی در دنیای کسب و کار به دنبال الگو می گردید به سختی می توانید کسی بهتر از تونی رابینز پیدا کنید. این نویسنده، سخنران و مربی، با وجود شروع متواضعانه ای که داشته، حالا ۳۸ سال است که در اوج به سر می برد. رابینز به رؤسای جمهور، ورزشکاران المپیکی، و کارآفرینان مشاوره می دهد. شرکت های او نیز هر سال میلیارد ها دلار درآمد دارند. نمی توان صرف اینکه کسی را الگوی خود قرار می دهید حتی رسیدن به نیمی از موفقیت های او را تضمین شده بدانید. با این حال، بسیاری از رویکرد های او در قبال زندگی و کار، برای هر کسی می تواند به موفقیت و کامیابی بیشتر منجر شود.

بهترین توصیه های تونی رابینز برای موفقیت و کامیابی

 اخیراً وبسایت گوبنکینگ ریتس فهرستی از ۷ عادت گرد هم آورده است که به موفقیت رابینز کمک کرده اند. ۵ مورد از بهترین های این فهرست ۷ تایی را می توانید در ادامه از نظر بگذرانید.

۱- هر روز ۳۰ دقیقه به مطالعه بپردازید

رابینز این مطالعه ی روزانه را «یکی از با ارزش ترین چیزهای زندگی خود» می داند. او می گوید این عادت را از معلم خود جیم ران یاد گرفته است. جیم ران به رابینز یاد داده است که مطالعه ی روزانه ی مطالب با ارزش، آموزنده، و اساسی به او نقاط تمایزی می آموزد که از خوردن و آشامیدن نیز مهم تر هستند. به قول ران، «حتی اگر وعده ی غذایت را از دست دادی، مطالعه ات را از دست نده».

۲- یاد بگیرید با وجود عدم قطعیت، دست روی دست نگذارید

پیروی از تک تک این عادت ها برای هر کارآفرینی اهمیت دارد، اما این مورد به واقع حیاتی است. در دنیایی که هر روز به نظر با عدم قطعیت بیشتری همراه است، بسیاری از افراد جرأت ریسک کردن، به هر نوعش، را ندارند. اما رابینز اعتقاد دارد عدم قطعیت، به همراه خود فرصت پدید می آورد و تردید نیز یک احساس نیست، بلکه عادتی است که می توانید در خودتان به وجود بیاورید. به قول رابینز «پیشرفت زمانی به سراغ شما می آید که حقیقت را به خودتان بگویید، و با وجود عدم قطعیت، دست به اقدام بزنید».

 

ادامه نوشته

موفقیت بدون کارآفرینی هم میشه؟!

مشکلی که اکثر کارآفرینان دارند این است که سبکی از زندگی را به خود تحمیل می کنند که برای آن ساخته نشده اند. علت این است که با قرار گرفتن در این جو خاص، فکر می کنند این همان کاری است که باید انجام دهند. به همین دلیل پیرو جمع می شوند و با چشمانی بسته قدم به داخل این گود می گذارند. به همین دلیل بسیاری از کارآفرینان احساس می کنند مسیر درست را گم کرده اند و انگیزه ی لازم برای ادامه ی راه را از دست می دهند.

آیا موفقیت صرفاً در کارآفرینی خلاصه می شود؟

این دسته مدام به دنبال یافتن پاسخ می گردند، تشنه ی راهنمایی اند، و هر کتاب و مقاله ای در این زمینه را مطالعه می کنند، به این امید که انگیزه ی از دست رفته شان ترمیم شود. اما پاسخ آنها ساده است: «شما برای این کار ساخته نشده اید». برای اینکه دید بهتری از موضوع به دست بیاورید، در ادامه ی این مطلب با دیجیاتو همراه باشید. استیو توباک در این باره می گوید: «وقتی با استارتاپ های حوزه ی فناوری آشنا شدم، بلافاصله فهمیدم مسیر آینده ام همین است. مثل این بود که سال ها گم شده باشم و در نهایت مسیر خود را از میان جنگلی پهناور به سمت روشنایی پیدا کرده باشم. مسیر پیش رویم به یکباره واضح شد. می دانستم باید در همین حوزه فعالیت کنم و همین کار را هم کردم. به دانشگاه برگشتم و مدرک مهندسی خودم را گرفتم».


ادامه نوشته

افراد موفق از تجربیات چه کسانی استفاده کرده‌اند؟

مهدی زارع: افراد موفق خصوصیت‌های مشترک زیادی با یکدیگر دارند. یکی از بارزترین این مشخصه‌ها، استفاده از تجربیات دیگر افراد موفق و با تجربه، در انجام کارها و اتخاذ تصمیم‌ها است. در علم کارآفرینی، به این افراد با تجربه، منتور (Mentor) گفته می‌شود. منتور فردی است که تجربیات خود را در اختیار کارآفرین قرار می‌دهد، ولی تصمیم‌گیری را به خود او واگذار می‌کند.

افرادی مانند بیل گیتس، مارک زاکربرگ و دیگر بزرگان دنیای تکنولوژی، در طول دوران فعالیت خود، از تجربیات افراد مختلفی استفاده کرده‌اند و هر کدام از آنها، فرد مشخصی را به عنوان منتور خود معرفی می‌کند. منتور بر خلاف معنی اشتباه رایج آن، به معنای مربی نیست. منتور فردی است که تجربیات خود از دوران کاری (چه شکست و چه پیروزی) را در اختیار کارآفرین قرار می‌دهد، ولی تصمیم‌گیری را به عهده‌ی خود او می‌گذارد. در ادامه‌ی مطلب با منتورهای افراد موفق دنیای تکنولوژی آشنا می‌شویم. برخی این افراد منتور یکدیگر نیز بوده‌اند:

استیو جابز، نابغه‌ی دنیای کارآفرینی دیجیتال، ارتباط نزدیکی با تیم کوک داشت و او را به عنوان منتور خود نام می‌برد.

افراد موفق از تجربیات چه کسانی استفاده کرده‌اند؟


مارک زاکربرگ در روزهای ابتدایی تاسیس فیسبوک، از تجربیات استیو جابز در کنار شان پارکر (موسس نپستر Napster) استفاده می‌کرده است.

افراد موفق از تجربیات چه کسانی استفاده کرده‌اند؟

 

 

ادامه نوشته

12 راه برای حفظ تمرکز و شادابی در محل کار

سعید میرزاپور: افراد بسیاری صبح به منظور سر کار رفتن از خواب بیدار شده و خود را برای روز جدید و فعالیت‌هایی که قرار است انجام دهند آماده می‌کنند. افراد مختلف معمولا در طول روز راندمان و کارایی مشخصی دارند، اما با رعایت برخی نکات می‌توان کارایی را در این مدت افزایش داد و تمرکز را به خوبی حفظ کرد.

۱۲ روش برای حفظ تمرکز و بهبود کارایی در طول ساعات کاری

بیایید صادق باشیم، ۸ ساعت تمرکز کامل روی کار اقدامی تقریبا غیرممکن است. دفاتر کاری اغلب دارای مواردی هستند که موجبات حواس‌پرتی را فراهم می‌کنند. صداهای همکاران و موارد مشابه باعث می‌شود که بخشی از وقت کاری‌تان را بدون اینکه مطلع شوید از دست بدهید.

 اما بدون شک اغلب افراد دوست دارند در طول ساعات کاری کاملا روی کارشان متمرکز باشند. در این مطلب ۱۲ نکته را برای سرحال ماندن و متمرکز بودن روی کار ارایه خواهیم داد.

۱- زمانی برای استراحت

۱۲ روش برای حفظ تمرکز و بهبود کارایی در طول ساعات کاری

با وجود اینکه استراحت کردن اقدامی متضاد هدفمان در این مقاله است و می‌خواهیم در طول ساعات کاری تمام حواسمان روی کار باشد ولی تحقیقات نشان از این دارند که استراحت در بین کار باعث افزایش کارایی می‌شود. فرمول جادویی کار کردن به‌مدت ۵۲ دقیقه و استراحت به‌مدت ۱۷ دقیقه است. این فرمول جادویی توسط The Atlantic ارایه شده و بر این اساس می‌توانید کار‌هایتان را برنامه‌ریزی کنید.

۲- استفاده از مرکبات

دانشمندان پی برده‌اند که عطر میوه‌هایی نظیر پرتقال و لیمو باعث افزایش سطح هوشیاری می‌شود. البته استفاده از این مواد نیز باعث خواهد شد که در طول روز ویتامین سی کافی به‌دست آورید. توجه داشته باشید که استفاده مرکبات یکی از روش‌های دستیابی به‌سلامتی است.

 

ادامه نوشته

چگونه از سرگرمی‌هایمان پول دربیاوریم؟

یکی از مزایای داشتن سرگرمی این است که باعث می‌شود به ندرت خسته شوید. داشتن سرگرمی همچنین باعث کاهش استرس شده و می‌تواند جایگزین مناسبی برای عادت‌های منفی باشد. متاسفانه برخی از سرگرمی‌ها می‌توانند بسیار زمان بر و پرهزینه باشند. به منظور مقابله با این شرایط، بسیاری از افراد به دنبال راه‌هایی برای تبدیل این سرگرمی‌ها به عرصه‌های پردرآمد هستند. اگرچه انجام این کار به آسانی میسر نیست.

این کار به انجام تحقیقات، تعهد زمانی و تمایل فرد برای انجام فعالیت‌های مربوط به توسعه‌ی مهارت‌ها نیاز دارد تا فرد را از سرگرمی‌های مورد نظر به سمت ایجاد کارآفرینی سوق دهد. اگر به دنبال سرگرمی جدیدی هستید که بتوانید از آن کسب درآمد کنید و یا به دنبال کسب درآمد از سرگرمی فعلی خود هستید، بهتر است ۵ مرحله‌ی زیر را دنبال کنید:

۵ راه ساده برای اینکه بتوانید از سرگرمی‌های خود درآمدزایی کنید

۱- علایق و استعدادهای خود را مشخص کنید.

در حالی که لذت بردن از کاری که انجام می‌دهید اهمیت بسیاری دارد، اما برای اینکه بتوانید از انجام یک سرگرمی پول به دست آورید، باید کاری را انتخاب کنید که در آن استعداد ذاتی داشته باشید. اگر در حال حاضر یک سرگرمی دارید که مشغول به انجام آن هستید، باید صادقانه از خود بپرسید که آیا در این زمینه استعدادی دارید و به عبارت ساده‌تر آیا انجام این کار را دوست دارید.

اگر شما به دنبال یک سرگرمی هستید، از استعدادها و مهارت‌های خود در راستای علایقی که دارید، یک لیست تهیه کنید و نقطه‌‌ی اشتراک بین علایق و مهارت‌های خود را در میان این لیست پیدا کنید. این نقطه جایی است که سرگرمی سودآور شما در آنجا قرار گرفته است.

 ” چیزی به عنوان نبوغ عالی بدون وجود قدرت اراده‌ی برجسته وجود ندارد.” – انوره دو بالزاک

۲- به مطالعه و تحقیق بپردازید تا با آنچه که دیگران برای کسب درآمد انجام داده‌اند آشنا شوید.

پس از آن که سرگرمی یا سرگرمی‌های مورد نظر خود را که می‌توانند کاندید مناسبی برای کسب درآمد باشند، شناسایی کردید، کمی تحقیق کنید. 

لازم است بدانید که آیا دیگران توانسته‌اند با انجام این کار به شکل موفقیت آمیزی به کسب درآمد بپردازند، و چه کارهایی انجام داده‌اند تا به نتیجه برسند. اگر آنها اشتباهاتی انجام داده‌اند، شما می‌توانید از اشتباهات آن‌ها درس بگیرید به جای اینکه خود، مرتکب این اشتباهات شوید.

قانونی وجود ندارد که شما حتما باید مسیری که آن ها طی کرده‌اند را دنبال کنید، اما مسلما انجام این تحقیقات به شما کمک می‌کند تا نقشه‌ای برای مسیر خود تعیین کرده و برای آغاز این مسیر به شما یاری می‌رساند. زمانی که تحقیق می‌کنید، ممکن است بخواهید بدانید که آیا افراد دیگر توانسته‌اند از طریق سرگرمی مورد نظر شما با موفقیت به درآمد برسند و یا در این راه با شکست مواجه شده‌اند.

مسلما نمی‌خواهید زمان و انرژی خود را صرف یک سرگرمی کنید که با توجه به روند نوسان‌های موجود در بازار تقاضا ، سودی برای شما به همراه نداشته باشد.

۳- فرصت‌های موجود در بازارهای محلی و آنلاین اطراف خود را مورد بررسی قرار دهید.

۵ راه ساده برای اینکه بتوانید از سرگرمی‌های خود درآمدزایی کنید

قدم بعدی برای شما این است که تصمیم بگیرید کجا و در چه مکانی می‌خواهید به بازاریابی برای محصولات یا خدمات خود بپردازید. شما چندین گزینه دارید از جمله، اینترنت، داشتن فضایی در یک مغازه، بازارهای لوازم دست دوم، نمایشگاه‌ها و یا فروش مستقیم. اگر برای شما در جایی که دیگران مشغول بازاریابی هستند فضایی وجود داشته باشد، بسیار عالی است. اگرچه، مسلما تمایل ندارید به فروش کالاها و خدمات خود در فضایی بپردازید که بسیاری از افراد دیگر نیز سعی دارند همان محصولات را در آنجا به فروش برسانند.

 به یاد داشته باشید که بهترین فرصت بازاریابی برای شما، جایی نیست که دیگران در آن، به فروش همان محصولات مشغول می‌باشند. بلکه در عوض بهترین فرصت برای شما جایی است که دیگران در فروش محصولات خود در آنجا با شکست روبرو شده‌اند.

 

ادامه نوشته

9 کاری که موفق‌ها قبل از خواب انجام می دهند

مجله دیجی کالا - فرزانه احسانی مؤید: معمولا برای آغاز یک روز خوب و پرانرژی پیشنهادهایی ارایه می‌شود که مربوط به بیدار شدن اول صبح و کارهای آغازین روز هستند. اما کیفیت خواب شب هم بسیار مهم است. علاوه بر بیدار شدن، شیوه‌ی خوابیدن در طول شب و کارهایی که در آخرین دقیقه‌های قبل از به خواب رفتن انجام می‌دهیم هم تاثیر عمیقی روی حس و حال روز بعد ما دارند.

۹ عادت پیش از خواب برای افراد موفق

در این‌جا ۹ عادت معمول که افراد موفق و باروحیه معمولا پیش از خوابیدن انجام می‌دهند را بیان می‌کنیم:

۱. پیاده‌روی آخر شب داشته باشید

بعد از شام مدتی فکرتان را از هیاهوی کار و مشغله‌های روزانه آزاد کنید، لباس راحت و گشادی بپوشید، از خانه خارج شوید و در هوای آزاد قدم بزنید. گوشی و تبلت را همراه خود‌تان نبرید.


ادامه نوشته

مصاحبه با یکی از قدرتمندترین زنان ایران

ماهنامه زنان امروز - آزاده خرازی: اولین زن ایرانی که مجوز شرکت حمل و نقل بین المللی دریافت کرده است. اولین زن ایرانی که پس از انقلاب گواهی نامه رانندگی پایه یک گرفته است. عضو هیئت رییسه اتاق بازرگانی تهران. رئیس هیئت مدیره کانون زنان بازرگان ایران. مدیر نمونه به انتخاب سازمان پایانه های کل کشور. پیش کسوت نمونه به انتخاب وزارت راه و ترابری. استاد دانشگاه. کارآفرین برتر جهان اسلام به انتخاب بانک توسعه اسلامی. عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی.

همان قدر که سایت ها و نشریات گوناگون از عکس و مصاحبه و خبر درباره سیده فاطمه مقیمی پر هستند، اتاقش را هم لوح های تقدیر و مدارک مختلف پر کرده اند. تقدیرنامه ها به ترتیب جلوی پنجره بزرگ اتاقش، در طبقه هفتم اتاق بازرگانی، چیده شده اند. هوای تهران، بعد از یک روز بارش برف زمستانی، تمیز است و دورنمای شهر از پشت لوح ها پیداست. همان طور که مقیمی به تلفن های پشت سر هم خود پاسخ می دهد، لوح ها را از نظر می گذرانم. لحنش صریح و آمرانه است. گاهی با کارمندانش شوخی مختصری می کند اما زود جدی می شود. 

چند بار تاکید کرده که حوصله سوال های تکراری ندارد، و طوری برخورد می کند که انگار هیچ سوال تازه ای هم نمی شود از او کرد. می پرسم: «چرا ترکیب زن و کامیون این قدر برای رسانه ها جذاب است؟» یک لحظه سرش را بالا می آورد: «می خواهی مصاحبه ات را این طوری شروع کنی؟» لبخند می زنم و می گویم: «بله». مکثی می کند و مصاحبه با یکی از قدرتمندترین زنان ایران شروع می شود.

مصاحبه با یکی از قدرتمندترین زنان ایران


با همان تعجبی که هنوز در صورتش مانده می گوید: «شاید چون کارهای سنگین برای خانم ها در همه جای دنیا سخت بوده و اینجا هم مثل جاهای دیگر است. اما غریب بودن قضیه به این دلیل است که، به صورت سنتی، رانندگی کامیون و ماشین سنگین برای زنان بعید و دور از ذهن به نظر می رسد.» بعد از او، زنان دیگری هم گواهی نامه پایه یک گرفته اند اما هیچ یک از آنها در شرکت مقیمی، که یکی از بزرگ ترین شرکت های حمل و نقل بین المللی است، کار نمی کنند.

 

ادامه نوشته

ده قدم تا تغییر زندگی و رسیدن به موفقیت

برترین ها: لیست بی پایان کارهایی که باید انجام دهید و جلسه ها و ایمیل های ناخواسته و فراوان شما را گیج و سردرگم کرده و خلاقیت و بازدهی تان را کاهش داده است. برای آن چه می توان کرد؟ نفس عمیقی بکشید و زندگی ایده آل تان را تصور کنید و برای رسیدن به آن برنامه ای ترتیب دهید.

با توجه به توصیه مشاوران و افراد موفق، در اینجا ده گام برای رسیدن به موفقیت در زندگی شخصی و حرفه ای شما به طور مختصر توضیح داده شده است که می تواند راهگشای شما باشد.

ده قدم تا تغییر زندگی

1.    موفقیت را برای خود تعریف کنید. 

تنها شما هستید که می داند چه چیزی باعث پیشرفت تان می شود. وقتی می خواهید به هدفی برسید (چه این هدف شروع شغل جدید، نوشتن کتاب، و یا راه اندازی باشگاه ورزشی باشد)، فکرتان را با در نظر گرفتن نتیجه نهایی آغاز کنید. آن را بنویسید و هر روز کارهایی در همان راستا انجام دهید. 

2.    موفقیتی که تعریف کردید را تجسم کنید.

زمانی را بخاطر بیاورید که کاری را به انجام رساندید و به خودتان افتخار کردید. اکنون تصور کنید بهترین درآمد ممکن برای شغل جدیدی که انتخاب کردید چقدر است و تصویر همان موفقیت و احساس خوب را بخاطر آورید. برای آینده همان کار تلاش کنید و بدبینی های خود را کنار بگذارید.  


ادامه نوشته

مخ های پولساز تاریخ

مجله همشهری سرنخ - سامرا قلی زاده: یک سال دیگر گذشت و دنیای تجارت و اقتصاد شاهد شکسته شدن رکوردهایی دیگر توسط ثروتمندترین های کره خاکی در سال 2015 بود. به راستی مجموع دارایی های این میلیاردرها دقیقا چقدر می تواند باشد؟ یا به تعبیر ساده تر، چند صفر می تواند ارزش دارایی های این افراد را مشخص کند؟ 

به تخمین مجله فورس، ارزش مجموع دارایی های ثروتمندترین های جهان با شکستن رکورد 6.4 تریلیون دلاری پارسال، امسال به 7 تریلیون دلار رسیده است. با اضافه شدن 290 چهره جدید به لیست میلیاردرهای دنیا، تعداد این افراد به 1826 نفر در کل دنیا رسیده که در تمام سال های اخیرا این تعداد بی سابقه است. 7 تریلیون دلار ثورت دنیا در دست تنها 1826 نفر است که خیلی هایشان نام هایی آشنا دارند. اما با این همه عدد و رقم و صفرهای بی شمار، بالاخره بخش اعظم ثروت دنیا در دست چه کسانی است؟

پولدار همیشگی ($79,200,000,000)

بیل گیتس سالهاست که نام آشنای تمامی لیست های «ثروتمندترین ها» است. از سال ها پیش نام بنیانگذار مایکروسافت همیشه با عنوان ثروتمندترین مرد دنیا همراه بوده است و در 20 سال اخیر 16 بار این عنوان به او تعلق گرفته است. دانشجوی اخراجی دیروز هاروارد، امروز ثروتی برابر 79.2 میلیارد دلار دارد. بیل گیتس 60 ساله که یک بار دیگر لقب ثروتمندترین فرد دنیا را از آن خود کرده، امسال چهلمین سالگرد تاسیس کمپانی مایکروسافت را جشن می گیرد. شاید دانستن این که بیل گیست از دانشگاه اخراج شده و امروز چنین ثروتی دارد، عجیب به نظر برسد اما گیتس جوان بعد از ترک دانشگاه بیکار ننشست و در 20 سالگی کاری را شروع کرد که امروز او را به چنین مقامی رسانده است. 

مخ های پولساز تاریخ


بیل گیتس و دوست دیرینه اش، پائول آلن، 40 سال پیش کمپانی مایکروسافت را راه اندازی کردند. مایکروسافت به گفته گیست با این هدف متولد شد که تمام آدم های روی زمین بتوانند صاحب کامپیوتر شخصی خودشان باشند. 40 سال بعد از تولد مایکروسافت، حالا 84 درصد خانواده های آمریکایی صاحب کامپیوترهای شخصی هستند و رویای بیل گیتس را زندگی می کنند. بیل گیتس اما پر از رویاها و اهداف تازه است. 15 سال پیش بیل گیتس و همسرش ملیندا گیتس موسسه خیریه شان را با هدف تمام کردن نابرابری درآمد و ثروت تاسیس کردند و نزدیک به 30 میلیارد دلار برای این موسسه هزینه کردند.
 
در اوایل سال 2015 این زوج گام بعدی موسسه خیریه را بهبود بخشیدن به زندگی فقرا و قشر کم درآمد در 15 سال آینده خواندند. به گفته آنها در 15 سال آینده، زندگی قشر کم درآمد بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ تغییر خواهد کرد. برنامه های بیل گیتس برای این تغییر، ایجاد مراکز تغذیه سالم، آگاهی بخشی و درمان بیماری هاست. بیل گیتس همچنین عنوان کرده که یکی از اهداف بلندمدتش مبارزه با بیماری های اپیدمیک مثل ابولا و سارس در کشورهای آفریقایی خواهد بود. میلیاردر شماره یک دنیا، حالا هدفی به جز نشاندن کامپیوتر شخصی روی تمام میزهای دنیا دارد.




ادامه نوشته

پولدار شوید، مثل آب خوردن!

تفکر در سرنوشت انسان نقش بسیار مهمی دارد. افرادی که همیشه به موفقیت و پیشرفت فکر می کنند و در مغزشان را روی افکار منفی می بندند، همیشه پیروزند. معمولا افکار نادرستی ذهن ما را احاطه می کنند که جلوی پیشرفت ما را می گیرند. انسان برخی اوقات خود را در زندان عقاید نادرست حبس می کند. تفکر درست و داشتن هدف قوی سبب تغییر زندگی ما می شود. این نکته را به یادد اشته باشید که ما همانی هستیم که قبلا می خواستیم پس الان بخواهید که یک انسان موفق باشید تا اینده بسیار نزدیک به آن برسید. باید یاد بگیرید که مثل میلیاردرها فکر کنید،نظرتان را درباره پول عوض کنید و از همین الان برای رسیدن به هدف که همان ثروتمندشدن و استفاده از نعمت های خداوند است گامی بردارید. راهی که من به شما می آموزم بسیار آسان است ولی به پشتکار و اراده قوی نیاز دارد. از این شماره به بعد رفتارهای میلیاردها را به صورت دقیق تر و تخصصی تر بررسی می کنیم.

1 – اصلاح تفکر!

برای موفقیت باید ابتدا ذهن تان را اصلاح و با ثروت آشتی کنید. مانند افراد موفق بیندیشید و از ثروتمندشدن نهراسید. تا وقتی که عقیده تان این باشدکه «ثروت برابر است با بدبختی» یا «پول که خوشبختی نمی آورد» انتظار نداشته باشید که میلیارد شوید. قدم اول اصلاح درون و اعتقادات تان است که سبب ایجاد احساسات ودر نتیجه اعمال شما می شود. اراده و اعتماد به نفس از اولین لازمه های پولدارشدن است. بنابراین باید تلاش کنید و حداقل یک ایده یا فرصت کاری منحصر به فرد پیدا کنید. افرادی که ایده مناسبی برای کسب و کار پیدا کنند (که در بازار ایران تقاضای بالا و عرضه پایین دارد) در این شماره و شماره های بعد می آموزند که چطور آن را به واقعیت تبدیل نمایند.

2 – چند ایده نو ودست اول برای بازار ایران

ویژگی یک طرح خوب اقتصادی که بتواند ما را به پول برساند چیست؟ خصوصیات یک کسب و کار پول ساز سریع در ایران کدام است؟ کارهایی که جلوی گرسنگی را بگیرند زیاد است اما کاری که بتواند سریع پول سازی کند باید یک فرصت صفرکیلومتر باشد. وظیفه من کار کردن روی مغز شماست تا بتوانید خودتان فرصتی را که با ذایقه تان جور درمی آید پیدا کنید. عنوان چند ایده پیشنهادی برای نمونه را ملاحظه کنید و خوب روی آن ها فکر کنید و ببینید چه چیزی آن ها را به یک ایده خاص تبدیل کرده است.


ادامه نوشته

پس‌انداز به روش میلیونرها


اگر مي‌خواهيد يك تجارت به راه بيندازيد يا براي مثال چيزي بخريد، سعي كنيد همه سرمايه خود را درگير نكنيد و در شروع با مبلغي كافي و مناسب كار را شروع كنيد. با اين كار تعادلي را به‌وجود مي‌آوريد و دست‌تان هرگز خالي نمي‌ماند. دست به كارهايي بزنيد كه توانايي مديريت آن را با سرمايه‌تان داشته باشيد و هرگز بيش از سرمايه خود اقدام به خريد چيزي نكنيد. يادتان باشد كه جز در مواقع ضروري از كسي قرض نگيريد و تنها به سرمايه خود اكتفا كنيد تا از اين طريق به استقلال مالي بيشتري برسيد. 





تا به حال به اين فكر كرده‌ايد كه چرا بعضي از افراد حتي اگر سرمايه اندكي هم داشته باشند آن را به‌تدريج بيشتر و بيشتر مي‌كنند و در مقابل عده‌اي ديگر با داشتن امكاناتي بهتر حتي نمي‌توانند سرمايه خود را به‌خوبي حفظ كنند؟ پاسخ اين سوال در نكات بسيار ساده‌اي نهفته است كه خواندنش را به آن‌هايي كه مي‌خواهند يك شبه راه صد ساله بروند توصيه مي‌كنيم. 


 

وقتي از خريد پشيمان مي‌شويد


مطمئنا براي اغلب شما اتفاق افتاده كه گاهي از خريد يك كالا از يك فروشگاه يا موسسه‌اي پشيمان شده‌ايد و در آن لحظات با خود فكر كرده‌ايد كه با خريد آن جنس چه كلاه بزرگي سرتان رفته است. در اين شرايط واكنش افراد ثروتمند و افراد معمولي كاملا متفاوت است. افرادي كه توانسته‌اند دارايي خودشان را مديريت كنند در مقابل چنين شرايطي كوتاه نمي‌آيند و تنها به يك غرولند رضايت نمي‌دهند. آن‌ها نارضايتي خود را ابراز مي‌كنند و از شركت يا فروشگاه مورد نظر خواستار جبران مي‌شوند. اگر در اين كار مصر باشيد مي‌توانيد از حق‌تان دفاع كنيد و كمتر دچار ضرر شويد. 


 

يك برنامه‌ريزي اشتباه


حتما براي شما هم اتفاق افتاده كه قبل از دريافت حقوق يا پاداش براي چگونه خرج كردن آن نقشه مي‌كشيد و در اين برنامه‌ريزي گاه تا آن‌جا پيش مي‌رويد كه حتي روي مقداري پول كم هم حساب مي‌كنيد. حال ممكن است گاهي در اين برنامه‌ريزي‌ها نقشه مسافرت به جايي را هم بريزيد و بليتي را هم رزرو كنيد تا بعد از دريافت حقوق به آن‌جا برويد اما ناگهان مي‌بينيد كه همه چيز بر عكس مي‌شود و حقوق شما يك هفته به تاخير مي‌افتد. اين موضوع براي بيشتر افراد اتفاق مي‌افتد و شايد دليل اين كار برنامه‌ريزي قبل از دريافت پول است. وقتي پولي بيشتري به دست مي‌آوريد به اين فكر نباشيد كه چطور خرجش كنيد بلكه بايد به فكر راهي براي بيشتر كردن دارايي خودتان باشيد .


 

كليد پولدارشدن


شايد بيشتر افراد تصور كنند كه افراد ميليونر تنها با كار سخت و طاقت‌فرسا توانسته‌اند ثروت زيادي را به دست بياورند اما درآمدزايي و حفظ سرمايه لزوما به معنا ي كار سخت نيست بلكه استفاده درست از زمان مي‌تواند كمك زيادي به افزايش ثروت شما كند. اكثر ما در طول روز زمان‌هاي تلف شده زيادي داريم كه به راحتي آن را از دست مي‌دهيم. استفاده درست از زمان و شكار موقعيت‌ها و فرصت‌هاي خوب، كليد پيروزي در داشتن يك كسب و كار خوب و موفق است. 

10 توصیه برای دستیابی به موفقیت‌های حتمی

موفق‌ترین مدیران کسانی هستند که همان گونه‌ای رفتاروکار می‌کنند که توقع دارند کارکنانشان آن‌گونه باشند

 

در تمام کتاب‌ها و مقالات مرتبط با اصول مدیریتی و رهبری بر این واقعیت تاکید بسیار شده است که موفقیت و کامیابی، چیزی نیست که یک شبه و به‌صورت آنی به دست آید، بلکه نیازمند کسب تجربه و تلاش و ممارست است.


در تمام کتاب‌ها و مقالات مرتبط با اصول مدیریتی و رهبری بر این واقعیت تاکید بسیار شده است که موفقیت و کامیابی، چیزی نیست که یک شبه و به‌صورت آنی به دست آید، بلکه نیازمند کسب تجربه و تلاش و ممارست است. با این حال می‌توان با به‌کار بستن توصیه‌هایی چند به موفقیت‌های حتمی و همیشگی دست پیدا کرد که در اینجا به ده مورد آنها اشاره شده است:
 

10 توصیه برای دستیابی به موفقیت‌های حتمی

1- دو گام به پیش، یک گام به پس
آیا موفقیت‌های پیشین شما به خاطر برخورداری شما از مهارت‌های مدیریتی و رهبری‌تان بوده است یا اینکه شما توانسته‌اید بدون استفاده مستقیم از همه این مهارت‌ها و تنها با نیمی از توان‌تان به این موفقیت‌ها دست یابید؟ و اگر چنین است و اگر شما تمام توانایی هایتان را به‌کار می‌بستید چه موفقیت‌های خارق العاده‌ای را کسب می‌کردید؟! آنچه مسلم است اینکه نگریستن به پشت سر و واکاوی عملکرد‌های پیشین مدیران می‌تواند به آنها در شناسایی توانمندی‌ها و عوامل موفقیت آنها کمک شایانی کند و از سویی دیگر با مشخص کردن نقاط ضعف‌شان، زمینه تغییر رفتار و رفع نقاط ضعف را فراهم می‌کند.
 


2- الگوی کارکنانتان باشید
موفق‌ترین مدیران کسانی هستند که همان گونه‌ای رفتاروکار می‌کنند که توقع دارند کارکنانشان آن‌گونه باشند. البته در این میان باید توجه داشت که نقش‌ها و کارکرد‌های مدیران با کارمندان و کارگرانی که زیرمجموعه آنها هستند، متفاوت است اما الگوهای کاری و رفتاری خیر.

 

ادامه نوشته

تضمین پولدار شدن شما با این شش راهکار

مجله پنجره خلاقیت - ترجمه افسانه محمودی یزدانی: شش راه برای ثروتمند شدن وجود دارد و من تضمین می کنم که اگر این شش کار را انجام دهید، توان ثروت سازی تان بالا خواهد رفت.


1- این فداکاری را داشته باشید که یک کسب و کار راه اندازی و به مردم خدمت کنید

مردم باید اخلاق کاری داشته باشند و به مردم خدمت کنند. اگر به مردم خدمت نمی کنید، پس منبع درآمدی ندارید. دو راه برای خلق ثروت وجود دارد: بازی مجموع غیر صفر که در آن شما محصول یا خدمت یا ایده ای ارائه می دهید که برای آن به شما پول می پردازند. این معامله ای است که باعث ایجاد ثروت می شود. راه دیگر خرید سهام است که آینده آن یک بازی مجموع صفر است. با این تاکتیک، چیزی به اقتصاد اضافه نمی کنید، بلکه زندگی شما وابسته به از دست دادن پول از سوی دیگران است.

این کار برای هر کسی جواب نمی دهد. ما نیاز به درصد قابل ملاحظه ای از افراد داریم که برای افراد دیگر تولید می کنند و چرخه اقتصاد را می چرخانند. یک اقتصاد خوب از طریق افرادی کار می کند که ارزش اخلاقی دارند و به افراد کمک می کنند. 

تنها کافی نیست که کسب و کاری را راه اندازی کنیم زیرا برای خلق ثروت، آن کسب و کار باید کارآمد بوده و سوددهی داشته باشد. در تجارت اگر سود نکنید، ثروتی وجود نخواهد داشت. این تجارت باید به خوبی مدیریت شود. شما باید بخشی از آن سود را پس انداز کنید و صرف موارد مصرفی نکنید تا آن پول برای تان کار کند. اگر به خرید چیزهایی ادامه دهید که ارزش شان کمتر می شوند، هرگز پیش نخواهید رفت.

 

مهم نیست چه موانعی بر سر راهتان است؛ ثروت بسازید!
 


ادامه نوشته

اين کوچولوها الان سوپر استار شدن واسه خودشون

1. این پسر کوچولوی تپل که اسم واقعی اش ویلیام است ولی با نام وسطش شناخته می شود کسی نیست جز «برد پیت»، ستاره محبوب!


2. این خانم جوان که هنرپیشگی را از سن 11 سالگی شروع کرده و تا به حال 6 بار نامزد دریافت جایزه اسکار شده، «کیت وینسلت» است.

 

 

ادامه نوشته

پول‌دارترین افرادیکه دستشان از پول‌شان کوتاه است!

نشریه اقتصادی “فوربس” همه ساله فهرست شخصیت‌های فقیدی را منتشر می‌کند که هنوز بیشترین درآمدها را دارند. این نشریه بر اساس صحبت با متخصصان و بررسی برگه‌های مالیاتی بازماندگان این افراد فهرست خود را تنظیم کرده است.

مایکل جکسون

در صدر فهرست نشریه اقتصادی “فوربس” مایکل جکسون، خواننده بزرگ پاپ آمریکا قرار دارد با ۱۴۰ میلیون دلار درآمد. او که با عنوان “پادشاه پاپ” مشهور است، در سال ۲۰۰۹ درگذشت. مایکل جکسون از پنج‌سالگی وارد دنیای موسیقی شد و ۴۵ سال فعالیت کرد.
 


الویس پریسلی

پس از مایکل جکسون، الویس پریسلی، خواننده و هنرپیشه فقید آمریکایی قرار دارد. این “سلطان راک‌اند‌رول” که یکی از موفق‌ترین شخصیت‌ها در موسیقی آمریکا در قرن بیستم است، از اکتبر ۲۰۱۳ تا اکتبر ۲۰۱۴ در مجموع ۵۵ میلیون دلار درآمد داشته است. مرگ الویس پریسلی در سن ۴۲ سالگی به محبوبیت‌ او در میان هواداران‌اش خاتمه نبخشید و فروش آثار او همچنان ادامه دارد.
 


چارلز شولتس

چارلز شولتس، کاریکاتوریست فقید آمریکایی، در فهرست نشریه اقتصادی فوربس با ۴۰ میلیون دلار درآمد سالانه در رده سوم قرار دارد. این طراح بزرگ خالق اثر فراموش نشدنی کمیک “استریپ پیناتز” است. چارلز شولتس در سال ۲۰۰۰ میلادی در پی ابتلا به سرطان درگذشت.
 



ادامه نوشته

ايراني ها به دنبال راههاي ثروتمند شدن سريع هستند

 ايراني ها به دنبال راههاي ثروتمند شدن سريع هستند
 
« گاردین » نوشت : رکود اقتصادی باعث شده است هزاران نفر از جوانان ایرانی به بازاریابی چند مرحله ای روی بیاورند حتی اگر کارشناسان این کار را به مثابه فروش هرمی بدانند که قانونی نیست.
 
    این روزنامه چاپ انگلیس در مقاله ای به قلم خبرنگار خود در دفتر تهران نوشت : 
 
یک روز سرد بارانی بود. زنی حدودا چهل ساله روی سکو منتظر قطار متروی بعدی بود. 
 
وی دختر سه ساله اش را که دورش یک پتو پیچیده شده بود زیر چادر مشکی اش گذاشته بود تا از فرزندش در برابر باد محافظت کند. قطار رسید و این زن سوار شد.
 
مریم، مادر دو فرزند است. شوهر او خود اشتغال است و خودش هم در یک مهد کودک مربی است و فرزند خردسالش را هر روز با خود سرکار می برد.
 
مریم در قطار به من گفت :« با درآمدی که ما داریم ، باید روز به روز زندگی کنیم. ما هرگز نمی توانیم یک آپارتمان بخریم و اجازه پرداخت نکنیم. به همین دلیل ، من به تازگی وارد یک شرکت بازاریابی چند مرحله ای شده ام و شبها کار می کنم. من امیدوارم در دو یا سه سال آینده بتوانم یک آپارتمان بخرم تا بچه هایم بتوانند زندگی راحت داشته باشند.»
 
وقتی قطار نزدیک ایستگاه رسید و مریم می خواست از قطار پیدا شود ، شماره تلفن خود را داد و گفت :« اگر به دنبال یک کار پر سود هستی و می خواهی رویاهایت به حقیقت بپیوندد، با من تماس بگیر. من می توانم تو را به شرکت مان ببرم و تو هم می توانی بازاریاب شوی.»
 
در ایران که افراد زیادی برای جور کردن دخل و خرج خود تقلاء می کنند ، شرکت های بازاریابی چند مرحله ای وعده برخورداری از زندگی بهتر را می دهند. صرف نظر از هشدارهایی که اقتصاددانان در مورد غیر واقعی بودن این وعده ها می دهند، رویای ثروتمند شدن سریع افراد زیادی را جذب می کند.
 
شیوه تجارت مبتنی بر بازاریابی چند مرحله ای که به بازاریابی شبکه ای شهرت دارد ساده است. بازاریاب با خرید یک محصول از یک شرکت و فروش آن به صورت شخصی ، کسب درآمد می کند. در بیشتر کسب و کارهایی که بر اساس بازاریابی چند مرحله ای فعالیت می کنند، بازاریاب تشویق می شود نمایندگان دیگر فروش را بکار بگیرد و از فروشهایی که این افراد دارند ، حق کمیسیون بیشتری دریافت کند.
 
این مدل، حدود سال 2005 به تدریج در ایران ظاهر شد و ظرف چند سال محبوبیت پیدا کرد. در حال حاضر 14 شرکت فعال و قانونی بازاریابی چند مرحله ای در ایران با داشتن نزدیک به 150 شعبه وجود دارد.
 
نویسنده مقاله در ادامه نوشت : من اندکی پس از دیدار با مریم ، برای آشنایی با شیوه کار به Biz رفتم که یک شرکت فعال در زمینه بازاریابی چند مرحله ای است و از طریق آموزش ، افراد را جذب می کند.
 
یک بازاریاب جوان در اتاقی که پر از افراد عمدتا جوان دیگر بود می گفت :« بازاریابی چند مرحله ای ، سومین کار پر سود در جهان است.»
 
این فرد معرفی کننده می گفت Biz بزرگترین شرکت در نوع خود در ایران با 30 شعبه و 150،000 بازاریاب در سراسر کشور است. این شرکت مبادرت به فروش انواع مختلفی از محصولات از جمله لوازم آرایشی، تجهیزات آشپزخانه، ادویه جات ، ترشی جات و لوازم جانبی اتاق خواب می کند.
 
بازاریاب توضیح داد برای شروع ، یک فرد باید بیش از 300 دلار محصولات از شرکت خریداری کند. فرد بازاریاب با فروش هر محصول به خریدار بعدی، 10-12 درصد حق کمیسیون بدست می آورد.
 
وی افزود :« اما اگر شما می خواهید سود بیشتری بدست آورید باید بازاریاب های بیشتری استخدام و کمیسیونهای خریدهای آنها را هم دریافت کنید. اگر این دستور العملها را اجراء کنید ، با دو تا سه ساعت کار در روز و در مدت دو تا چهار سال ، مقدار قابل توجهی پول بدست می آورید و این در هیچ حرفه دیگری قابل تصور نیست.»
 
بسیاری از اقتصاددانان موافق بازاریابی چند مرحله ای نیستند. این شیوه منتقدانی از جمله در میان نمایندگان سرشناس مجلس در کمیسیونهای اقتصاد، صنعت و حقوقی دارد.
 
یک استاد دانشگاه در رشته اقتصاد در تهران به من گفت بازاریابی چند مرحله ای ، یک «کلاهبرداری » است و « چنین کسب و کاری مبتنی بر حقه بازی و معمولا در اقتصادی ضعیف افزایش و رشد می یابد که در آن مردم از لحاظ مالی رنج می برند.»
 
این اقتصاددان گفت: « رکود اقتصادی ایران در طول چند سال گذشته، نرخ بالای بیکاری، درآمد پایین و تورم، همگی مردم را به در پیش گرفتن چنین مشاغل کاذبی تشویق کرده است. از تمام کسانی که به کسب و کارها به صورت بازاریابی چند مرحله ای ملحق می شوند ، تنها چند نفر در بالای هرم سود می برند. سایر افراد پول چندانی بدست نمی آورند.»
 
وی تاکید کرد در اصل، بازاریابی چند مرحله ای همان فروش هرمی است. اما یک تفاوت وجود دارد هر چند این تفاوت زیاد آشکار نیست. در یک طرح هرمی، درآمد یک عضو در درجه اول به استخدام افراد دیگر در شبکه بستگی دارد و به فروش یک محصول ارتباط ندارد.شرکتهای طرح هرمی در ایران حدود سال 2000 شروع به محبوبیت یافتن کردند.
 
دولت سال 2006 فعالیت های این شرکتها را ممنوع کرد اقدامی که قبلا در انگلیس و آمریکا انجام شده بود. بسیاری از شرکت ها بسته و چند نفر دستگیر شدند.
 
بر خلاف شرکت های هرمی، شرکت های بازاریابی چند مرحله ای ، قانونی هستند.
 
وزارت صنعت، معدن و تجارت این شرکتها را به رسمیت می شناسد زیرا سود اصلی آنها به جای استخدام دیگران از فروش یک محصول حاصل می شود.
 
جوان بازاریاب در زمان معرفی شیوه کار سعی کرد کارش را بی اشکال نشان دهد و گفت :« ما مجوز داریم و به دولت مالیات می دهیم بنابراین راهی وجود ندارد که دولت مانع فعالیت ما شود.»
در عین حال ، این اقتصاد دان گفت شرکتهای بازاریابی چند مرحله ای هر وضعیتی داشته باشند ، به فعالیت های غیر منصفانه ای می پردازند.
 
وی گفت :« بله ، این شرکت ها مجوز دریافت می کنند اما آنچه واقعا انجام می دهند معمولا فراتر از چارچوب قانونی است.»
 
وزارت صنعت پانزده شرکت بازاریابی چند مرحله ای را در فهرست شرکتهای قانونی قرار داده است و مجوز یک شرکت ماه اوت به سبب « تخلفات گسترده » به حالت تعلیق درآمد. پنج شرکت دست کم یک بار اخطار گرفته اند. Biz با چهار بار دریافت اخطار بیشتر از بقیه اخطار گرفته است.
 
اما بازاریابی چند مرحله ای هنوز هم برای بسیاری از ایرانی ها به ویژه جوانها خوشایند است.
 
بازاریاب جوان Biz خطاب به حاضران گفت :« من مهندسی عمران خواندم ولی نتوانستم یک شغل مرتبط با رشته خود و با درآمد معقول پیدا کنم. من بیست ماه است در اینجا به عنوان بازاریاب کار می کنم.من تا به حال 400 نفر را استخدام کرده ام. شاید من هنوز پول مورد نظرم را بدست نیاورده باشم اما قصد ندارم امیدم را از دست بدهم. من تمام وقت خود را در این شرکت صرف می کنم و امیدوارم در مدت یک یا دو سال آن میزان پولی را که نیاز دارم بدست آورم.»این اقتصاد دان معتقد است چنین رویاهایی شکست خواهند خورد.
 
وی گفت :« من فکر می کنم در حالی که فعالیت های این شرکت ها افزایش می یابد ، دولت قصد دارد کنترل خود را بر آنها تشدید کند و این شرکتها را ببندد. در نهایت ما با جوانانی روبرو خواهیم بود که به اهداف خود نرسیده اند و بسیار مایوس هستند.»

ضرورت و اهمیت خلاقیت در کار آفرینی فردی

مقدمه:


آن دیویس:به هر کاری اراده کنیم،تواناییم اگر آن گونه که شایسته و سزاوار آن است پیگیرش باشیم؛آنچه که صادقانه باور داریم نادرست نخواهد بود.

کارآفرینی و خلاقیت در ذهن هر انسانی معانی بخصوص به خود را داراست به گونه ای که هر انسان بنا به توانایی و استعداد خود از آن بهره مند می شود؛خلاقیت نوعی استعداد درونی است که با تلاش و اندیشه ی فراوان باعث کارآفرینی می شود این موضوع می تواند در جای جای زندگی انسان و در مقاطع مختلف اجتماع به چشم بخورد.مثلأ کارآفرینی در محیط دانشگاه می تواند از جمله مهمترین اهداف ما باشد،در زمینه های مختلف علمی ، فرهنگی ، سیاسی و... .

مثلأ می توان نوعی خلاقیت در زمینه ی علمی پژوهشی دانشجویان به کار برد تا بتوان با به مقایسه در آوردن توانایی های آنان به درجات مختلف موفقیت دست یافت و خود دانشجو می تواند زمینه ساز بهترین خلاقیت در حوضه ی دانش و دانشگاه باشد.


عوامل موثر برخلاقیت


الف – عوامل محیطی یا بیرونی:

1 – آزادی
2 – منابع کافی
3 – وقت کافی
4 – جو مناسب
5 – طرح تحقیق مناسب
6 – فشار برخی فشارها می تواند محرک خلاقیت باشد


ب – عوامل فردی یا درونی:


1 – ویژگی های شخصی متنوع
2 – خودانگیزی
3 – توانایی های شناختی
4 – تمایل به خطر کردن
5- تخصص در رشته
6 – تجارت متنوع


طبق تحقیقات آمابیل وهمکارانش، عوامل محیطی در رشد خلاقیت عامل برجسته تری از مسائل فردی است، نکته مهم این است که سهم محیط بسیار متغیر تر است، یعنی راحت تر می توان عوامل اجتماعی را تغییر داد تا ویژگیهای و توانایی های فرد.


برای اینکه بتوانیم خلاقیت سازمانی را افزایش دهیم ابتدا باید خلاقیت فردی و سپس خلاقیت گروهی را ارتقا بخشیم.


مهارتهای لازم برای تفکر خلاق و اثر بخش (به صورت فردی)

1-تفکر جانبی برای یافتن فرضیات: ما اغلب اوقات تمایل به ترسیم چهارچوبی، نامرئی در اطراف مشکلات یا موقعیت ها داریم. در حالی که ممکن است نقطه ی آغاز راه حل آنها،خارج از چهارچوب و یا مرزهای روانی ایجاد شده قرار گرفته باشد. بنابراین باید بیاموزیم فراسوی این چهارچوب فکر کنیم.


برای تفکر جانبی شیوه هایی وجود دارد که به اختصار آنها را ذکر می کنیم (حسینی 1387 ص 75) تغییر (تغییر ساختار تنظیم مجدد اطلاعات)، شک و تردید (استفاده از شیوه های چرا)، تعویق قضاوت (با تأخیر در قضاوت، فرد هر اندیشه ای را فوراً بی ارزش نخوانده و مدت بیشتری آنرا دنبال می کند که همین می تواند اندیشه های دیگری را بپرواند)، ایده های حاکم (یافتن ایده های اصلی یک مطلب یا موضوع به بخشهای متعدد، راهی موثر در جهت تغییر ساخت موضوع می باشد. ) تقسیم (تقسیم یک مطلب یا موضوع به بخشهای متعدد راهی موثر درجهت تغییر ساخت موضوع می باشد)، معکوس سازی (این روش برای رهایی از الزام درنگرش به موضوع به شیوه رایج است.


2- استقبال از شانس و اقبال ناخوانده: در بسیاری موارد شانس واقبال عامل موفقیت است، بعضی اختراعات نتیجه پیوند تصادفی تجربه وعلم است و اگر محدوده ی کاملی از توجه و دامنه وسیعی از انگیزه داشته باشیم، احتمال برداشت صحیح از اتفاقات بیشتر است.


3- گوش فرا دادن به ندای درون:گاهی اوقات رویاهای شما کاملاً با اهداف مورد نظر مرتبط هستند و ممکن است یک نشانه یا ایده را در ذهن شما ایجاد کند. 
4- تعلیق داوری: یعنی ایجاد موانع مصنوعی و موقتی بین تفکر خلاق از یک سو و مهارتهای پالایش، ارزیابی، انتقاد و قضاوت از سوی دیگر.


5- گامهای مقایسه: تفکر قیاسی یا تمثیلی، نقش اساسی در تفکر تصویری ایفا می کند و بهترین نقطه آغاز برای فرآیند شناخت هر پدیده ناشناخته، خارجی یا غیر طبیعی، ارتباط آن با چیزهایی است که در حال حاضر می شناسیم.


6- تحمل ابهام: تحمل نکردن ابهام، دشمن تفکر خلاق در حل مشکل است و دانستن زمانی که باید مسئله را مدتی به حال خود رها کنیم، یکی از مهارتهای لازم برای تفکر خلاق است.


7- بانکداری ایده ها: مجموعه مهارت بانکداری ایده ها شامل کنجکاوی، مشاهده، گوش دادن، مطالعه، منفی و مثبت سوابق می شود. در مورد ثبت وقایع این نکته لازم به ذکر است که ما باید همیشه یک دفترچه یادداشت به همراه داشته باشیم زیرا که این عمل ابزاری حیاتی برای همه مقاصد تفکر خلاق است و چون ایده هایی که به ذهن ما می رسند و فرار هستند در یک محل ثبت گردند.

پیاده روی کنید تا فکر خلاق داشته باشید


مطالعات اخیر محققان امریکایی نشان می دهد راه رفتن و پیاده روی باعث ایجاد تفکر خلاق در افراد می شود.


به گزارش خبرنگار پزشکی خبرگزاری آنا به نقل از «مدیکال نیوزتودی»، پژوهشگران دانشگاه «استنفورد» کالیفرنیا با بررسی نوع خلاقیت افراد به این نتیجه رسیدند که راه رفتن و پیاده روی می تواند قدرت خلاقیت ذهن را تا 60 درصد افزایش دهد.


بسیاری افراد معتقدند که بهترین ایده ها موقع پیاده روی به ذهنشان خطور می کند. محققان در بررسی های خود دریافتند که عمل راه رفتن به عنوان نوعی ترفند عمل کرده و خلاقیت ذهنی را تقویت می کند.

در این میان راه رفتن در داخل یا خارج از منزل تفاوتی با یکدیگر ندارد. مطالعات نشان می دهد که راه رفتن روی دستگاه تردمیل در داخل منزل یا پیاده روی در هوای آزاد و تازه در مقایسه با بی تحرکی و نشستن، واکنش خلاقانه ذهن را تا دو برابر افزایش می دهد.


تأثیر راه رفتن تا مدتی باقی می ماند و افراد پس از راه رفتن و حتی مدت کوتاهی پس از نشستن می توانند از مجال خلاقیت فراهم شده استفاده کنند. محققان اثر راه رفتن بر تفکر خلاق را روی 176 نفر بررسی کرده و آنها را در موقعیت های مختلف حرکتی مورد آزمایش قرار دادند.

 آنها از شماری از افراد شرکت کننده خواستند پیاده روی کنند و گروه دیگری که معلول حرکتی بودند نیز روی ویلچر در اطراف پارک حرکت کردند تا به نوعی حالت پیاده روی برای آنها تداعی شود. برخی از شرکت کنندگان هم راه رفتن و نشستن را به طور ترکیبی انجام دادند که هر کدام بین 5 تا 16 دقیقه زمان می برد.


محققان پس از آن، از افراد تست خلاقیت ذهنی گرفتند به طوری تفاوت ایجاد شده در نوع تفکر آنها را مشخص کردند. نتایج به دست آمده از این بررسی نشان داد که افراد در زمان راه رفتن در مقایسه با نشستن، با خلاقیت بیشتری فکر کرده و تصمیم می گیرند. به عبارتی، افرادی که در منزل روی تردمیل راه می روند، در مقایسه با موقعی که می نشینند 60 درصد خلاقیت بیشتری از خود نشان می دهند.

چطور به فردی خلاق و مبتکر تبدیل شویم؟

همه ما می خواهیم زندگی خلاقانه و سازنده ای داشته باشیم, اما واقعا اینگونه زندگی کردن می تواند برای ما چالش برانگیز باشد. نکته ای که باید مد نظر داشته باشید این است که خلاقانه زندگی کردن بیش از اینکه شبیه به هر چیزی باشد شبیه به عادت است, و همراه هر عادتی قوانین خاصی وجود دارد که با دنبال کردن آنها می توانید سفت و سخت به آن عادت بچسبید.

اگر مایلید که زندگی خلاقانه ای داشته باشید, این ۱۵ قانون را دنبال کنید و راحت تر از آنچه که می توانید تصورش را بکنید, بزودی زندگی خلاقانه ای خواهید داشت.


۱. یاد بگیرید به چیزهایی که روشن تان نمی کند نه بگویید

برای داشتن یک زندگی خلاقانه باید در مورد آنچه که انجام می دهید و آنچه اجازه نمی دهید وارد زندگی تان بشود خاص عمل کنید. با نه گفتن به چیزهایی که روشن تان نمی کند و باعث تحریک تان نمی شود, برای کارهایی که انجام می دهید فضای کافی ایجاد خواهید کرد. نمی توانید همه کارها را با هم انجام بدهید, بنابراین مطمئن شوید کاری که انجام می دهید برای شما و خلاقیت تان بهترین باشد.


۲. اجازه بدهید کنجکاوی تان شما را راهنمایی کند

اجازه بدهید حس کنجکاوی تان خلاقیت تان را هدایت کند و واقعا برای اکتشاف چیزها زمان بگذارید. خلاق بودن تماما به اکتشاف بستگی دارد, پس اجازه بدهید که تصورات تان وحشیانه به حرکت در بیایند و نسبت به احتمال آنچه که می توانید باشید باز برخورد کنید. هرگز نمی دانید که چه فرصت های شگفت انگیزی ممکن است سر راهتان قرار بگیرند.


۳. نقص های طبیعی تان را در آغوش بگیرید

هیچ چیزی کامل نیست, و حتی کار خلاقانه شما. خیلی راحت است که به دام تاسف خوردن بخاطر نقص هایی که دارید بیافتید اما آنها کاملا طبیعی و عادی هستند. کار خلاقانه به این معنی نیست که باید در آنکار کامل باشیم.’ بلکه به این معناست که باید در آن مورد بی تجربه باشیم, ساخته شده توسط انسان نه ماشین. نواقص تان را در کار در آغوش بگیرید و شکوفایی خلاقیت تان را مشاهده کنید.


۴. خودتان را با دیگران مقایسه نکنید

مقایسه می تواند دام بزرگی در برابر زندگی خلاقانه باشد. وقتی خودتان را با دیگران مقایسه می کنید مشکل از اینجا پیدا می شود که با مانند خودتان مقایسه نمی کنید. وقتی کارتان را با تمام بی ثباتی ها و کشمکش هایش, با کسی که بروی کارش سرپرستی و مدیریت کامل دارد,مقایسه می کنید, دارید دو چیز کاملا متفاوت را با هم مقایسه می کنید.

اینکار مقایسه منصفانه ای نیست, و زمانتان را از دست می دهید. فقط بخاطر داشته باشید که کار خلاقانه تان به هر صورتی که می خواهد باشد, خلاقانه و منحصر بفرد است, هیچ نیازی به مقایسه احساس نمی شود.


۵. برای داشتن زندگی خلاقانه فضا و زمان کافی ایجاد کنید

وقتی که زمان و فضای کافی به کاری اختصاص بدهید خلاقانه زندگی کردن آسان است. حتی اگر کار تمام وقت داشته باشید و در یک آپارتمان کوچک زندگی کنید, هنوز هم می توانید زمان و فضای کافی به خلاقیت تان اختصاص بدهید. می تواند میز ساده کوچکی برای کنار اتاق تان باشد و تعهد روزانه ساده برای آنکار از خودتان نشان بدهید و آنرا بسازید.


۶. عادت خلاقیت روزانه را در خودتان ایجاد کنید و آنرا دنبال کنید

قدرت فراوانی در شکل دادن به یک عادت خلاق روزانه وجود دارد, و نیاز به تعهد زمانی بزرگی هم ندارد. اگر کلا روزی ۳۰ دقیقه برای اینکار اختصاص بدهید, با همین زمان می توانید شروع کنید. متعهد شوید که هر روز زمان خاصی را به اینکار اختصاص بدهید و آن زمان را در جهت سازندگی بکار بگیرید. مانند قرار ملاقات آنرا برنامه ریزی کنید و مانند بخشی از برنامه روتین روزانه تان به آن سفت و سخت بچسبید. قدرت شگفت انگیزی در شکل دادن به یک عادت روزانه وجود دارد, وقت آن است که از آن در جهت خلاقیت تان بهره برداری کنید.


۷. اینکه بدترین منتقد خودتان باشید را کنار بگذارید
بخاطر تمام انتقادهایی که ممکن است از دیگران داشته باشید, کاملا محتمل است که می توانید بدترین منتقد خودتان هم باشید. در مورد اینکه با خودتان در مورد کار خلاقانه تان چطور صحبت می کنید کمی فکر کنید و این را هم در نظر بگیرید که مثبت است و یا منفی. اگر به این نکته پی بردید که در نهایت منفی می شود, با تاکید بر افکار مثبت بر اینکار پایان بدهید. کارتان باندازه کافی خوب است, به اندازه کافی هم زمان دارید و به آنچه که می خواهید می رسید!


۸. به آموختن ادامه بدهید
برای اینکه خلاقانه زندگی کنید, خیلی مهم است که هرگز آموختن را متوقف نکنید. انسان های خلاق و سازنده بسیاری قبل از ما آمده اند و می توانید چیزهای بسیار زیادی از آنها یاد بگیرید. فرق نمی کند زمینه خلاقیت خاصی که دارید چیست, تلاش کنید که هر روز چیز جدیدی یاد بگیرید. اینکار می تواند بسادگی خواندن داستان زندگی یک انسان خلاق قبل از شما یا یادگیری عمیق سبک و یا روش جدیدی باشد. آموختن, ذهن فعال تان را خلاق و ایده هایتان را تازه نگه می دارد.


۹. خودتان را در معرض تجربه های جدید قرار بدهید
خلاقانه زندگی کردن و هر روز سازندگی داشتن به این معناست که نیاز دارید خودتان را در معرض تجربه های جدید قرار بدهید. طراحی یک ایده درونی در حین فرآیند خلاقیت همیشه می تواند دشوار باشد, بخصوص زمانی که فاقد تجربه برای ترسیم آن ایده هستید. زندگی آن چیزی است که به خلاقیت تان شکل می دهد. جایی است که الهام بخش تان است و نمی توان آنرا دست کم گرفت. پس برای کسب تجربه قدم بردارید و کارهای جدیدی را انجام بدهید!


۱۰. مهم نیست در چه کاری فقط خودتان را نشان بدهید

اگر می خواهید زندگی خلاقانه ای داشته باشید, نیاز است که خودتان را نشان بدهید و هر چیزی که می توانید بسازید. همه ما روزی بدی داریم وقتیکه حس الهام گرفتن از چیزی را نداریم, اما مهم ترین چیزی را که باید به خاطرتان بسپارید این است که الهام از عمل می آید. هر چه بیشتر خودتان را نشان بدهید و تعامل بیشتری با کارهای خلاقانه داشته باشید, بیشتر الهام خواهید گرفت.


۱۱. با گروه های خلاق ارتباط داشته باشید

گروه خلاق بسیار مهم است. شما در را در مسیر, با انگیزه و الهام بخش حفظ خواهد کرد و سیستم پشتیبانی قوی را برایتان به ارمغان می آورد. اگر می خواهید خلاقانه زندگی کنید, در همان ناحیه خودتان برخی از افراد خلاق را که می توانید با آنها راتباط داشته باشید پیدا کنید. آنها به خاطر شما و بخاطر تشویق و حمایت تان در کار مورد نظرتان آنجا هستند, این در حالی است که شما هم آنها را تشویق و حمایت می کنید.

۱۲. خودتان را به یک واسطه خلاق محدود نکنید
فقط به این خاطر که در نظر دارید نویسنده, نقاش و یا طراح بشوید, به این معنا نیست که همیشه باید همین کارها را انجام بدهید. اگر احساس می کنید که می خواهید نواحی خلاقانه دیگری را هم اکتشاف کنید به خودتان اجازه اینکار را بدهید. زندگی خلاقانه به این معنی نیست که بصورت خستگی ناپذیر فقط یک کار خلاقانه را دنبال کنید, همه چیز مربوط به آزمایش و پیدا کردن چیزهایی که جواب می دهد می باشد.

۱۳. دستاوردهای خلاقانه تان را به اشتراک بگذارید
همیشه دستاوردهای خلاقانه تان را با دیگران به اشتراک بگذارید! سخت کار کرده اید تا بدان جا برسید و کار خوب شما نباید به رسمیت شناخته نشود. با غرور و افتخار خلاقیت تان را به دیگران نشان بدهید.

۱۴. اجازه بدهید خلاقیت تان در طول زمان تکامل پیدا کند
خلاقیت شما باید همیشه در حال تغییر, رشد و تکامل باشد. خودتان را فقط به این خاطر که فکر می کنید سبک و یا حد و اندازه ای که همیشه می توانید داشته باشید همین است, محدود نکنید. جادوی زندگی خلاقانه این است که می توانید آنرا در هر جهتی که خواستید هدایت کنید. اجازه بدهید خلاقیت تان با گذشت زمان تکامل پیدا کند, اینکار ممکن است که شما را شگفت زده کند.


۱۵. یادتان نرود که حتما تفریح و سرگرمی هم داشته باشید (چونکه خلاقیت با سرگرمی و تفریح است که معنی پیدا می کند!)
فراموش نکنید که از کاری که انجام می دهید لذت ببرید, خلاقیت با سرگرمی و تفریح است که معنی پیدا می کند! اجازه بدهید تصورات تان وحشیانه به عمل در بیایند, با مواد مختلف آزمایش بکنید و زمانیکه فشار بروی شما خیلی زیاد می شود, چیزی را فقط بخاطر لذتش بسازید. بدون هدف, بدون فشار – فقط خلاقیت تان را آزادانه به مرحله عمل در آورید!

پاول دوروف بنیانگذار تلگرام را بشناسید

پاول دوروف Pavel Valeryevich Durov، بنیانگذار مسنجر تلگرام را بشناسید

 

تلگرام یکی از مسنجرهایی است که این روزها طرفداران بسیاری دارد و تقریبا بیشتر افراد در طول روز حداقل یک یا دو بار به این شبکه اجتماعی سر می زنند. حال با بنیانگذارد این شبکه اجتماعی پرطرفدار آشنا شوید.

با پاول دوروف Pavel Valeryevich Durov،بنیانگذار مسنجر تلگرام آشنا شوید

پاول والریویچ دوروف Pavel Valeryevich Durov ( به روسی Па́вел Вале́рьевич Ду́ров ) در 10 اکتبر سال 1984 به دنیا آمد. او یک کارآفرین روسی است که به خاطر بنیانگذاری شبکه‎ اجتماعی vk.com و سپس مسنجر تلگرام شهرت بسزایی دارد. او برادر جوانتر نیکولای دوروف است.

 

بیوگرافی پاول دوروف Pavel Valeryevich Durov

 

ادامه نوشته

۲۲۰۱ مدیر گفته اند این ۷ دسته از افراد را استخدام نمی کنند !

همیشه به محض اینکه وارد اتاقی یا جمعی می شوید ، مردم سعی می‌کنند پیش از اینکه چیزی بگویید ، بفهمند شما چطور آدمی هستید! شما چه امواج و پیام هایی از طرز رفتار و حالات چهره خود به دیگران میدهید؟

شما هم اگر تابحال تجربه شرکت در یک مصاحبه استخدامی را داشته اید می دانید که در مصاحبه – چه وزارتخانه ها و سازمان های دولتی و چه شرکت های خصوصی – زبان بدن شما اهمیت ویژه ای دارد ؛ چرا که عادات رفتاری شما ، پیام های خاصی را برای تصمیم گیری استخدام شما به مصاحبه گران میدهد و مدیران به شدت به رفتارهای حرکتی شما دقت می کنند.

در یک تحقیق دانشگاهی ، ۴۸ درصد از مدیران اظهار کردند که در پنج دقیقه اول مصاحبه متوجه می‌شوند کسی که برای مصاحبه آمده برای این کار مناسب است یا نه و زبان بدن مصاحبه شونده فاکتور اصلی برای تصمیم مدیران است.

از ۲۲۰۱ نفر از مدیران این سوال پرسیده شده که بدترین حرکاتی که از یک مصاحبه شونده برای کار دیده اید کدام است؟ این هم لیستی از پاسخ های مدیران که حتما می تواند برای شما مفید باشد :

اشتباه مصاحبه شونده

چند درصد مدیران متوجه شدند؟

راه حل

ناتوانی در برقراری ارتباط چشمی

۷۰ درصد

خیره نشوید ، نگاهتان هم همیشه به پایین نباشد ، کمی اعتماد به نفس داشته باشید و به طرف مقابلتان نگاه کنید

لبخند نزدن و خشک بودن

۴۴ درصد

خیلی جدی و رسمی نباشید هر از چندگاهی لبخند بزنید البته شوخی هم نکنید.

نشستن نامناسب

۳۵ درصد

صاف روی صندلی بنشینید پایتان را روی پایتان نیندازید و کاملا رسمی باشید.

تیک عصبی و بی قراری

۳۵ درصد

با ناخن ها یا موی سرتان ور نروید ، مدام لب خود را نگزید و بدون استرس راحت بنشینید و به سوال ها جواب دهید.

با وسایل روی میز بازی کردن

۲۹ درصد

معمولا کسانی که تمرکز کمی دارند و یا استرس بالا با وسایل بازی می کنند ، اینها را کنار بگذارید

لرزش دست

۲۷ درصد

این آخرین موقعیت شغلی شما نیست ، مصاحبه گر شما هم آدمی است مثل آدمهای دیگر ، خیلی بزرگش نکنید که دستتان بلرزد !

زیاد استفاده کردن از حرکات دست

۱۰ درصد

از زبان بدن استفاده کنید ولی خیلی فعال بدنتان را حرکت ندهید چون باعث می شود که مصاحبه گر فکر کند برای تخلیه روانی و استرس این کار را می کنید

 
من هم قبول دارم که استرس در مصاحبه شغلی و قدری عصبی بودن طبیعی است ؛ اما شما باید یاد بگیرید بدن و صورت خود را به گونه ای کنترل کنید که ناراحتی شما آشکار نشود. اگر زبان بدن شما استرس شما را نشان دهد ، مدیران به این نتیجه میرسند که شما اعتماد به نفس و توانایی لازم برای تصدی این شغل را ندارید.

۲۲۰۱ مدیر گفته اند این ۷ دسته از افراد را استخدام نمی کنند !

همیشه به محض اینکه وارد اتاقی یا جمعی می شوید ، مردم سعی می‌کنند پیش از اینکه چیزی بگویید ، بفهمند شما چطور آدمی هستید! شما چه امواج و پیام هایی از طرز رفتار و حالات چهره خود به دیگران میدهید؟

شما هم اگر تابحال تجربه شرکت در یک مصاحبه استخدامی را داشته اید می دانید که در مصاحبه – چه وزارتخانه ها و سازمان های دولتی و چه شرکت های خصوصی – زبان بدن شما اهمیت ویژه ای دارد ؛ چرا که عادات رفتاری شما ، پیام های خاصی را برای تصمیم گیری استخدام شما به مصاحبه گران میدهد و مدیران به شدت به رفتارهای حرکتی شما دقت می کنند.

در یک تحقیق دانشگاهی ، ۴۸ درصد از مدیران اظهار کردند که در پنج دقیقه اول مصاحبه متوجه می‌شوند کسی که برای مصاحبه آمده برای این کار مناسب است یا نه و زبان بدن مصاحبه شونده فاکتور اصلی برای تصمیم مدیران است.

از ۲۲۰۱ نفر از مدیران این سوال پرسیده شده که بدترین حرکاتی که از یک مصاحبه شونده برای کار دیده اید کدام است؟ این هم لیستی از پاسخ های مدیران که حتما می تواند برای شما مفید باشد :

اشتباه مصاحبه شونده

چند درصد مدیران متوجه شدند؟

راه حل

ناتوانی در برقراری ارتباط چشمی

۷۰ درصد

خیره نشوید ، نگاهتان هم همیشه به پایین نباشد ، کمی اعتماد به نفس داشته باشید و به طرف مقابلتان نگاه کنید

لبخند نزدن و خشک بودن

۴۴ درصد

خیلی جدی و رسمی نباشید هر از چندگاهی لبخند بزنید البته شوخی هم نکنید.

نشستن نامناسب

۳۵ درصد

صاف روی صندلی بنشینید پایتان را روی پایتان نیندازید و کاملا رسمی باشید.

تیک عصبی و بی قراری

۳۵ درصد

با ناخن ها یا موی سرتان ور نروید ، مدام لب خود را نگزید و بدون استرس راحت بنشینید و به سوال ها جواب دهید.

با وسایل روی میز بازی کردن

۲۹ درصد

معمولا کسانی که تمرکز کمی دارند و یا استرس بالا با وسایل بازی می کنند ، اینها را کنار بگذارید

لرزش دست

۲۷ درصد

این آخرین موقعیت شغلی شما نیست ، مصاحبه گر شما هم آدمی است مثل آدمهای دیگر ، خیلی بزرگش نکنید که دستتان بلرزد !

زیاد استفاده کردن از حرکات دست

۱۰ درصد

از زبان بدن استفاده کنید ولی خیلی فعال بدنتان را حرکت ندهید چون باعث می شود که مصاحبه گر فکر کند برای تخلیه روانی و استرس این کار را می کنید

 
من هم قبول دارم که استرس در مصاحبه شغلی و قدری عصبی بودن طبیعی است ؛ اما شما باید یاد بگیرید بدن و صورت خود را به گونه ای کنترل کنید که ناراحتی شما آشکار نشود. اگر زبان بدن شما استرس شما را نشان دهد ، مدیران به این نتیجه میرسند که شما اعتماد به نفس و توانایی لازم برای تصدی این شغل را ندارید.

۷ دلیل برای اینکه استخدام نمی شوید

استخدام شدن هم بخشی از روابط اجتماعی ماانسان ها به شمار می آید بنابر این علا وه بر مهارت ها و تخصص های تخصصی رشته ای که متقاضی استخدام شدن در آن هستیم باید بتوانیم ارتباط موثری هم با کارفرما و رئیس آینده مان برقرار کنیم تا بتوانیم از بین متقاضیان متعدد یک موقعیت شغلی انتخاب شویم و کار را از آن خودمان کنیم.

در این جا به چند نکته که موقع مصاحبه استخدامی مانع انتخاب ما می شود اشاره می کنیم:

  1. عدم اعتماد به نفس

از قدیم گفته اند ترس برادر مرگ است وقتی برای مصاحبه استخدامی نزد یک کارفرما حاضر می شویم باید آرامش خودمان را حفظ کنیم هر لرزش دست ، ارتعاش در صدا ، خدای نکرده جویدن ناخن و یا نگاه کردن به زمین این پیام را به کارفرما منتقل می کند که شما فاقد مهارت های کافی هستید.

  1. ادعای غیر ممکن

بعضی اوقات به خاطر استرس و یا بی دقتی نکاتی را مطرح می کنیم که بیشتر شبیه توهم می ماند مثلا یک فردی که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده و نهایتا ۲۲ سال سن دارد وقتی ادعا کند ۱۰ سال سابقه کار دارد یعنی از ۱۲ سالگی مشغول کار شده! به این ترتیب حتما حدس می زنید که کارفرما چه فکری در مورد شما خواهد کرد!

  1. درخواست های غیر معقول

سعی کنید خواسته هایی که از کارفرما مطرح می کنید معقول و با توجه به توانایی های سازمانی باشد که قصد استخدام درآن را دارید. کسی که نخستین تجربه کاری اش را طی می کند و تازه قصد استخدام شدن دارد نمی تواند در خواست حقوق میلیونی مرخصی چند روز در هفته و یا خانه و ماشین از شرکت داشته باشد!

  1. عدم رعایت آداب گفتگو

اگر شما فارغ التحصیل بهترین دانشگاه های کشور هم باشید و کلی هم مهارت داشته باشید اگر آداب صحبت کردن بایک کارفرما و یا به عبارتی رئیس را ندانید توقع استخدام شدن نداشته باشید.

کسی که مسئولیت استخدام کارکنان یک شرکت را برعهده دارد چه شخص مدیر عامل باشد ، یا مدیر منابع انسانی ویا هر فرد دیگری حتما سابقه کار و قدرت تصمیم گیری در آن شرکت را دارد پس موقع صحبت با او رعایت ادب را بکنید و حتی اگر به نظرتان هم سن و سال شما می باشد او را باضمیر “شما” مورد خطاب قرار دهید از محکوم کردن رد سخنان و یا ابراز بی اعتمادی نسبت به او خودداری کنید.

  1. گوش نکردن صحیح و صحبت بی جا

یک نکته ضروری و اصلی در مصاحبه های استخدامی این است که اول گوش بدهیم بعد صحبت کنیم. این به آن معناست که به سوالاتی که از ما پرسیده می شود جواب بدهیم نه کمتر و نه بیشتر. پر گویی طولانی کردن کلام و ارائه جواب های بی ربط به سوالات کار ما را سخت می کند پس اول خوب گوش کنید چه چیزی از شما پرسیده می شود بعد جواب بدهید.

  1. ذوق مرگی

خوب مسلم است که وقتی دعوت به مصاحبه استخدامی می شویم امید های در ما ایجاد می شود و از ته قلبمان می خواهیم در آن شرکت استخدام شویم اما هیچ وقت ذوق مرگ نشوید و یا لا اقل ذوق مرگی خود را بروز ندهید. اشتباه نکنید منظور ما این نیست که خودتان را برای کارفرما بگیرید. اتفاقا باید اشتیاق خود را به همکاری به شرکت نشان بدهید اما این امر با ذوق مرگی فرق می کند جملاتی مثل اینکه من از کودکی آرزو داشتم با شما کار کنم . من طرفدار شخص شما هستم ، لبخند های زیاد و بیجا ، پرسیدن چند باره این که چه زمانی با من تماس می گیرد و… نشانه های ذوق مرگی است که اصلا نباید بروز پیدا کند.

  1. پوشش نامناسب

اگر طرفدار لباس های رنگارنگ یا شلوغ ،تیپ اسپرت و لباس های خاص هستید بدانید که مصاحبه استخدامی مکان مناسبی برای تیپ زدن نیست تا حد امکان لباس رسمی و متداول و مرسوم جامعه ای که در آن قصد استخدام را دارید بپوشید و از رنگ هایی که نشانه اعتماد به نفس است را استفاده کنید.

۱۳ اشتباه بزرگ کارجویان ایرانی در نوشتن رزومه کاری

رزومه، مهمترین سند و مدرک شما در راه یافتن شغل و کار مناسب است و به نوعی می توان از این سند به عنوان برگ برنده در جستجو برای کار یاد کرد.  این برگ برنده گاهی می تواند تنها نقش یک میانبر را برای شکست شما در جستجو برای کار ایفا کند و هیچ نتیجه ای برایتان نداشته باشد.
  
اما مشکل کجاست و چرا گاهی نوشتن و ارسال رزومه برای نهادها و سازمان های مختلف حتی در حد یک تماس تلفنی هم نتیجه نخواهد داشت؟ در این مقاله شما را با سیزده اشتباه در رزومه نویسی آشنا می کنیم که ارتکاب به آنها می تواند  رزومه شما را به ساده ترین شکل ممکن از اعتبار بیاندازد.
   
۱- طولانی بودن
رزومه یعنی سابقه شغلی شما. رمان نیست که در آن داستان سرایی کنید!
   
۲- استفاده از آدرس ایمیل نامعتبر
آدرس ایمیل این روزها فقط برای پز دادن نیست، در عصر ارتباطات زیاد به کار می آید.
   
۳- استفاده از تصاویر، جدول یا نمودار در رزومه
قرار نیست کتاب بنویسید و تحویل کارفرما دهید. تصویر، جدول یا نمودار به کار کارفرما نمی آید.
 
ادامه نوشته

ثروتمند شدن به روش فاطمه دانشور

ثروتمند شدن به روش فاطمه دانشور

 

فاطمه دانشور متولد ۱۳۵۳، کارآفرین و تاجر ایرانی و از اعضای شورای اسلامی شهر تهران در دوره چهارم است. او مدیرعامل شرکت سپهرآسیا و بنیانگذار مؤسسه نیکوکاری مهرآفرین است.

فاطمه دانشور از شیوه پولدارشدنش می گوید

دفترش در بالاترین طبقه یک برج در شمال شهر تهران است. جایی که وقتی از پنجره اش بیرون را نگاه می کنی، بیش از نیمی از شهر خاکستری را می توانی ببینی. به گفته خودش تلاش کرده تا حد ممکن دفترش را زنانه دکور کند و از ظرافت های خاصی برای تزیین آن بهره ببرد که به نظر می رسد تا حد بسیار زیادی هم موفق بوده است؛ ترکیب دو رنگ آبی اقیانوسی با قهوه ای و طلایی علاوه بر حس آرامشی که به اتاقش داده، آنجا را بیش از بیش بزرگ و دلباز نشان می دهد. جز تعدادی بشقاب های دیواری با طرح های ایرانی، سنتی و یک تابلوی نقاشی روی دیوارهای اتاق کارش چیزی دیده نمی شود.

میزش هم برخلاف خیلی از مدیران خیلی خلوت و مرتب است و مجموعه همه اینها یعنی اینکه وارد اتاق فردی شده ای که همه چیزش منظم و مرتب و سر جای خودش است. تعدادی مجله و تقدیرنامه هم روی یکی از میزعسلی های مبلمانش بود؛ اما در این اتاق کار زنانه، دو چیز خیلی خودنمایی می کرد؛ اول استفاده بهینه از سازه های تیرآهنی- برای مقاومت برابر زلزله- به عنوان بخشی از دکور اتاق، دوم هم مجسمه ای برگرفته از داستان افسانه ای «سیزیف» که در فضای اتاق خیلی به چشم می امد. به گفته خودش آن را از یک خبرنگار هدیه گرفته.

سیزیف در اساطیر یونان به خاطر فاش کردن راز خدایگان محکوم شد صخره ای بزرگ را روی شیبی ناهموار تا بالای قله ای بغلتاند و همیشه لحظه ای پیش از آنکه به انتهای مسیر برسد، سنگ از دستش خارج می شد و او باید کارش را از ابتدا شروع می کرد. به گفته خودش هرکسی از این مجسمه برداشت خاصی می کند. یکی از آن برداشت نماد افراد موفق را می کند، یکی راجع به تلاش کردن حدس می زند و حتی برخی آن صخره سنگ دایره ای بزرگ را به کره زمین تعبیر می کنند.

این بانوی کارآفرین جزو آن دسته ثروتمندانی است که برخلاف خیلی ها که دارا هستند ولی در حرف های شان از «ندارم، ندارم»های شان بیشتر می گویند، به راحتی از داشته های خود سخن می گوید. صدای نرم و آرامی دارد که در پس آن یک نوع ثبات و اراده محکم و قاطعیت شنیده می شود. فاطمه دانشور، این بانوی موفق و کارآفرین که از اعضای شورای شهر هم است، کسی است که به بهانه موضوع کسب روزی حلال و نقش زنان در این خصوص است به سراغ او رفتیم تا هم از شیوه پولدارشدنش بدانیم، هم نظرش را درخصوص کسب روزی حلال.

اگر خیلی صریح و ساده بخواهم شروع کنم، سوال اولم این است که چه شد وارد فضای کار اقتصادی و پول درآوردن شدید؟

این موضوع به دوران دبیرستان و کودکی من بر می گردد که از همان ابتدا با مطالعه و کتاب خواندن آشنایی داشتم. از دوران راهنمایی به بعد در خانه به خواندن کتاب های غیردرسی تشویق شدم به خصوص من و برادر بزرگ ترم. مشوق ما هم مادربزرگ مان بود. به طور کلی، مادربزرگم که با ما زندگی می کرد در موفق بودن من نقش به سزایی داشت، به خصوص با تعریف داستان های شاهنامه فردوسی به من، بزرگ فکرکردن را یاد داد و بعد از آن دوران بود که من یاد گرفتم، هدف های زندگی ام را بنویسم.

همه هدف های من مالی نبود و هدف هایی درخصوص امور شخصی و ظاهری هم بوده، چون ایمان داشتم که انسان باید اول از همه خودش را دوست داشته باشد و به فکر آراستگی ظاهرش باشد. برای رسیدن به خیلی از این هدف ها به پول احتیاج داشتم و خب، شرایط مالی خانواده مان خیلی خوب نبود. پدرم کارمند بود و من همیشه اتفاقا تلاش می کردم که بتوانم به پدرم کمک کنم نه اینکه به او فشار مالی هم بیاورم. از دوران دبیرستان به بعد، همیشه در کنار درس هایم، در خانه کارهایی مثل نقاشی با آبرنگ، گلدوزی، گل سازی و... را هم انجام می دادم تا هزینه تحصیل خودم را دربیاورم و با خودم هم عهد کرده بودم که دانشگاه دولتی قبول شوم تا پدرم زیر بار خرج نرود.

 

 

ادامه نوشته

چگونه در کارمان حرفه ای باشیم؟

چگونه در کارمان حرفه ای باشیم؟

 

اگر شما هم می خواهید در کارتان حرفه ای باشید کافی است نکات ساده ای را بدانید.

امروزه تعیین قوانین کاری سخت تر از گذشته است. اگر چه همه ما از قوانین کاری مناسب مطلع هستیم، اما ممکن است متوجه این مسئله نباشیم که دستاوردهای فناوری چگونه شرایط را تغییر داده اند و چه تاثیراتی روی تعیین رفتار مناسب از سوی مدیران و کارمندان داشته اند.

زمانی که در یک محیط کاری جدید شروع به کار می کنید باید به دقت تمام قوانین و سیاست های آنجا را در رابطه با استفاده از اینترنت و وسایل الکترونیکی در نظر داشته باشید. بر خلاف دانشکده ها، بسیاری از شرکت ها روی نحوه استفاده از اینترنت نظارت دارند و در برابر استفاده شخصی از آن واکنش منفی نشان می دهند. از آنجایی که انتظار می رود تمام ساعات اداری را مشغول به کار باشید، مسئولان شرکت حق دارند تا نحوه استفاده از اینترنت و ایمیل های شما را چک کنند. از آنجایی که افراد در زمان تحصیل تحت کنترل نبوده اند، ممکن است نظارت دقیق روی کار را نوعی تجاوز به حریم خصوصی خود بدانند.

 

کارمندان چه انتظاری دارند؟

بهتر است از همان ابتدا فردی سخت کوش بوده و اجازه ندهید به خاطر استفاده از برنامه ها و یا سایت های غیر مجاز به تخطی از قوانین شرکت محکوم شوید. البته هر محیط کاری قوانین خاص خود را برای نظارت بر ساعات شخصی و استفاده کارمندان از فناوری دارد. آن دسته از شرکت هایی که قبل از شروع کار کارمندان را در جریان قوانین و سیاست های کاری خود قرار می دهند با مشکلات کمتری مواجه می شوند. این وظیفه کارفرمایان است تا این قوانین را از قبل وضع کنند.

 

 

 

ادامه نوشته

این 10 ترس، نباید مانع پیشرفت شما شوند


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


وقتی ترس بر جسم و روح ما غلبه می کند، سختی های زندگی متوقف می شوند. ترس ما را ضعیف می کند و توانایی ما را برای عملکرد مثبت و رو به جلو متوقف و یا حتی خنثی می کند. همچنین ترس می تواند یک دشمن درونی باشد. ترس می تواند به زندگی روزمره ی شما نفوذ کند، در حالی که هیچ کنترلی بر روی آن ندارید.

شاید ما متوجه نشویم که ترس، وارد ضمیر ناخودآگاه ما شده است، تا زمانی که به طور کامل درگیر آن شویم و در مقابل ترس تسلیم شده باشیم.

بیشتر ترس ها غیر ضروری هستند. این به معنای ترس های غیر غریزی نیز است. برای مثال، ترس هایی که به شما کمک می کند تا از حوادث قریب الوقوع و خطرناک در امان بمانید؛ این نوع ترس ها یا اغلب ساخته ی ذهن شما است و یا به واسطه ی تجربیات گذشته، در شما القا می شود.

ترس های غیر ضروری باید شناخته شوند و از آن ها پرهیز شود. این ترس ها هیچ هدفی را دنبال نمی کنند و تنها مانع پیشرفت و عملکرد مثبت ما در زندگی خواهند بود. در این جا ۱۰ ترس غیرضروری که نباید باعث پیشرفت شما شود را ذکر می کنیم:


1. ترس از شکست

ما همه از شکست در کارها در طول زندگی می ترسیم. ترس از شکست در مصاحبه ی شغلی، ارتباطات، آغاز یک کسب و کار، رسیدن به هدف و یا هر چیز دیگر. مشکلات وقتی به وجود می آیند که ترس از شکست، در کارها ایجاد می شود و بر همه چیز مقدم می گردد.

سوال اصلی این است، "شما چه طور قبل از این که تلاش کنید، می دانید که شکست خواهید خورد؟" و یا "آیا شکست خوردن قبل از عمل کردن، بهتر از شکست بعد از عمل کردن است و یا بدتر؟"

بعضی از افراد موفق، تعریف متفاوتی از شکست دارند. آن ها از شکست هایشان بیش از هر چیز دیگری در زندگی درس می گیرند. به بیان دیگر، شکست هیچ تاثیری بر روی کار و یا زندگی آن ها نمی گذارد. این یعنی یک گام مهم دیگر در رسیدن به هدفشان.

برای مثال، یک فرصت شغلی که به طور غیر منتظره به وجود آمده است. این همان شغلی است که شما مدت زیادی آن را می خواستید و در انتظار آن بودید. موقعیت اجتماعی آن فوق العاده است، حقوق آن عالی است و موقعیت کاری خوبی خواهید داشت. شما برای مصاحبه دعوت می شوید. اما ترس از این که شاید این مصاحبه باعث شود تا شما این موقعیت را از دست دهید، بر شما فشار می آورد.

شما از شکست می ترسید. چه می کنید؟ چه طور می توانید لرزشی را که ترس در شما انداخته و تنها باعث تضعیف و عدم تمرکز و تسلط شما در مصاحبه ی شغلی تان می شود را کنترل کنید؟

یکی از مهم ترین کارهایی که نیاز است تا انجام دهید، رها کردن فکرتان و دادن اهمیت بیشتر به حاصل و نتیجه ی کار است.

مغز شما می تواند به شما این گونه بگوید؛ "اگر من تنها موقعیتی که دارم را از دست بدهم، قطعا از خودم ناامید خواهم شد."

دست از پیش بینی نتیجه ها بردارید؛ مثلا پیش بینی نتیجه ی مصاحبه را رها کنید. توجه خود را بر روی کارتان متمرکز کنید و اجازه دهید تا آنچه انتظار دارید اتفاق بیفتد.

ادامه نوشته

کلیدهای دهگانه برای درخشیدن در محل کار



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

۸ ساعت، حداقل زمانی است که هر یک از ما در محیط کار سپری می کنیم به عبارت روشن تر بخشی از زندگی ما در محیط کار و در کنار همکارانمان می گذرد. پس کار و پیشه ما علاوه بر منبع در آمد مشخص کننده سبک زندگی مان هم هست. درخشش و موفقیت در محل کار، هم در عرصه اجتماعی اهمیت دارد و هم در پذیرش اجتماعی مان تاثیر گذار است در این ایمیل به شما می آموزیم که چطور در محیط کار بدرخشید و علاوه بر هماهنگی و زندگی مسالمت آمیز با همکارانتان بتوانید به پیشرفت های شغلی هم دست یابید.
1. از آنچه در شرکت می گذرد مطلع باشید

در دنیای کنونی که به عصر ارتباطات مشهور است خیلی زشت است که در جایی مشغول کار باشید و از آنچه در شرکت می گذرد مطلع نباشید. هر کارمندی باید از نحوه انجام امور و پروسه کارها در سازمانی که در آن کار می کند مطلع باشد حتی اگر به طور مستقیم با کارش در ارتباط نباشد.
2. چارت سازمانی خاص خودتان داشته باشید

در هر شرکت و مجموعه ای یک سری شبکه روابط آشکار و رسمی و یک سری روابط نانوشته و تاثیر گذار وجود دارد سعی کنید افراد مهم و تاثیر گذار شرکتتان را بشناسید و بدانید سرنخ هر کاری دست چه کسی است!
ادامه نوشته

12 چيزي كه مردان از آن محرومند!


 

پژوهش ها نشان می دهد که خانم ها توانایی های جالبی دارند که آقایان از آنها محروم هستند. در این قسمت می خواهیم 12 مورد از این نقاط قوت را به شما معرفی کنیم.


1.خانم ها تمیزترند

پژوهشی که در دانشگاه سن دیگو انجام شد نشان می دهد که میز و اتاق کار آقایان نسبت به میز و اتاق کار خانم ها به هم ریخته تر و کثیف تر است. در واقع تعداد باکتری هایی که در اتاق آقایان وجود دارد حدود 10 الی 20 درصد از تعداد باکتری های اتاق خانم ها بیشتر است.
 

2. خانم ها در مصاحبه های شغلی عملکرد بهتری دارند

تحقیقات جدید حاکی از آن است که در مصاحبه های کاری خانم ها بهتر از آقایان استرس خود را کنترل می کنند. اگرچه قبل از مصاحبه میزان استرس خانم ها بیشتر است، اما آنها در حین مصاحبه واقعی آرام تر هستند و بهتر عمل می کنند. چرا؟ چون قبل از مصاحبه بیشتر تمرین می کنند.
 

3. تعداد زنان زیبا به مروز زمان افزایش پیدا می کند

طبق پژوهش های اخیر با گذشت زمان تعداد خانم های زیبا بیشتر شده است ولی این قضیه د رمورد مردان صادق نیست. در جریان تحقیق 2000 نفر در طول 4 دهه زندگیشان مورد بررسی قرار گرفتند و مشخص شد که زنان جذاب 16 درصد بیشتر از زنان متوسط صاحب فرزند شده اند. همچنین احتمال اینکه اولین فرزند افراد جذاب دختر باشد 36 درصد بیشتر از افراد معمولی است، و این معنایی ندارد جز افزایش تعداد زنان زیبا در نسل های آینده.


4. خطر تصادف خانم ها را کمتر تهدید می کند

واقعیتی تلخ برای آقایان : میزان مرگ و میز مردان در تصادف اتومبیل 77 درصد بیشتر از خانم ها است. در واقع آقایان به جای اینکه همسران خود را به غر زدن محکوم کنند، باید از آنها بابت جمله "کمربندت را ببند!" تشکر کنند.
 

5. خانم ها راحت تر در مورد مشکلاتشان صحبت می کنند

تحقیقاتی که بر روی 2000 نفر انجام شد نشان داد خانم ها بسیار بیشتر از آقایان در مورد مشکلات و مسائلشان صحبت می کنند. 53 درصد از زنان در مورد آنچه باعث استرس و ناراحتیشان می شود با دوستان خود صحبت می کنند، در حالی که این درصد در مورد مردان فقط 29 درصد است.
 

6. زنان کمتر از مردان در معرض خطر از دست دادن شغل قرار دارند

آمار حاکی از آن است که از سال 2007 تا به حال 80 درصد کسانی که شغل خود را از دست داده اند مرد بوده اند. علت این امر می تواند این باشد که رکود اقتصادی بر شغل های مردانه تاثیر بیشتری داشته است. شاید زمان آن رسیده باشد که آقایان به شغل هایی مثل معلمی و پرستاری بیشتر فکر کنند.
 

7. تعداد خانم هایی که از دانشگاه فارغ اتحصیل می شوند بیشتر است

آمار نشان می دهد نه تنها تعداد خانم هایی که در دانشگاه ثبت نام می کنند بیشتر است، بلکه آقایان بیشتر از خانم ها از ادامه تحصیل در دانشگاه انصراف می دهند. همچنین دوره تحصیل آقایان در دانشگاه بیشتر از خانم ها طول می کشد.


8. گرایش خانم ها به غذاهای سالم بیشتر است

تحقیقی که بر روی 14000 نفر صورت گرفت نشان داد غذاهایی که خانم ها انتخاب می کنند بسیار سالم تر از غذاهایی است که آقایان انتخاب می کنند. مردان پیتزا و گوشت قرمز را ترجیح می دهند در حالی که زنان بشقاب غذای خود را بیشتر با میوه و سبزی پر می کنند.
 

9. سیستم ایمنی بدن خانم ها قوی تر است

وجود هورمون استروژن در بدن زنان در واقع سلاحی است در مقابل عفونت ها، چراکه استروژن با آنزیم هایی که معمولاً اولین خط دفاعی بدن را ضعیف می کنند مبارزه می کند.
 

10. طول عمر خانم ها بیشتر است

85 درصد از جمعیت بالای 100 سال جهان خانم هستند. در واقع میانگین طول عمر خانم ها 5 تا 10 درصد از میانگین طول عمر آقایان بیشتر است.
 

11. خانم ها مدیران بهتری هستند، به خصوص در شرایط اقتصادی امروز

اگرچه هنوز بر سر این ادعا اختلاف نظرهایی وجود دارد، ولی بسیاری از کارشناسان معتقدند که چون خانم ها شنوندگان بهتری هستند، می توانند همزمان چند کار را با هم انجام دهند و در تدریس و آموزش بهتر عمل می کنند، پس می توانند مدیران بهتری باشند. اقتصاد جهان امروزه بر پایه خدمات استوار است، بنابراین لازم است کارمندان شما از انگیزه کافی برخوردار باشند. خانم ها با کارمندانشان ارتباط بهتری برقرار می کنند و می توانند در آنها انگیزه بیشتری ایجاد کنند.
 

12. خانم ها سرمایه گذاران بهتری هستند

بررسی 100000 سهام نشان داد که  درصد موفقیت زنان در سرمایه گذاری نسبت به مردان 18 به 11 است. دلیل این امر شاید این باشد که زنان نسبت به مردان محتاط تر عمل می کنند، محتاط تر تصمیم می گیرند و بیشتر فکر می کنند.

كسب وكاردرسال2014

در چند سال گذشته وضعیت کار در سراسر جهان تغییراتی داشته است. از جمله می توان به علاقه افراد به کار از راه دور اشاره کرد که اصطلاحا دورکاری نامیده می شود. در این مطلب می خواهیم به گرایشات و تمایلات جدید در مورد محل کار در سال 2014 میلادی اشاره کنیم که احتمالا واژه «کار» را نیز تحت تاثیر خود تغییر خواهد داد. روند استخدام کارمندان اینترنتی خواهد شد و «حسن شهرت» به یکی از مهم ترین شروط استخدام تبدیل می شود. 


این مطلب برگرفته از سایت فوربس است که تغییرات شغلی سال های آینده را پیش‌بینی کرده و به تصویر کشیده است. 

 این مطلب برگرفته از سایت فوربس است که تغییرات شغلی سال های آینده را پیش‌بینی کرده و به تصویر کشیده است.

1.    تاثیر شرایط بیمه پزشکی در محل کار 

وب سایت CNNMoney.com اعلام کرده است از هر 14 اقتصاددان، 9 نفر آنها معتقد هستند شرکت های تجاری به دلیل تغییر شرایط بیمه پزشکی در سال آینده میلادی، بسیاری از استخدام های خود را به تعویق انداخته اند. این تغییر بیمه، کارفرماهایی که بیش از 50 کارمند دارند را مجبور خواهد کرد تا بیمه پزشکی مقرون به صرفه ای که از سال 2015 میلادی اجرا می شود را برای کارمندان خود تامین کنند. شرکت های کوچک نیز اگر بیمه را خریداری کنند، بیش از 50 درصد از هزینه های مراقبت پزشکی آنها اعتبار پیدا خواهد کرد. در همین راستا، گمانه‌زنی کارشناسان این است که شرکت ها از استخدام نیروهای تمام وقت دست برمی دارند و ترجیح می دهند نیروی غیر رسمی داشته باشند تا این شرایط را دور بزنند. 

2.    نیروی کار غیروابسته زیاد خواهد شد


تقریبا یک‌سوم آمریکایی ها برای خودشان کار می کنند و به هیچ شرکت یا سازمانی وابسته نیستند. پیمان کاران و مشاوران را می توان جزو این افراد دانست. استخدام افراد دورکار برای کارفرما نیز بسیار سود دارد زیرا مجبور نیست او را بیمه یا از مزایای شرکت برخوردار کند. بسیاری از کارفرماها به دنبال استخدام کارشناسانی هستند که پروژه ای کارهای آنها را به عهده بگیرد. این افراد نیز ترجیح می دهند در خانه کار کنند تا اینکه به شرکت بیایند. این علاوه بر مسایل مالی، از نظر کاری نیز برای شرکت ها بهتر است زیرا کارمند با تمرکز بیشتر روی پروژه کار خواهد کرد. 

3.    تفاوت حقوق زن و مرد از بین خواهد رفت


به گزارش وب سایت Gallup، در اوایل سال 2013 میلادی فقط 24 درصد از کارمندان زن از حقوق و درآمد خود راضی بوده اند. این در حالی است که میزان رضایت مردان، 32 درصد بوده است. این وضعیت تقریبا عمومی است و در سراسر دنیا شاهد این تفاوت گذاری ها هستیم. اما این فاصله هر سال کمتر شده است و در سال جاری تفاوت بین زنان و مردان فقط 2 تا 3 درصد بوده است و در سال های آینده کمتر نیز خواهد شد. دلیل آن نیز تحصیلات بیشتر زنان و علاقه بیشتر مردان به دورکاری است. 

4.    رشد مشکلات اقتصادی


خیلی کم احتمال دارد مشکلات اقتصادی که گریبان‌گیر شرکت ها شده است به این زودی ها دوباره به وضعیت عادی برگردد. سازمان بودجه کنگره ایالت متحده آمریکا، نرخ بیکاری در سال 2014 میلادی حدود 8 درصد باقی خواهد ماند. میانگین سنی کارمندان در حال حاضر 30 سال است. این افراد خیلی دیر شغل تمام وقت پیدا می کنند و به همین دلیل امنیت شغلی برای آنها وجود ندارد و همین مساله باعث می شود تا رشد کاری کاهش پیدا کند. 

 این مطلب برگرفته از سایت فوربس است که تغییرات شغلی سال های آینده را پیش‌بینی کرده و به تصویر کشیده است.

5.    کارفرماها فیلترهای جدید برای استخدام تعیین می کنند

هر سال روش های استخدامی با وسواس بیشتر صورت می گیرد و دلیل آن نیز متقاضی زیاد و موقعیت های شغلی کم است. در گذشته این مسایل وجود نداشت. اما اکنون شرکت های بزرگ همیشه به دنبال یافتن راهی برای فیلتر کردن متقاضیان هستند تا بهترین و کارآمدترین آنها را برای مشاغل موردنیاز خود انتخاب کنند. از جمله این فیلترها باید به تحصیلات دانشگاهی اشاره کرد. یا از گرایشات جدید آنها برای جذب نیرو می توان به استفاده از شبکه های اجتماعی اشاره کرد. در حال حاضر حدود 94 درصد از شرکت های آمریکایی از سایت های اجتماعی نیروهای خود را جذب می کنند و این آمار به 100 درصد در سال آینده خواهد رسید. یا شرکت های کوچک نیز پیش از هر نوع مصاحبه حضوری، یک مصاحبه آنلاین ترتیب می دهند.

6.    افزایش شرکت های ارایه دهنده برنامه های تندرستی


سلامت و تندرستی در محل کار یکی از مسایلی است که در برنامه کاری بسیاری از شرکت های بزرگ دنیا قرار گرفته است تا در سال آینده آن را اجرایی کنند. به این ترتیب کارفرمایان می توانند از مزایای مالی این برنامه برای سلامت کارمندان خود بهره بگیرند. طبق آمار آمریکا، در حال حاضر، کارمندان سیگاری سالانه حدود 5800 دلار و کارمندان افسرده نیز حدود 23 میلیارد دلار برای شرکت ها هزینه دارند. 10.8 درصد از کارمندان افسرده حدودا 8.7 روز در سال را به دلیل پایین بودن سلامت روحی کار نمی کنند. به همین دلیل شرکت ها متوجه شده اند، می توانند با ایجاد برنامه های سلامتی برای کارمندان خود، بازده کاری خود را افزایش دهند. 

7.    جست‌وجوی مداوم کار


محققان نشان داده اند افراد همیشه به دنبال کار و موقعیت های جدید هستند. مردم هرگز از موقعیت های ثابت خود راضی نیستند و این مساله باعث می شود تا به طور دایم در حای جست‌وجو برای یافتن کار بهتر با حقوق بالاتر باشند. بر اساس یک تحقیق می توان گفت بیشتر مردم بین سن 18 تا 34 سالگی حدودا 11 شغل مختلف را تجربه می کنند. این حس آدم ها به مرور زمان بیشتر نیز می شود و در سال های آینده شاهد کاریابی های بیشتر میان کارمندان خواهیم بود. 

 این مطلب برگرفته از سایت فوربس است که تغییرات شغلی سال های آینده را پیش‌بینی کرده و به تصویر کشیده است.

8.    برای کارمندان و شرکت ها، شهرت اهمیت بیشتری پیدا می کند

کلمه «شهرت» چیزی است که در سال آینده میلادی به وفور در مورد آن خواهیم شنید. این مساله برای شرکت ها و نیروهای حرفه ای کار بسیار مهم خواهد شد. به طوری که شرکت ها تمایل خواهند داشت نیرویی را استخدام کنند که بسیار شناخته شده و پر آوازه باشد. کارمندان هم دوست دارند جایی کار کنند که شهرت زیاد دارد.

خـصوصیات اخلــاقی مـردان واقــعی و اسـتثـنایــی

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


مرد واقعی همان مردی است که وقتی دیگران به او نگاه می‌کنند، انگیزه می‌گیرند و خیلی وقت‌ها هم نگاهشان با کمی حسادت همراه است. او همان مردی است که خانم‌ها به دنبالش هستند. این مرد بدون اینکه بخواهد، در هر جمعی مرکز توجه است. در زیر به ۲۵ خصوصیتی که باعث می‌شود بگوییم مردی یک مرد واقعی است اشاره می‌کنیم. البته این لیست کامل نیست و شما هم می‌توانید خصوصیاتی که در ذهنتان است را به آن اضافه کنید.
۱. مرد واقعی پشتکار دارد. هیچوقت تا پیروزی دست از کاری نمی‌کشد. همان مردی است که تا نفس آخر ایستادگی می‌کند.
۲. مرد واقعی می‌تواند از خودش و خانواده‌اش دفاع کند. 
۳. مرد واقعی در بهترین فرم و اندام است. قوی و ورزشکاری است و برای جنس مخالف بسیار جذاب.
۴. مرد واقعی شجاع است. نه اینکه ترسی ندارد، نه. ترس دارد ولی آن را پذیرفته است و در هر موقعیتی با آن روبه‌رو می‌شود.
۵.
 مرد واقعی می‌تواند سرگرم‌کننده باشد. شوخ‌طبع است و همیشه آدم‌های زیادی را با بذله‌گویی‌هایش دور خود جمع می‌کند.
۶. مرد واقعی داستان های زیادی برای تعریف کردن دارد. او زندگی بسیار متفاوت داشته است و دارد. اشتباهاتی مرتکب شده اما توانایی این را دارد که اشتباهاتش را به شوخی تعریف کند. ماجراجویی‌هایی داشته است که هر کسی دوست دارد در مورد آن بشنود.
۷. مرد واقعی می‌تواند به خودش بخندد. این یکی از لازمه‌های مرد واقعی است. شما هیچوقت نمی‌توانید مرد واقعی را مسخره کنید، چون خودش هم به ما ملحق خواهد شد. هیچکس نمی‌تواند بهتر از خودش، خودش را مسخره کند.
۸. مرد واقعی متواضع است. بخشی از این بخاطر توانایی او برای خندیدن به خودش می‌آید. به هر پیروزی که دست پیدا کند، هیچوقت از خودش درنمی‌آید و اگر هم این اتفاق بیفتد می‌تواند دوباره مثل قبل خاکی شود.
۹. مرد واقعی تحصیل‌کرده است. پیش نیاز آن مدرک تحصیلی نیست، بلکه عطش یادگیری است. او دوست دارد یاد بگیرد و این کار را می‌کند. این به او کمک می‌کند بتواند با افراد از هر وضعیت و موقعیت اجتماعی و اقتصادی ارتباط برقرار کند. خیلی راحت و هوشمندانه می‌تواند با تاجران بزرگ و مبلغین مذهبی رابطه داشته باشد.
۱۰. مرد واقعی، مرد مردهاست. مردی است که دوست نداشتن او بسیار سخت است. سرسخت و اکثر اوقات ساکت است اما می‌تواند هر لحظه زیر خنده زده و لطیفه‌ای تعریف کند.

ادامه نوشته

چگونه به موفقیت دیگران حسادت نکنیم؟!











به موفقیت دوستتان حسودی می‌کنید و دوست دارید بدانید چطور می‌توانید چنین حسی را در خود از بین ببرید؟ حسادت احساسی بسیار ناراحت‌کننده است 

-- هم برای خودتان و هم برای دیگران. حسادت احساسی بسیار ناراحت‌کننده است -- هم برای خودتان و هم برای دیگران. اما براساس مقاله‌ای که در سال ۲۰۱۱ در مجله "Human Communication” به چاپ رسید، حسادت یک احساس طبیعی انسانی است که افراد مختلف در فرهنگ‌های متفاوت تجربه می‌کنند. بااینحال، شما دوست دارید که به جای حسادت کردن، برای موفقیت درسی دوستتان، امنیت شغلی برادرتان و یا زندگی زناشویی دخترخاله‌تان، شاد باشید.

روش‌هایی هست که بتوانید این حسادت‌ها را از خودتان دور کنید. 

وقتی آن فرد را تحسین می‌کنید

در مقاله‌ای که در سال ۲۰۱۲ در مجله "Motivation and Emotion” به چاپ رسیده است، مشخص شده که وقتی حس کنید آن موفقیت حق آن فرد است، حسادتتان به شما انگیزه می‌دهد عملکرد خودتان را بهتر کنید.

در این شرایط، حسادت شما احساسی مثبت است که تشویقتان می‌کند سخت‌تر تلاش کنید و اهدافی بالاتر پیدا کنید. اگر احساس می‌کنید که تلاشتان به اندازه کافی نیست، به جای موفقیت آن فرد، تمرکزتان را به رفتارهای خودتان معطوف کنید.

وقتی به نظرتان می‌رسد آن فرد شایسته آن موفقیت نیست 

 اگر احساس کنید که موفقیت آن فرد بخاطر پارتی‌بازی یا شرایط ناعادلانه جامعه است، ممکن است بخواهید اتفاق بدی برای آن فرد بیفتد تا موقعیت خوب خود را از دست بدهد. همان مقاله در مجله "Motivation and Emotion” به این حالت حسادت بدخواهانه می‌گوید. اینکه اجازه بدهید حسادت بدخواهانه بر شما غلبه کند، انگیزه‌تان را از بین برده و شما را به فردی تلخ و عصبانی تبدیل خواهد کرد. برای مقابله با این حس، به کسانی فکر کنید که تحسینشان می‌کنید. این افکار مثبت، احساس درونی شما را تغییر داده و به شما این امکان را می‌دهد که روی اهدافی که در سر دارید تمرکز کنید. 

به پیروزی هر دو تان فکر کنید

شاید به نظر برسد که وقتی آن فرد چیزی که شما می‌خواهید را دارد، او پیروز شده و شما شکست خورده‌اید. اما در بسیاری از موارد، برای همه به اندازه کافی شانس موفقیت وجود دارد. الگو فکری‌تان را از پیروزی او شکست شما به پیروزی او-پیروزی شما تغییر دهید و به خودتان فکر کنید که وقتی یک نفر می‌تواند موفق شود، بقیه هم می‌تواند، ازجمله خودتان. متمرکز کردن افکار و انرژی‌تان روی کارهایی که باید برای رسیدن به اهدافتان انجام دهید، باعث می‌شود وقت کمتری برای نگران کردن خودتان با این قبیل حسادت‌ها داشته باشید.

کاری متناقض انجام دهید

مردم بازخوردهای مثبت را دوست دارند و همچنین کسانی که به آنها بازخورد مثبت می‌دهند را. می‌توانید اثر منفی حسادت بدخواهانه‌تان را با تحسین کردن آن فردی که به او حسادت می‌کنید، تغییر دهید. چیزی برای تحسین کردن در آن فرد پیدا کنید و ببینید چطور این کار رابطه شما را با آنها تغییر می‌دهد. حتی ممکن است متوجه شوید که آنها برای کمک به شما برای رسیدن به اهدافتان هم داوطلب شدند.

 7 راه پول درآوردن بدون سرمایه

 

وقتی حرف از راه انداختن یک شغل جدید و یک کسب و کار می شود سریع یاد یک مغازه ،دفتر کار شیک، کلی کارمند و برو بیا می افتیم که چندین میلیون سرمایه می خواهد. بعد هم منصرف می شویم و دچار افسردگی می شویم!!

راه انداختن هر کار تازه ای سرمایه می خواهد اما نه سرمایه میلیاردی، سرمایه اصلی افرادی که این روزها به اسم موفق و سرمایه دار می شناسیمشان هوش، زمان سنجی ، ابتکار و ریسک پذیری شان است.

در این گزارش به برخی از این کارها اشاره می کنیم.البته ما به شما ماهیگیری یاد می دهیم فقط ایده می دهیم این شما هستید که باید توانایی هایتان را بسنجید و با این ایده ها کسب خودتان را راه بیندازید.

 

1. اینترنت

راه انداختن یک سایت چندان هم پول نمی خواهد حتی سرایه هنگفتی ام لازم ندارد به شرط اینکه ابتکار داشته باشید و وارد حوزه ای بشوید که تخصصش را دارید و می توانید از آن کسب درآمد کنید.

بعدش هم بازاریابی موثر و فعال می خواهدکه از عهده اش بربیایید.

اینترنت منبع درآمد خیلی خوبی است به شرط اینکه سعی کنید از زیر و بم آن اطلاعات بدست بیاورید و هر روز به دانشتان بیفزایید.

 

2. صنایع دستی

هنر همیشه بازار دارد به شرط آنکه نیاز سنجی کندید بدانید چه چیزی در چه زمانی و برای چه کسانی جذابیت دارد آن وقت است که به راحتی می توانید هنر دست خودتان را به بالاترین قیمت بفروشید و کلی سود کنید.

 

3.صنایع غذایی

خوردنی همیشه بازار دارد به شرط اینکه مبتکر باشید و سبک ارائه محصولاتتان متفاوت باشد جالب است بدانید گرفتن مجوز فعالیت از اتحادیه های مختلف مرتبط به صنایع غذایی خیلی هم دشوار نیست به شرط آنکه اهل نظافت باشید.

 

4. خدمات

حوزه خدمات این روزها بازار خوبی دارد به شرط آنکه ابتدا موقعیت سنجی کنید که در چه منطقه ای از تهران چه خدمتی کم و یا محدود است.

سنگ بزرگ برندارید در سطح توان خودتان وارد عرصه شوید و به مرور خدماتتان را توسعه و بهبود بخشید.

 

5. بهداشت و سلامت

در این فضای آلوده و هوای نامطبوع مردم به دنبال هر چیزی هستند که سلامت و شادابی را به آنها باز گرداند و دقایقی به آنها آرامش بدهد اگر کمی زرنگ باشید می توانید پول خوبی به جیب بزنید

 

6.بازاریابی وفروش

حتما لازم نیست شما خودتان تولید کننده باشید اگرچه این بخش ایده آل ماجرا باشد اما اگر بتوانید برای دیگران مشتری و بازار های تازه پیدا کنید اطمینان داشته باشید که برای سود خوبی خواهد داشت . خیلی ها هستند که تولیدات خوبی دارند اما راه فروشش را نمی دانند.

 

7.اطلاع رسانی

حجم وسیع اخبار، اطلاعات و دانسته ها مردم را در سیلی از اطلاعات گرفتار کرده که نمی دانند کدام مناسب و برایشان کارآمد است اگر بتوانید این نیاز آنها را برآورده کنید سپاسگذار شما خواهند بود و حاضرند هزینه آن را هم بپردازند.

درس هایی مهم برای همه ایرانی‌ها

 دكتر محمود سریع‌القلم استاد دانشگاه شهیدبهشتی و نویسنده كتاب «فرهنگ سیاسی مردم ایران» است.

این استاد دانشگاه پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران است. «عقلانیت و آینده توسعه‌یافتگی ایران» و «اقتدار ایرانی در عصر قاجار» از دیگر كتاب‌های دكتر سریع‌القلم در حوزه توسعه و تاریخ ایران است. دكتر محمود سریع‌القلم دارای فوق‌دکتری روابط بین‌الملل از  دانشگاه اوهایو دکتری روابط بین‌الملل و دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است. كانون گفت‌وگوی آرمان با استاد دانشگاه شهید بهشتی امید به تحول در نظام باورهای مردم ایران است.  گزیده گفت‌وگوی آرمان با این استاد برجسته دانشگاه شهید بهشتی در ذیل آمده است:


- بسیاری از تشكل‌های ما تابع رای چند فرد محدود است و تصمیم‌گیری در آنها جنبه عمومی ندارد.

- اگر شما تاریخ 60 سال اخیر فرانسه را مطالعه كنید، متوجه خواهید شد تقریبا تمام روسای‌جمهور، نخست‌وزیران و اعضای كابینه‌ها در فرانسه از دو دانشگاه فارغ‌التحصیل شده‌اند و عموما حقوقدان هستند یا تحصیلاتشان با علوم سیاسی یا اقتصاد مرتبط است. این نشان می‌دهدكه فرهنگ مشترك استنباطی میان افراد درآن جامعه وجود دارد. یعنی وقتی از واژه‌ها، اندیشه‌ها و راهبردها صحبت می‌كنند دارای یك فرهنگ مشترك هستند. در كشور ما حوزه سیاست به‌ندرت حوزه تخصصی بوده است. چون افرادی كه وارد حوزه سیاست می‌شوند، بعضا كسانی هستند كه آشنای یكدیگر محسوب می‌شوند.

ادامه نوشته

ساده ترین راه ها برای پولدار شدن


برای پولدار شدن لازم نیست از خانواده‌ای پولدار باشید بلکه کافی است راه و روش‌ آن را بیاموزید.

چگونه پولدار شویم ساده ترین راه ها برای پولدار شدن راه های پولدار شدن بهترین روش ها برای پولدار شدن

۱. ساخت لوازم دست ساز
برای پول در آوردن اصلا لازم نیست کارخانه دار یا تاجر باشید؛ بافتن یک بافتنی ساده، ساخت یک عروسک و طراحی روی پارچه‌ هم می‌تواند در آمدزا باشد. برای این کار لازم است ابتدا علایق خودتان را کشف کنید و با تلفیق آن با استعداد‌هایتان و استفاده اندکی از علم بازاریابی به در آمد زایی برسید.

۲. خرید کالاهای دست دوم
خرید کالاهای دست دوم و به اصطلاح بازیافتی کار پردرآمدی است اگر چشم تیز بینی داشته باشید و بتوانید با یک نگاه ارزش کالا‌ها را تشخیص دهید. گاهی حتی لازم نیست پولی بپردازید خیلی از مردم برای خلاص شدن از کالاهای قدیمی خود حاضرند به شما پول هم بدهند!

۳. فروش غیرقابل فروش‌ها
در نگاه اول تی‌تر عجیب و خنده داری است اما حقیقت این است که این روز‌ها بشر گرفتار در عصر تکنولوژی و سرعت حاضر است برای خیلی از چیزهایی که پیش‌تر رایگان بود هزینه کند. محبت چیزی است که خیلی‌ها خریدارش‌اند این روز‌ها تنهایی دشواری این روزهای بشر معاصر است و خیلی‌ها برای رهایی از آن هزینه می‌کنند و برخی هم از این راه کسب درآمد می‌کنند.

۴. فروش اطلاعات
در اثر ارتباطات قدرت از آن کسی است که اطلاعات دارد و خیلی‌ها از طریق صرف هزینه‌های هنگفت اطلاعات می‌خرند و می‌کوشند با این راهکار به قدرت برسند. پس هرچه بیشتر بدانید این امکان وجود دارد که بتوانید با فروش آن ثروتمند شوید.

۵. طراحی و نقاشی
این روز‌ها خیلی‌ها از این طریق کسب درآمد می‌کنند از طراحی بر روی ناخن گرفته تا طراحی و زیبا سازی انواع خوراکی‌ها. اگر احساس می‌کنید هنرمندید از استعدادتان ‌‌نهایت بهره را ببرید.

۶. آموزش
شما خیلی کار‌ها ممکن است بلد باشید که بتوانید آن را به دیگران بیاموزید. آموزش یکی از منابع کسب درآمد این روزهاست که خیلی‌ها از طریق آن به نتیجه می‌رسند و به اصطلاح کارشان گرفته است.

۷. خدمات
سرعت و عجله این روز‌ها به همراه اقزوده شدن به خانم‌های شاغل باعث شده خیلی از کارهای خدماتی ساده پول ساز باشند و بسیاری را به ثروت رسانده‌اند و کار را برای دیگران راحت کرده‌اند.

رشد اقتصادی کره جنوبی

کره جنوبی که با نام رسمی جمهوری کره (به کره‌ای: 대한민국) نیز شناخته می‌شود، کشوری است در بخش جنوبی شبه‌جزیره کره در شرق آسیا. پایتخت آن شهر سئول است.

 این کشور از شمال با کره شمالی همسایه است. از غرب از طریق دریای زرد همسایه چین است و از جنوب شرقی از طریق تنگه کره با ژاپن در ارتباط است.


تاریخ کره به دو هزار سال پیش از میلاد مسیح بازمی‌گردد. بررسی‌های باستان‌شناسی نشان می‌دهد اولین انسان‌ها در آن زمان در شبه‌جزیره کره ساکن شدند.

کره جنوبی کشوری نیمه کوهستانی است که ارتفاعات آن عمدتا در نواحی مرکزی و شمال شرقی واقع شده‌اند. جلگه‌ها و جنگل‌ها در آن وسعت زیادی دارند. آب و هوای آن گرم و مرطوب و پرباران است.

این کشور در فاصله سال‌های 1910 تا 1945 تحت سلطه ژاپن بود. در سال 1948 بنیان جمهوری کره جنوبی نهاده شد. در پانزدهم اوت این سال کره‌جنوبی تشکیل شد و سینگمان ری به عنوان اولین رئیس جمهور آن انتخاب شد که تا سال 1960 حکومت کرد.

در 25 ژوئن سال 1950 به دنبال چند ماه تشنج، سرانجام نیروهای کره شمالی به کره جنوبی حمله‌ور شدند.

در بیست و هفتم ژوئن همان سال شورای امنیت سازمان ملل اعلام کرد که سپاهیان تعدادی از کشور های عضو برای مقابله با قوای کره شمالی به منطقه خواهند شتافت.

جنگ شدت گرفت و قوای کره شمالی عقب رانده شد. مذاکرات ترک مخاصمه ازسال 1951 آغازشد اما به علت اختلافات و مشکلات فراوان تا ژوئیه 1953 نیز ادامه یافت.

 

 


الگوی توسعه کره جنوبی

کرهٔ جنوبی دومین رشد سریع اقتصادی دنیا در ۴ دههٔ اخیر را دارا می‌باشد. این پیشرفت قابل توجه که کرهٔ جنوبی را در کمتر از نیم قرن بدل به کشوری پیشرفته وثروتمند نمود ، اغلب معجزهٔ رودخانهٔ هان نامیده می‌شود و در مجامع بین المللی صفت "ببر آسیاً را برای این کشور به ارمغان آورده‌است. امروزه اقتصاد موفق کرهٔ جنوبی الگویی برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه‌است.

کرهٔ جنوبی اکنون دارای اقتصاد توسعه یافتهٔ چندین هزار میلیارد دلاری است و یکی از اعضای OECD می‌باشد و توسط بانک جهانی جزءاقتصادهای با در آمد بالا و از دیدگاه IMF و CIA به عنوان یکی اقتصادهای پیشرفته طبقه بندی شده‌است و در همین راستا سئول، پایتخت این کشور یکی از ده شهر برجستهٔ اقتصاد ی و مالی جهان است. کرهٔ جنوبی علی رغم کمبود منابع طبیعی و دارابودن کمترین مساحت در میان کشورهای گروه G ۲۰ به عنوان یکی از اقتصادهای نیرومند دنیا تلقی می‌شود.

اقتصاد کرهٔ جنوبی، چهارمین اقتصاد بزرگ آسیا و سیزدهمین در دنیاست. همانند آلمان غربی و ژاپن ، صنعتی سازی سریع از دههٔ ۱۹۶۰ کرهٔ جنوبی را به یکی از بزرگترین کشورهای صادر کننده در جهان تبدیل نمود. این کشور هفتمین شریک بزرگ تجاری آمریکاست. کرهٔ جنوبی دومین میزان ذخایر را درمیان کشورهای توسعه یافته داراست و همچنین ششمین ذخایر ارزهای خارجی را در جهان داراست. با وجود دارا بودن وضعیت توسعه یافته ، کرهٔ جنوبی حرکت خودرا به سوی رشد اقتصادی سریع همراه با بالاترین میزان تولید ناخالص ملی، صادرات و تولیدات صنعتی در جهان توسعه یافته را ادامه می‌دهد. در اکتبر سال ۲۰۰۸ ،IMF پیش بینی کرد که اقتصاد کره جنوبی در سال ۲۰۰۹ از کانادا و در سال ۲۰۱۱ از اسپانیا پیشی خواهد گرفت و سرانهٔ تولید ناخالص این کشور در سال ۲۰۰۹ از نیوزلند، در سال ۲۰۱۲ از ایتالیا و در سال ۲۰۱۳ از اسپانیا بیشتر خواهد شد

در سال ۱۹۹۶ کرهٔ جنوبی یکی از اعضای OECD پیمانی برای رشد اقتصادی بیشتر گشت. کرهٔ جنوبی همانند بسیاری دیگر از همسایه‌های آسیایی خود، متحمل بحران اقتصادی سال ۱۹۹۷ آسیا شد. اما این کشور قادر گشت که دوباره برخیزد و پس از یک ترمیم سریع به رشد خود به سوی یکی از قدرت‌های عمدهٔ اقتصادی ادامه دهد.

بسیاری توسعه اقتصادی کره را مدیون کمک های مالی وسرمایه گذاری های خارجی بویژه از سوی کشور آمریکا می دانند.در این راستا اقتصاددانان کره اعلام می دارند که الگوی توسعه اقتصادی این کشور بر اساس برون نگری تنظیم شده و همواره در پی جذب سرمایه های خارجی و توسعه صادرات بوده است به نحوی که در آغاز اجرای برنامه های توسعه ای برای صادر کنندگان جوایز صادراتی و معافیت مالیاتی در نظر گرفته شد.

نکنه جالب توجه آنکه بر اساس یکی از تحقیقات صورت گرفته در سال اولیه اجرای برنامه های توسعه ای, این کشور و ایران دارای مشابهت های فراوانی بودند و در برخی حوزه ها ایران دارای مزیت های بیشتری بود از جمله درآمد های نفتی و تعداد تحصیل کرده ها.

اما کره درسایه جذب سرمایه گذاران خارجی و تمایلات شدید مردمانش به کسب مهارت های فنی به توسعه و پیشرفت دست یافت. الگوی توسعه این کشور می تواند در جهت ابداع الگوی توسعه ایران مفید باشد.

سخنان طلایی برای موفقیت و  کار از بزرگان جهان

bozorganWwW.Kamyab.IR  سخنان طلایی برای موفقیت و کار از بزرگان جهان

کار خود را تا چه حد دوست دارید؟ برای ارزیابی این موضوع کافیست این سوال کلیدی را از خود بپرسید که آیا می‌توانید کاری را برای باقی سال‌های عمر به مدت ۸ ساعت در روز انجام دهید و توقع پول نداشته باشید؟
منظورمان از این پرسش کار بی مزد و مواجب نیست، بلکه تا چه حد می‌توانید خود را وقف کاری کنید، کاری که دوستش دارید، کاری که واقعا دوستش دارید.
اگر به کاری که می‌کنید دلبسته‌اید، باید گفت فرد خوشبختی هستید؛ ‌چرا که تقریبا نیمی از عمر خود یا بیش از آن را به مشغله‌ای می‌گذرانید که مورد علاقه‌تان است.

در ادامه نظر چند تن از بزرگان و متفکران جهان را درباره کار با هم بررسی می‌کنیم

موفقیت صرف در اختیار داشتن پول نیست؛ بلکه موفقیت در شادی نیل به پیروزی یا در هیجان تلاش‌های خلاقانه پنهان است.

- فرانک دی. روزولت

هرگز از تلاش برای انجام کاری که حقیقتا دوستش دارید، دست برندارید. به نظرم جایی که عشق و الهام در هم تنیده، جای اشتباه نیست.

- الا جین فیتزجرالد

هیچ چیز حقیقتا درست کار نمی‌کند، مگر آنکه ترجیح دهید کار دیگری کنید.

جیمز ام. بری (نویسنده و خالق پیتر پن)

در درازنای مسیر پر پیچ و خم زندگی، بهترین هدیه‌ای که می‌توان گرفت همانا فرصت سخت کار کردن برای کاری است که ارزشش را داشته باشد.

- تئودور روزولت

شادی حاصل از کار، کمال را در آن متجلی می‌کند.

- ارسطو

آن هنگام که توشه‌ی زندگی از هدف عاری است، کار سخت و دردناک است. اما آن زمان که برای چیزی فراتر از خود زندگی می‌کنید و برای اقناع نفس درونی‌تان می‌کوشید، آنگاه سخت‌کوشی چونان کاری عاشقانه می‌ماند.

استیو پاولینا

اگر عاشق چیزی نیستید، آنگاه کاری برایش نکنید.

- ری بردبری

هرگز برای پول یا قدرت کاری مکن؛ زیرا علاجی برای نجات روحت نیست یا به خواب شبانه‌ات کمکی نمی‌کند.

- مارین رایت ادلمن

تنها راه چاره برای انجام کاری بزرگ، آن است که عاشق کاری باشید که انجام می‌دهید.

- استیو جابز

این جایگاه شما در جهان است؛ این زندگی و حیات شماست. ادامه دهید و هر آنچه از دستان بر می‌آید مضایقه نکنید، و آن را بهزندگی که دوستش می‌دارید بدل کنید.

مائو جمیسن

رویاهای بزرگ در سر داشته باشید و از شکست نهراسید.

- نرمن ووگان

پول چیست؟ موفق کسی است که از صبح که از خواب برمی‌خیزد تا شب که دوباره به خواب می‌رود، آنچه دوست داشته باشد را انجام دهد.

- باب دیلن

رویاهای خود را بسازید، در غیر این صورت کسی شما را اجاره خواهد کرد تا رویایش را بسازید.

- فراح گری

مرگ از روی اشتیاق را به ملالت ترجیح می‌دهم.

- ونسان ونگگ
هرگز برای تبدیل شدن به چیزی که دوست دارید دیر نشده است.

- جرج الیوت

دو روز از مهم‌ترین ایام زندگی‌تان روزی است که زاده می‌شوید و روزی که می‌فهمید چرا.

- مارک توآین

بسیاری از ما در رویاهایمان زندگی نمی‌کنیم و بیشتر با ترس‌هایمان زندگی می‌کنیم.

- لس براون

آنچه پیش و پس ماست، همانی است که در داخل ماست.

- رالف والدو امرسان

بهترین زمان برای کاشت درختی ۲۰ سال پیش بود، دومین شانس شما هم کنون است.

- ضرب‌المثلی چینی

۲۰ راهکار برای افزایش حداکثری اعتماد به نفس

success

آنچه پیش روی شماست ۲۰ راهکار ساده و باور نکردنی برای افزایش اعتماد به نفس است:

همچنین بخوانید : اعتماد به نفس چیست ؟ اعتماد به نفستان را بالا ببرید

۱.در مقابل آینه بایستید و از خود تعریف کنید:
این کار در کسب اعتماد به نفس، بسیار مؤثر است. هر روز صبح چند دقیقه این کار را انجام دهید. سعی کنید هنگام نگاه کردن در آینه به موارد مثبت چهره خود نگاه کرده و از آن تعریف کنید.

۲- در حال زندگی کنید:
اگر در حال زندگی کنید و تمام انرژی خود را متوجه زندگی در لحظه نمایید، فردای شما هم تضمین خواهد شد. چرا که فردای شما محصول عملکرد صحیح امروز شما است. اگر عمر خود را در حسرت دیروز با نگرانی فردا سپری کنید، لحظه‌ها را از دست خواهید داد و این به معنی از دست دادن فردا نیز می‌باشد.

۳- دست دادن خودرا محکم‌تر کنید:
به اصطلاح شل و وارفته دست ندهید، به خصوص اگر نظامی هستید، محکم و قدرتمند دست بدهید و همچنین گرم و صمیمانه.

۴- به موفقیت‌های خود نگاهی بیندازید:
از موفقیت‌هایی که تاکنون داشته‌اید، برای خود لیست تهیه کرده و همراه خود داشته باشید و هرگاه احساس عدم اعتماد به نفس کردید، نگاهی به آن بیندازید.

۵- به خودتان تبریک بگویید:
حتی از گفتن جمله‌هایی مانند شب بخیر و دوستت دارم به خود امتناع نورزید. حتی برای خود جشن تولد بگیرید و در کل به خودتان برسید.

۶- نیروی نگاه خود را تقویت نمایید:
افراد نظامی به خصوص آن‌هایی که در شغل فرماندهی بوده‌اند ناخودآگاه نیروی قدرتمندی دارند، اگر می‌خواهید به این مرحله برسید، تمرین مؤثر زیر را انجام دهید: «ساچمه‌ای سیاه را در وسط سینی قرار دهید، و سعی کنید با نگاه خود از فاصله ۲ متری آن را حرکت دهید.»

۷- همیشه با خود مبلغی پول داشته باشید:
وجود مقداری پول در جیب و کیف شما، اعتماد به نفستان را زیاد می‌کند، تاکنون شما شاید این موضوع را بسیار تجربه کرده باشید.

۸- مهم‌تر از همه نه گفتن را یاد بگیرید:
بسیاری از افراد، قدرت نه گفتن را ندارند و این موارد برای آنان مشکل‌هایی ایجاد نموده است. اگر پیشنهاد یا درخواستی به شما می‌شود که میل ندارید آنرا بپذیرید، با قاطعیت اما با احترام بگویید نه.

۹- فکر کنید که اعتماد به نفس بی‌نظیری دارید:
هرگز این فکر را به خود راه ندهید که اعتماد به نفس ندارید، همیشه سعی کنید نسبت به خود فکرهای مثبت و والایی داشته باشید. اگر خودتان فکر کنید که اعتماد به نفس ندارید، چه‌طور انتظار دارید که دیگران فکر کنند که شما اعتماد به نفس دارید. فراموش نکنید که به هرچه فکر کنید، به سرتان می‌آید. اگر فکر کنید که کاری را نمی‌توانید انجام دهید به طور حتم نمی‌توایند. آنچه مهم است، فقط افکار شماست.

۱۰- سرعت راه‌رفتن خود را بیشتر کنید:
کسی که اعتماد به نفس دارد گام‌های مستحکم بر می‌دارد و هدفمند راه می‌رود. قوی، قدرتمند و پر انرژی باشید.

۱۱- سر خود را بالا نگه دارید:
این کار باعث می‌شود جریان خون از قلب به مغز (خون شریانی) و از مغز به قلب خون وریدی) به آسانی انجام پذیرد. حجم ریه‌ها افزایش یابد و در واحد زمان، اکسیژن بیشتری با خون مبادله شود. راه‌های هوایی از قبیل نای، نایژه‌ها، حلق وبینی تا حدودی در یک امتداد قرار گیرند و تنفس، راحت‌تر شود، میزان دید بیشتر شود، به برازندگی ظاهری شخص کمک کند و از همه مهم‌تر، اعتماد به نفس شخص را زیاد می‌کند.

۱۲- با ترس خود روبه‌رو شوید:
مطمئن باشید چیزی که از آن ترس دارید به آن بدی که شما فکر می‌کنید نیستند. روبه‌رو شدن با آنچه شما از آن می‌ترسید باعث افزایش اعتماد به نفس می‌شود.

۱۳- صحبت کنید:
اغلب اوقات در مورد یک موقعیت با یک شخص دچار توهماتی می‌شویم که درست نیستند، اگر شک و تردید و سؤالی برای شما پیش بیاید و آن را رفع نکنید، این شک و تردید روی رفتار شما تأثیر می‌گذارد.

۱۴- مغلوب نشوید:
چیز دیگری را انتخاب کنید. شما با یک تجربه ناموفق مغلوب نمی‌شوید، به این فکر کنید که آیا هیچکس قبل از موفقیت شکست نخورده است. تنها چیزی که احتیاج دارید یک راه متفاوت است.

۱۵- عذر تراشی نکنید:
شایع‌ترین بهانه‌ای که می‌تواند در برابر هر تغییر مثبتی آورده شود، این است که من ذاتاً این‌طور هستم یا من این‌طور بزرگ شده‌ام، خیر، عذر شما پذیرفته نیست.

۱۶- مهارت‌های ارتباطی خود را گسترش دهید:
در واقع خود باوری و اعتماد به نفس ریشه در ارتباط با دیگران دارد. داشتن ارتباط اجتماعی به افراد کمک می‌کند تا واقعیت‌هایی را در مورد خود بدانند. این افراد می‌آموزند که در درون اجتماع برخی از افراد توانایی‌های بیش‌تر از آن‌ها و برخی دیگر توانایی‌های کمتر از آن‌ها دارندو در واقع آن ها می‌آموزند که کم توان‌ترین افراد جامعه در همه ویژگی‌ها نیستند.

۱۷- در اجتماع بودن را تمرین کنید:
به فعالیت‌هایی ملحق گردید که همواره در ارتباط با دیگران باشید، مانند: باشگاه، کلاس‌های ورزشی، انجمن‌های دانشجویی و کلوپ‌های تفریحی، در این محیط‌ها همواره باید اجتماعی بوده و با مردم معاشرت کنید. پس از مدتی خواهید دید ارتباط با دیگران برایتان عادی و راحت می‌شود.

۱۸- از طرد شدن نهراسید:
یکی از عامل‌های اصلی در اعتماد به نفس پایین، ترس از عدم پذیرش (طرد شدن) است. آنچه را که فکر می‌کنید درست است انجام دهید. به یاد داشته باشید این انتظار اشتباهی است که بخواهیم همیشه مورد پذیرش و تأیید دیگران باشیم.

۱۹- نگرش مثبت داشته باشید:
سعی کنید به موفقیت‌ها و نکات قدرت خود فکر کنید. ترفند کار در این است که خود آگاه (تمرکز حواس به خود) نباشید. اعتماد به نفس پایین، تردید و دودلی هنگامی رخ می‌دهد که شما به عیوب و نقایص خود فکر می‌کنید. در عوض افکارتان را سراسر به شخصی که در حال گفت‌وگو هستید متمرکز گردانید. هم شما اضطراب خود را از خاطر خواهید برد و هم اینکه طرف مقابل از توجه شما خرسند و مشعوف خواهد شد.

۲۰- توقعات خود را کاهش دهید:
همیشه عالی بودن غیر ممکن است افرادی که می‌خواهند همیشه عالی باشند هیچ‌کاری را انجام نمی‌دهند.

راز های حیرت انگیز میلیونرهای خود ساخته چیست ؟


گروه اینترنتی خورشید
افراد ثروتمند و میلیونر خود ساخته باهوش تر و برتر از شما نیستند.اما آنها از یک سری اسرار ویژه برای ثروتمند شدن بهره گرفته اند که شما نیز میتوانید با پیروی از آنها حداقل کسب و کار خود را رونق بخشید.

1- رویاهای بزرگی در سر داشته باشید. افکار بزرگ زندگی شما را متحول خواهد ساخت.

2- یک تصویر خاص از مقصد مسیر خود در ذهن تان ترسیم کنید. هر اندازه این تصویر مشخص تر و خاص تر باشد امکان دستیابی شما به آن بیشتر خواهد بود.

3- به گونه ای رفتار کنید که گویی شما مالک کسب و کارتان میباشید. ولو آنکه برای شخص و شرکت دیگری کار میکنید. این نگرش شما بذرهای موفقیت و استقلال شغلی را در سرنوشت شما خواهد کاشت.

4- شغل خود را دوست داشته باشید. چنانچه به آن علاقه مند نمیباشید آن را رها کنید. با "نه" گفتن به شغلی که تنها برای پول انجامش میدهید شغل دلخواه خود را همچون آهن ربا جذب خود خواهید کرد.

5- یک گروه خوش فکر تشکیل دهید. با افرادی که متعهد به ایجاد یک شغل بزرگ هستند جلسه تشکیل دهید. اندیشه ها و ایده های خود را با یکدیگر در میان بگذارید و از یکدیگر پشتیبانی کنید.

6- همواره ضوابط اخلاق کاری را رعایت کنید.

7- پیشرفت و بهبودی دائم و بی وقفه در شغل خود را سر لوحه اعمال خود قرار دهید. همیشه به علم خود بیفزایید.

8- به شغل خود بعنوان یک خدمت رسانی بنگرید. یاری رساندن به دیگران کسب و کار شما را رونق خواهد بخشید.

9- از تمام جزئیات و ریزه کاریهای شغل خود آگاهی یابید. این پیشه شماست.

10- مترصد فرصت ها باشید. هر لحضه ممکن است بر در شما بکوبد. آیا شما آماده هستید؟

11- تناسب اندام خود را حفظ کنید. ذهن توانمند جسم نیرومندی پدید می آورد. بدن ضعیف معلول ذهن ضعیف میباشد. سلامت جسمانی و روانی شما اساس موفقیت شما در زندگی میباشد.

12- زندگی خود را اولویت بندی کنید. ابتدا کارهای مهم تر را به انجام رسانید.

13- پیش از آنچه مشتری انتظار دارد به وی خدمت ارائه دهید. این عمل اعتماد سازی کرده و مشتریان شما را افزایش میدهد.

14- فرد منظبطی باشید. زندگی خود را از فعالیتها و افرادی که موجبات پیشرفت و بالنگی شما را فراهم می آورند، پر کنید. فعالیتهایی که بر زندگی شما اثر منفی می گذارند را از خود دور سازید.

15- نخست به خودتان پرداخت کنید. این نخستین قانون متمولان است. پس انداز را هیچگاه فراموش نکنید.

16- هر از چند گاهی تنهایی را تجربه کنید. در زمان تنهایی به ندای درون و اندیشه های ذهن خود گوش فرا دهید و برنامه ریزیهای خلاقانه کنید.

17- بسوی برتری گام بردارید. بهترین را ارج دهید و به کمتر از آن قانع نباشید.

18- صداقت و درستکاری بهترین سیاست است. خود و خواسته های خود را بشناسید و آنها را همیشه صادقانه بیان دارید.

19- در روند تصمیم گیری سریع عمل کرده و در تغییر آنها کند و آهسته باشید.

20- شکست گزینه شما نخواهد بود. تمام افکار شما باید بر موفقیت متمرکز باشد. شما باید موفق گردید.

21- در دستیابی به اهدافتان مصمم باشید. پافشاری سرسختانه اعتماد بنفس شما را تقویت کرده و شما را به پیروزی نهایی نزدیک میکند.

22- بر خلاف جریان آب شنا کنید.هیچگاه از ایده ها،عقاید و رویکردهای نو نهراسید.

23- بروی فرصتها تمرکز کنید و نه بروی موانع.

24- سه عنصر ترس، پشت گوش اندازی و تنبلی را از زندگی خود بیرون اندازید.

25- به خاطر داشته باشید اغلب افرادی که در کنار شما زندگی میکنند از پیشرفت و ثروتمند شدن شما خوشنود نخواهند شد و ممکن است در این مسیر مرتبا شما را از دستیابی به اهدافتان دلسرد سازند. تنها به اهداف خود بیندیشید و آنها را نادیده بگیرید.

26- یاد بگیرید خودخواه باشید. خودخواهی به معنی نادیده گرفتن حقوق دیگران نیست. بلکه به مفهوم ارج نهادن به خواسته ها و آرزوهای خودتان و مقدم دانستن آنها بر خواسته های دیگران است.

27- حال اگر فرد بد شانسی نباشید حتما پولدار می شوید! 

چنـد تن از چـپ‌دستان مشهـور تاريـخ ايـران و جـهان

چپ‌دستی به مفهوم تمایل طبیعی افراد در استفاده از دست چپ برای انجام کارهای گوناگون و بویژه نوشتن است. بطور طبیعی، بیشتر انسان‌ها راست‌دست هستند به این معنا که برای انجام کارهای روزمره، استفاده بیشتری از دست راست به عمل می‌آورند. مطالعات گوناگون نشان می‌دهد که در جوامع مختلف، ۷۰ تا ۹۰ درصد جمعیت، راست‌دست هستند. بقیهٔ این افراد عمدتاً چپ‌دست هستند. بیست و دوم مرداد هر سال به نام روز جهانی چپ‌دست‌ها نامگذاری شده ‌است. گزارشی که در ادامه این ایمیل می بینید از مشهورترین چهره‌های چپ‌دست ایران و جهان نام برده شده است.
 

ارسطو


ارسطو در سال ۳۸۴ پيش از ميلاد در مقدونيه متولد شد و در سال ۳۲۲ پيش از ميلاد درگذشت. ارسطو از فیلسوفان یونان باستان بود. او که یکی از مهم‌ترین فیلسوفان غربی به حساب می‌آید شاگرد افلاطون و آموزگار اسکندر مقدونی بود. تالیفات او در زمینه‌ها و رشته‌های گوناکون من‌جمله فیزیک، متافیزیک، شعر، زیست شناسی، منطق، علم بیان، سیاست، دولت و اخلاق بوده‌اند. ارسطو به همراه سقراط و افلاطون از تأثیر گذارترین فیلسوفان یونان باستان بوده ‌است. او در زمان خود به چپ دستی شهرت داشت.




افلاطون


آریستوکلس ملقب به افلاطون یا پلاتون دوّمین فیلسوف از فیلسوفان بزرگ سه‌گانه یونانی (سقراط، افلاطون و ارسطو) است. افلاطون نخستین فیلسوفی است که آثار مکتوب از او به جا مانده است. همچنین بسیاری او را بزرگترین فیلسوف تاریخ می دانند. او در زمان خود به چپ دستی شهرت داشت.




ژولیوس سزار


ژولیوس سزار یا قیصر یکصد سال پیش از میلاد به دنیا آمد. او رهبر نامدار سیاسی و نظامی جمهوری روم بود. او ۴۴ سال پیش از میلاد درگذشت. دو سال پس از مرگ ژولیوس سزار، سنای روم او را یکی از خدایان روم شناخت. او نیز از مشهورترین افراد چپ‌دست تاریخ است.




ادامه نوشته

چگونه با بكار بردن «عبارت هاي قدرتمند» فروش بيشتري داشته باشيم؟


در دنياي امروز، براي فروش بيشتر، تاثير بيشتر، جلب توجه و جذب مشتري يا حتي بازديد كننده به يك سايت اينترنتي، استفاده از كليشه هاي تبليغاتي قديمي راه گشا نيست. بايد فكر كرد، تصوير جديدي خلق كرد و در همه حال خلاقيت داشت.www.zibaweb.com          

موفق ترين و قدرتمند ترين شركت هاي توليدي و خدماتي داخل و يا خارج از كشور را كه بررسي كنيم متوجه مي شويم آنهايي گوي و ميدان را از رقبا ربوده اند كه «بيشتر فكر كرده اند»، «بيشتر تخيل كرده اند» و شايد در يك كلام «بيشتر به فكر مشتري» بوده اند تا «به فكر پول درآوردن هاي بيشتر». نكته جالب ديگر اين است كه پول دار ترين افراد و شركت ها در سرتاسر جهان، آنهايي بودند كه «آرزوي ها و افكار بزرگي» را دنبال كرده اند. شايد آنها هم در دنبال كردن «رويا ها» و «آرزوهايشان» كمي احساسي تصميم گرفته اند و از روي «احساس» اولين «گام ها» را برداشته اند. آنچه مسلم است اين است كه اكثر ما انسانها، عليرغم آنچه نشان مي دهيم، بيشتر از اينكه بخواهيم عقلايي و عاقلانه تصميم بگيريم، تصميماتمان بر اساس «احساساتمان» است. داشتن يك «احساس» خوب و عالي، از مشاهده يا تجربه چيزي، ما را بر آن مي دارد كه بار ديگر به دنبال آن چيزي برويم كه برايمان به نحوي شگفت انگيز لذت بخش بوده است. براي همين است كه «مارك» زده مي شويم و به دنبال همان «ماركها» - يا علامت هاي تجاري موفقي - مي رويم كه استفاده از آنها در گذشته احساس لذت خوبي برايمان داشته اند. افراد موفقي چون «بيل گيتس» روياي موفقي در ذهن داشته اند، تصوير موفقي از آن رويا در ذهن ساخته اند و چنان غرق و واله و شيداي آن روياي زيبا شده اند كه زندگي شان را وقف آن «رويا» كرده اند و ديده ايم كه در دستيابي به آن و رسيدن به آن چگونه موفق شده اند. «رويا هاي بزرگ» تصاوير بزرگي در ذهنمان ايجاد مي كنند و حس لذت از مشاهده يا لمس آن تصاوير محشر است كه ما را براي رسيدن به آنها تشويق و ترغيب مي كنند. روياي «بيل گيتس» اين بود كه در هر خانه اي يك كامپيوتر شخصي (Personal Computer) وجود داشته باشد، او مي دانست كه نرم افزار ها و برنامه هاي كامپيوتري قادرند زندگي انسان را متحول سازند بنابر اين چه بهتر كه كامپيوتر ها - مثل ديگر لوازم خانگي - به خانه ها راه يابند و براي بهتر شدن زندگي مورد استفاده انسانهاي قرن حاضر قرار گيرند. «بيل گيتس» به فكر پول درآوردن و يا به عبارتي «ثروتمند شدن» نبود، خودش در جايي گفته بود كه «تمام نگراني من نهارم بود، دلم مي خواست كاري كنم كه ديگر نگران نهارم نباشم.» اما با روياي بزرگي كه در سر داشت، پيش به سوي اهدافي گام برداشت كه «انسانهاي ديگري هم مي توانستند از مزاياي آن بهره مند شوند.» 

«قدرتمند ترين واژه ها» مي توانند «قدرتمند ترين عبارت ها» را بيافرينند. در استراتژي هاي توليد و نيز بازاريابي، بايستي «قدرتمندترين آمال و آرزوها»، «قدرتمند ترين و موثرترين تصاوير» را خلق كرد و با استفاده از «قدرتمندترين عبارت ها»، «احساسات» مشتريان بالقوه يا بالفعل را هدف قرار داد. «عبارت هاي قدرتمند» عبارت هايي هستند كه مي توانند «احساسات مشتري يا مخاطب شما» را تحريك كنند و آنها را به سمت و سوي «اتخاذ تصميمي احساسي» سوق دهند. با اين شيوه مي توان «فروش» را بالا برد و «محصول» را در بازار (هر بازاري كه مورد توجه و مورد نظر ما است) جا انداخت. 

همانطور كه گفته شد، اكثر مردم (كه به نوعي همه، مشتري محصول يا خدماتي هستند - چرا كه به آن محصول و يا خدمات نيازمندند) تصميم هايي احساسي مي گيرند. پيش دوستان و آشنايان، گاهي چنين اظهار مي كنند كه تصميم شان بر اساس يك سري مشاهدات، تجارب و يا دلايل كاملاً منطقي و عقلايي بوده است، اما همه مي دانيم كه درصد بسيار بالايي از «تصميم»ها، «احساسي» است، خصوصاً تصميم هايي كه در رابطه با «خريد» يا «استفاده از خدماتي» باشد. 

مي دانم كه همه شما دوست داريد با بالا بردن «فروش» - يا حتي ترافيك سايتتان - زندگي خوبي داشته باشيد. «يك خانه راحت تر و بزرگ تر، يك اتومبيل شيك تر، مي دانم كه مي خواهيد براي همسرتان بهترين هدايا را بگيريد و وقتي كه «هديه» را به او مي دهيد، مي خواهيد آن لبخند رضايت را بر روي چهره اش ببينيد و تا ديدن آن چهره - سر از پا نمي شناسيد و شايد حتي تمام راه را دويده باشيد. وقتي كه «هديه» را به دست همسرتان مي دهيد، شور و شوق عجيبي داريد، در پوست خود نمي گنجيد، قلبتان لحظه اي آرام و قرار ندارد، كم مانده است كه اشك شوق از چشم هايتان جاري شويد، - در همان لحظه - ياد اين مقاله مي افتيد كه تابان در سايت WEBFAQT.COM برايتان نوشته بود و شما آن را وقتي كه سر كار، در دفتر يا شركتتان بوديد خوانديد، پيش خود مي گوييد: «عبارت هاي قدرتند، حال بايستي براي ايجاد يا حفظ اين ارتباط صميمانه به دنبال عبارتي قدرتمند باشم ...» به همسرتان مي گوييد: «عزيزم، جداً دوستت دارم!» - اما اين جمله كوتاه را «نمي توانيد به مشتري هايتان بگوييد، چرا كه ممكن است باعث مشكل شود. بنابر اين عبارت هاي ديگري به كار مي بريد، قدرتمند ترين آنها، موثرترين آنها است. 

من مي توانم تنها ظرف يك ساعت به شما كمك كنم كه «قدرتمند ترين عبارت ها» را بسازيد، آنگاه موفقيت شما، چه بر روي اينترنت و چه خارج از آن، تضمين شده است. خيلي ساده، خيلي آسان و خيلي كم هزينه. براي «فروش» بيشتر ... «كسب درآمد» بيشتر ... پس از آن يك ساعت وقتي كه گذاشته ايد و شيوه جديدي را آموختيد، ياد لبخند شيرين همسر يا دوستان مي افتيد كه «هديه» را به او داده ايد. صداي يك موسيقي ملايم و زيبا، در خانه، دفتر كار يا اتومبيل شما، مكان مهم نيست، شما «احساسي لذت بخش» داشته ايد.

كليد موفقيت شما در هدايت يك كسب و كار موفق


برخورداري از يك برنامه بازاريابي (Marketing Plan) كليد موفقيت شما در كسب و كاري است كه داريد. در اين مقاله، هر چند كوتاه و اجمالي، قصد دارم برخي از نكات مهم را به هنگام تهيه‌ي يك برنامه‌ بازاريابي يادآوري كنم.

يك برنامه‌ي بازاريابي چنانچه درست پياده شود بايد شامل درك صحيحي از وضعيت موجود شركت، مطالعه‌ي بازار، موقعيت كنوني شما، مشتريان يا گروهي از مشتريان هدف شما، رقباي كاري و تجاري شما، محصول شما (كالا يا خدماتي كه ارائه مي‌دهيد)، قيمت فروش، اقدامات پيشبردي و تبليغات شما باشد. 

ما معتقديم كه بازاريابي موثر، برنامه‌ريزي و اقدامات پيشبردي، با **جمع‌آوري اطلاعات موجود** درباره‌ي بازار شروع مي‌شود. براي يك شروع خوب مي‌توانيد از كتب و مجلات مرتبط با بازارتان استفاده كنيد. بنابر اين به كتابخانه‌ها برويد و از كتابداران بخواهيد كه كتب مرتبط را به شما معرفي كنند. مشتريان خود را خوب شناسايي كنيد و با آنها به گفتگو بنشينيد. يك برنامه‌ي بازاريابي خوب، در زمان حال جريان دارد، در طي مدتي كه داريد برنامه را تهيه مي‌كنيد، خودتان را منزوي نسازيد، ممكن است همان زمان يك مشتري از راه برسد و بخواهد شما را ببيند، نگوييد وقت ندارم، نمي‌توانم شما را ببينم، ما داريم يك برنامه بازاريابي تهيه و تنظيم مي‌كنيم كه خيلي مهمتر است! نه اين اشتباه بزرگي است! شما بايد بدانيد كه براي همان مشتري و همان مراجعه كننده است كه داريد اين برنامه را تهيه مي‌كنيد. مطمئن باشيد كه او هم آمده است به شما كمك كند. پس از هر فرصتي براي درك بهتر مشتري و نيازهاي او استفاده كنيد. به منشي خود بگوييد كه **درب اين اتاق به روي مشتري‌هايمان هميشه باز است!‌** حتي نيازي به وقت قبلي گرفتن هم نيست. تبليغات كسب و كارهاي ديگر كه مرتبط با كسب و كار شما است را بايد دقيقا زير نظر داشته باشيد. نكات جالبي كه در تبليغات و اقدامات پيشبردي‌شان داشته‌اند را يادداشت كنيد، بالاي اين يادداشت‌ها تاريخ بگذاريد و يادتان نرود كه حتما با كارشناسان حرفه‌اي و خبره مشاوره كنيد. با استفاده از ابزارهاي محاوره‌اي (تعاملي) نقاط ضعف و قوت خودتان را مشخص كنيد. وقتي تمام اطلاعات مورد نيازتان را جمع آوري كرديد آنگاه برنامه بازاريابي خود را بنويسيد. 

حال زماني است كه مي‌دانيد دقيقا كسب و كارتان چيست، آن را خيلي واقع بينانه و صريح بيان كنيد، به جاي محصول مداري، مشتري‌مدار باشيد و نيازهاي مشتري را مد نظر قرار دهيد، به قول فيليپ كاتلر، تعاريف هميشه بهتر است مبتني بر بازار باشد؛ نه محصول يا تكنولوژي و اين خيلي مهم است. 

كالا يا خدماتي كه ارائه مي‌دهيد را بايد به خوبي بشناسيد. موقعيت جغرافيايي بازاريابي هم مهم است، در چه منطقه يا محلي مي‌خواهيد اقدام به بازاريابي كنيد؟ آيا رقبايتان را به خوبي مي‌شناسيد؟ خودتان را چگونه از رقبا متمايز مي‌كنيد؟ چه مزيتي كالا يا خدمات شما را از كالا و خدمات رقبا متمايز مي‌سازد. قيمت كالا و خدمات شما خيلي مهم است، آن را دست كم نگيريد. شيوه‌هاي تبليغي رقبايتان چگونه است؟ آيا از اين موضوع اطلاعاتي داريد؟ چنانچه نداريد، پيش از نوشتن برنامه‌ي بازاريابي لازم است تحقيق كنيد. شيوه‌ها و الگوهاي تبليغي خودتان را بدانيد. شيوه‌هاي توزيع شما و مكاني كه كسب و كارتان در آن قرار دارد نيز مهم هستند. وقتي اين اطلاعات را در دست داشتيد، اقدام كنيد به مرحله‌ي بعد. يادتان باشد كه يك برنامه‌ي بازاريابي يك شبه بوجود نمي‌آيد. 

مرحله‌ي بعد اين است كه مشتريانتان را به خوبي بشناسيد. بانك اطلاعات مشتريان كنوني بايد به شما بگويد كه بيشتر مشتريان كنوني شما در چه رده سني قرار دارند. جنسيت آنان چيست؟ درآمد آنان چقدر است (ماهانه يا سالانه) و از لحاظ فيزيكي در چه فاصله‌اي از شما قرار دارند. آيا نزديك به شما زندگي مي‌كنند يا دور؟ شما بايد بدانيد كه مشتريانتان چطور با شما و كالا يا خدماتتان آشنا شدند. از طريق تبليغات؟ با نامه‌نگاريهاي مستقيمي كه با ايشان داشتيد؟‌ از طريق دوست و آشنا (WOM)؟ از طريق نيازمنديها؟ اينترنت؟ و ... - من هميشه در سمينارهايم اين موضوعات را با طرح مثال مي‌آورم كه متاسفانه مجال چنداني در اينجا براي آن ندارم. شما بايد عادات و الگوهاي مشتريانتان را بدانيد. مثلا بايد بدانيد كه آنها معمولا از كجا خريد مي‌كنند؟ چه مجلات يا روزنامه‌هايي مطالعه مي‌كنند؟ چه برنامه‌هاي تلويزيوني را مي‌بينند؟ چه كانال راديويي را انتخاب مي‌كنند. شما حتي بايد مشتريان بالقوه و آتي‌تان را بشناسيد و عادات و رفتارهاي آنان را در برنامه‌ي بازاريابي تان مورد تجزيه و تحليل قرار دهيد و بيان كنيد. در يكي از سمينارهايم از كيفيت كالا مثال آوردم. بايد بدانيد كه مشتري شما چه كيفيتي از كالا و خدمات شما برايش مهمتر و با ارزش‌تر است. چه كيفيتي اهميت كمتري دارد؟ آيا مي‌توان آن را طوري تغيير داد يا تعديل كرد كه رضايت مشتري را جلب كنيم؟ مي‌خواهم در اين باره فكر كنيد و هر اطلاعاتي كه در اين مورد يا موارد داريد يادداشت كنيد. مطمئن باشيد كه اين يادداشتها يكي از مهمترين سرمايه‌‌‌هاي يا دارايي‌هايي است كه در اختيار داريد. 

مطمئن باشيد كه برخورداري از يك برنامه بازاريابي (Marketing Plan) صحيح كليد موفقيت شما در كسب و كاري است كه داريد. براي گام برداشتن در مسيري درست، بايد گامهايي درست برداريم و اين نيازمند دقت است. يك برنامه بازاريابي با تصميم شما و اين اقدامات اوليه آغاز مي‌شود، اما اين به همين‌جا خاتمه نمي‌يابد و تازه اول راه هستيم

کلید موفقیت در بازاریابی


عوامل متعددی برای موفقیت در بازاریابی کالا و خدمات وجود دارد. در این مقاله کوتاه، قصد دارم برخی از مهمترین نکات و عوامل را برای آن دسته از دوستانی که اخیراً این سوال را از من پرسیده اند بیان کنم.

بازاریابی یعنی چه؟ هیچ شده است که پیش خودتان، از خودتان بپرسید که بازاریابی اصلاً و اصولاً چیست؟ در ده دوازده سال اخیر، از افراد بسیاری که سالها در کار فروش کالا یا خدمات بودند این سوال را پرسیده ام. موفق ترین آنها هم گاهی در بیان یک تعریف کوتاه و مختصر از بازاریابی دچار مشکل می شد. هر کسی تعریفی را ارایه می داد و از دید خودش فکر می کرد که دارد جامع ترین و کامل ترین پاسخ را می‌دهد. اما متاسفانه کمتر اتفاق می افتاد که فردی بیاید و یک تعریف درست و حسابی از بازاریابی به ما بدهد. بازاریابی یک هدف ناب و مشخص دارد: «کمک» به «پاسخگویی به نیاز یا نیازهای مشترک» «گروهی از مردم» - کار بازاریاب (چه روی اینترنت یا در فضای واقعی) در اصل این است که آن گروه از مردم را که نیاز یا نیازهای مشترکی دارند و البته «قدرت خرید» نیز دارند بیابد و به آنها «کمک» کنند تا با شناخت، خرید (یا مصرف) کالا و خدمات ما، آن «نیاز» را برطرف سازند و به آن در حقیقت پاسخگویند. ببینید بازاریابی درست مثل شکار یا ماهیگیری است. برای شکار و ماهیگیری شما نیاز به یک سری ابزار دارید : اولین گام برای بازاریابی «جمع آوری» اطلاعات است: من برای شکار کجا باید بروم؟ چه فروشگاهی را می شناسید که لوازم شکار یا ماهیگیری بفروشد؟ آیا مجله ای در این زمینه چاپ می شود؟ شکارچیان یا ماهیگران معروف و مشهور کجا جمع می شوند و چطور می توانیم آنها را پیدا کنیم؟ با پرسش هایی از این دست، علاقمندان، شروع به جمع آوری اطلاعات می کنند. ماهیگیران باید که انواع ماهی را نیز بشناسند و بدانند که نیاز ماهیها (از لحاظ نور و غدا و دما و درجه حرارت و ...) چیست؟ به همین ترتیب است که بازاریاب باید بداند مخاطبین هدفش کجا قرار دارند و نیازهای آنان چیست؟ «قدرت خرید» مخاطبین هدف بسیار مهم است و بازاریاب های موفق وقت و سرمایه خود را در جایی صرف می کنند که برایشان بازده دارد. 

بازاریاب های موفق، از کوچک شروع می کنند. هدف خودشان را می دانند و البته و مهمتر از آن «کالا» و یا «خدماتی» را که عرضه می کنند بخوبی می شناسند. کار بازاریاب در واقع این است که «استفاده از آن کالا یا خدماتی که عرضه می کند را به مردمی که برای پاسخگویی به نیازهایشان به آن محصول یا خدمات احتیاج دارند توصیه می کند.» ببینید این قضیه خیلی مهم است: بازاریاب توصیه می کند ... نمی فروشد! فروش با بخش و یا واحد فروش است. شما وقتی کالا یا خدماتی را به یکی از دوستانتان توصیه می کنید، مثلاً وقتی که می گویید که برو فلان فیلم را ببین یا فلان کاست موسیقی را بخر، در واقع دارید خرید بلیط فیلم یا آن کاست را توصیه می کنید. شما دارید برای آن فیلم یا کاست موسیقی بازاریابی می کنید - گاه بدون آنکه خودتان خبر داشته باشید. افرادی که چیزی را توصیه می کنند حتماً خودشان آن را مصرف کرده اند و از آن رضایت داشته اند پس بازاریاب های موفق کسانی هستند که خودشان مصرف کننده کالا و خدماتشان هستند و از آن واقعاً رضایت دارند. کالا و خدماتی را بازاریابی کنید که واقعاً آن را خودتان نیز استفاده می کنید و از اینکه آن را بکار می برید رضایت دارید. www.zibaweb.com

شرکت ها و موسسات، چه بزرگ و چه کوچک، به نظر من باید تحقیق وشناسایی بازار هدف را سر لوحه اقداماتشان قرار دهند. نیازهای واقعی (کوتاه یا بلند مدت) بازارشان را پیدا کنند و خدمات یا محصولاتی را عرضه کنند که بتواند نیاز مردم را جواب بدهد. متقاعد کردن شرکت ها و موسسات در بکار گیری یا روی آوردن به بازاریابی حرفه ای کار ساده ای است شاید خیلی از آنها فکر می کنند تبلیغ یعنی بازاریابی، اما تبلیغ تنها یکی از ابزارهای بازاریابی است. بازاریابی حرفه ای استراتژی های متعددی دارد، تکنیک ها و تاکتیک های متعددی دارد که بازاریابان حرفه ای باید که آن شیوه ها و روش ها را بیاموزند و بلافاصله به همکاران خود آموزش دهند. حیات سیستم های کوچک و بزرگ در گرداب گسترده گیتی به میزان آموزشی که می بینند و یا ارایه می دهند بستگی دارد. به آنهایی که در برابر ایجاد تیم ها و یا واحدهای بازاریابی در یک شرکت یا موسسه کوچک مقاومت می کنند باید این را گفت که جلب اعتماد مخاطبین شما کار ساده ای نیست، کسی از کالا یا خدماتی که ارایه می دهید مطلع نیست، مزایای استفاده از کالا و خدمات شما را نمی دانند، پس چه باید کرد: گروه هایی را باید تعلیم داد تا به درستی کالا و خدمات شما را به دست مصرف کننده واقعی برسانند.

در زمینه بازاریابی کتابهای متعدد و مقالات و تحقیقات متعددی وجود دارد به فارسی و انگلیسی: کافی است در گوگل یا سایت آمازون به دنبال واژه های مرتبط جستجو کنید و آنوقت خواهید دید که تا دلتان بخواهد کتاب و مقاله در این زمینه وجود دارد. Marketing توصیه است و اگر من در این مقاله سایتی یا کتابی را توصیه کنم در واقع دارم برای آن سایت یا کتاب بازاریابی می کنم. پس اجازه دهید که شرکت در سمینارها و دروه های بازاریابی خودم بگویم، چون خودم از آنها بسیار استفاده بردم و دیدم که افراد بسیاری روش ها و تکنیک ها و استراتژیهای موفقی را که آموزش داده ام را بکار برده اند و موفق شده اند (: - توفیق و موفقیت همه شما را از ته دلم آرزومندم.

معرفی مشاغل درآمدزا برای وقت های بیکاری


L126 معرفی مشاغل درآمدزا برای وقت های بیکاری

آریا تاک:بسیاری از مردم در عین حالی که درآمد نسبتا خوبی دارند باز هم به دنبال راههایی برای کسب در آمد بیشتر هستند. اما بیشتر افراد به خاطر خانواده شان نمی توانند شغل دومی داشته باشند زیرا رسیدگی به خانواده خود نوعی از وظایف است اما داشتن یک شغل کوچک و نه وقت گیر، علاوه بر داشتن درآمد می تواند نوعی سرگرمی محسوب شود که در بعضی اوقات خانواده هم می توانند سهمی در انجام آن داشته باشند.

در اینجا به بعضی از این مشاغل اشاره می کنم :
فروش کلکسیون ها و مجموعه های زیبا :
از کتابهای قدیمی و خواندنی گرفته تا خرس ها تدی، از تمبر گرفته تا موجموعه های صوتی. مهم این است که با مجموعه ای که داریم آشنا بوده و مشخصات آنرا بدانیم.

ملک یابی (واسطه گری در ملک و املاک) :
می توانیم با پیدا کردن آپارتمانهای اجاره ای و یا فروشی از طریق بنگاهها، روزنامه ها و … برای افراد جویای منزل قدمی برداشته باشیم.

پرستاری کودک :
افراد پر مشغله همیشه به دنبال پرستار خوب برای کودک خود هستند. این راه کمی دشوار ولی پر درآمد است.

خطاطی و طراحی :
خطاطی برای کارتهای عروسی، عزا و مراسم مختلف . همچنین می توان سفارش طراحی لوگو گرفت و با خلاقیت خود بازی کرد.

انجام خدمات شخصی افراد :
بسیاری از مردم (بخصوص تجار) حتی فرصت بیرون آمدن از منزل خود را در ساعات روز ندارند. می توان امور بانکی، سفارشات، رسیدگی به مطالبات و … را در قبال گرو گذاشتن سند و … برایشان انجام داد.

باربری با اتومبیل :
این کار فقط با وانت ممکن است. چه بسا افرادی که در کنار خیابان ساعتها منتظر وانت می ایستند.

مشاوره :
این کار کمی تخصص نیاز دارد که معمولا ما اسیایی ها سرشار از تخصص در امر مشاوره و پرحرفی هستیم. مشاوره در ازدواج، شغل، خرید و فروش و …

برنامه ریزی وعده های غذایی :
با کمی جستجو و تحقیق می توان یافت که کدام غذاها کالری، چربی، کربوهیدرات، فیبر و … بیشتر و یا کمتری دارند. سپس می توان با یک تبلیغ کوچک با مضمون “طراحی وعده های غذایی به منظور چاقی یا لاغری” برای خود مشتری جذب کرد.

تولید صیفی جات در منزل :
با داشتن یک حیات کوچک و کمی دقت و حوصله می توان انواع سبزیجات و صیفی جات از جمله گوجه فرنگی و خیار و بادمجان و … را در منزل چه در زمستان و چه در تابستان به عمل آورد و آنها را فروخت.
آموزش موسیقی : اگر شما در نواختن یک نوع ساز مهارت دارید، میتوانید آنرا به دیگران اموزش داده و علاوه بر پیشرفت خود، درآمد ناچیزی هم داشته باشید.

ارائه مقاله به مجلات و روزنامه ها :
با مطالعه دقیق و تحقیق بر روی موضوعی خاص، می توان آنرا به مجلات و روزنامه ها فروخت . این کار علاوه بر درامد زا بودن به علم و اگاهی ما نیز اضافه می کند.


ادامه نوشته

موفقیت، آیا ارزش ریسک کردن دارد؟


برای بیشتر ما ریسک کردن کار ترسناکی است زیرا همیشه احتمال شکست وجود دارد. به ما یاد داده شده که احتیاط کرده و از ریسک‌های غیرلازم خودداری کنیم. و محافظه‌کارانه و قدم‌قدم تا رسیدن به هدفمان پیش رویم.

بااینکه این رویکرد ایمن‌تر به نظر می‌رسد اما معایبی هم دارد. هیچوقت نمی‌توانید با عقب نگه داشتن خودتان نیروی محرکه و جنبشی ایجاد کنید. درواقع، هرچه زمان بیشتر عقب بمانیم، جلو رفتن برایمان سخت‌تر می‌شود. بدون نیروی جنبشی به سمت جلو، اینرسی ایجاد می‌شود و پیشرفت برایتان فقط در حد یک آرزو می‌ماند.

عامل خطرزا

آیا تابحال متوجه شده‌اید که موفق‌ترین آدمها یک وجه اشتراک دارند؟ نه نفر از هر ده نفر، درجه‌هایی از ریسک کردن در موفقیتشان دخیل بوده است. این افراد موفق به طریقی احساس می‌کردند که برای موفق شدن باید خطر کنند.

باور کنید یا نه، ریسک، اگر از رویکردی درست به آن نگاه شود، آنقدرها هم چیز وحشتناکی نیست. بیشتر افراد از دریچه شکست آن و چیزهایی که از دست خواهند داد، به آن نگاه می‌کنند. اما لازم است از خودمان سوال کنیم، «اگر موفق شد چه چیزهایی به دست می‌آوریم؟»

آیا ارزش ریسک کردن دارد؟

اینجا فرایند ساده‌ای را عنوان می‌کنیم که بفهمید چه ریسک‌هایی ارزشش را دارند. از شش معیار زیر برای تحلیل و ارزیابی موقعیت قبل از ریسک کردن و گرفتن تصمیم نهایی استفاده کنید.

۱) قرار است چه به دست بیاورید؟ در هر ریسکی باید اول به چیزهایی که قرار است به دست آورید و درواقع فواید احتمالی آن فکر کنید. لیستی از این فواید تهیه کنید و تا می‌توانید جزئیات هرکدام را یادداشت کنید. هر فایده ممکن که قرار است به دست بیاورید را در نظر بگیرید. این می‌تواند شامل فواید مالی، احساسی و فیزیکی باشد. بهترین اتفاق ممکن چه خواهد بود؟

۲) چه عواقب منفی احتمالی خواهد داشت؟ درکنار فواید مثبت این ریسک، ممکن است نتایج منفی هم به دنبال داشته باشد. به همین دلیل است که به آن ریسک می‌گویند. لیست دیگری از این نتایج منفی تهیه کنید و باز به همه اتفاقات منفی که ممکن است با آن ریسک بیفتد فکر کنید. آیا می‌توانید با آنها کنار بیایید؟ بدترین اتفاق ممکن چه خواهد بود؟

۳) تعادل، تعادل، تعادل. حالا، این دو لیست را با هم مقایسه کنید و ببینید کدام احتمال بیشتری برای اتفاق افتادن دارد. آیا فواید آن به قدری هست که ارزش داشته باشد وارد ریسک شوید؟ آیا می‌توانید با عواقب منفی آن اگر اتفاق بیفتند کنار بیایید؟ آیا احتمال موقعیت بینابینی که بدون کُند کردن انرژی محرکه شما، احتمال خطر را کمتر کند؟ آیا باید آن را به مراحل مختلف تقسیم کنید تا استراتژی خارج شدن داشته باشید یا باید با هر آنچه که دارید پیش بروید؟

۴) ترس‌هایتان تا چه اندازه واقعی هستند؟ نگاه دیگری به لیست عواقب منفی ریسکتان بیندازید و از خودتان سوال کنید چقدر احتمال دارد به وقوع بپیوندند. اکثر اوقات متوجه می‌شوید که ترس‌هایتان آنقدرها واقعی نیستند--فقط ترس هستند. هر احتمال را به دقت بررسی کنید و ببینید واقعاً تهدیدی جدی است یا فقط ترسی بی‌مورد.

۵) جرات به خرج دهید. بعد از اینکه به دقت مزایا و معایب ریسکتان را بررسی کردید، باید به این نتیجه برسید که این ریسک را انجام بدهید یا نه کمی بیشتر صبر کنید. اگر به این نتیجه برسید که نمی‌توانید با عواقب منفی آن کنار بیایید واقعاً جای خجالت دارد اگر عقب بکشید. یادتان باشد، همیشه می‌توانید همان ریسک را دوباره ارزیابی کنید تا بعدها ببینید موقعیت برای انجام آن بهتر است یا نه.

۶)  حالا از خودتان بپرسید، چرا؟ انگیزه‌تان برای انجام این ریسک چیست؟ آیا با آنچه درست می‌دانید تطابق دارد یا حرص و خودخواهی شما را به انجام آن ترغیب می‌کند؟ درک انگیزه‌هایتان  به شما کمک می‌کند بهتر بفهمید که چه باید بکنید. همیشه باید به سمت «بهتر» حرکت کنید.

۷) خودتان را برای عمل آماده کنید. با عادت کردن به ارزیابی ریسک‌ها به این ترتیب، به خودتان اعتمادبه‌نفس لازم برای جلو رفتن و مقابله با تردیدها را خواهید داد و قاطعانه‌تر به سمت جلو حرکت خواهید کرد. در طولانی‌مدت، اعتمادبه‌نفس و قاطعیت عامل بسیار مهمی خواهد شد. اگر می‌خواهید ریسک کنید، اول باید ذهنتان را برای آن آماده کنید تا احتمال موفقیتتان بیشتر شود.

۸) عقب نکشید! اگر تصمیم گرفتید آن ریسک را انجام دهید، اقدام کنید و پشیمان نشوید. هفت مورد اول مرحله ابتدایی بودند. وقتی وارد عمل شدید، از وسوسه دوباره فکر کردن به ریسکتان و احیاناً پشیمانی دوری کنید. این کار فقط پیشرفتتان را زیر سوال می‌برد. شما وارد بازی شده‌اید و دیگر وقت تمرکز کردن و جلو رفتن است.

تفاوت مدیران در اونور دنیا و اینور دنیا!

اونور دنیا : موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده می شود.

اینور دنیا : موفقیت مدیر سنجیده نمی شود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است.


اونور دنیا : مدیران بعضی وقت ها استعفا می دهند.

اینور دنیا : عشق به خدمت مانع از استعفا می شود.


اونور دنیا : افراد از مشاغل پایین شروع می کنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند.

اینور دنیا : افراد مادرزادی مدیر هستند و اولین شغلشان دربیست سالگی مدیریت بزرگ ترین های کشور است. 


اونور دنیا : برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر می گردند.

اینور دنیا : برای یک فرد، دنبال پست مدیریت می گردند و در صورت لزوم این پست ساخته می شود.


اونور دنیا : یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود.

اینور دنیا : یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالی که مدیرش سه بار عوض شده.


اونور دنیا : اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت می کنند.

اینور دنیا : اگر بخواهند از کسی هیچ استفاده ای نکنند، او را مشاور مدیریت می کنند.


اونور دنیا : اگر کسی به علت بي كفايتي از کار برکنار شود، عذرخواهی می کند و حتی ممکن است محاکمه شود.

اینور دنیا : اگر کسی به خاطر بي كفايتي از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر می شود و پست مدیریت جدید می گیرد.


اونور دنیا : مدیران به صورت مستقل استخدام و برکنار می شوند، ولی به صورت گروهی و هماهنگ کار می کنند.

اینور دنیا : مدیران به صورت مستقل و غیرهماهنگ کارمی کنند، ولی به صورت گروهی استخدام و برکنار می شوند.


اونور دنیا : برای استخدام مدیر، در روزنامه آگهی می دهند و با برخی مصاحبه می کنند.

اینور دنیا : برای استخدام مدیر، به فرد مورد نظر تلفن می کنند.


اونور دنیا : زمان پایان کار یک مدیر و شروع کار مدیر بعدی از قبل مشخص است.

اینور دنیا : مدیران در همان روز حکم مدیریت یا برکناریشان را می گیرند.


اونور دنیا : همه می دانند درآمد قانونی یک مدیر زیاد است.

اینور دنیا : مدیران انسان های ساده زیستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد.


اونور دنیا : برای مدیریت، سابقه کار مفید و لیاقت لازم است.

اینور دنیا : برای مدیریت، مورد اعتماد بودن کفایت می کند.


اونور دنیا : مدیر فعال ترین فرد سازمان است با مشغله فراوان.

اینور دنیا : مدیر کم کارترین فرد سازمان است با مشاغل فراوان.


گردآوری: مجله اینترنتی زیگیل

 MBA و 24 نکته ی شغلی ناب


 

یادم هست یک بار فردی، به من گفت اگرچه که نسبت به سن و سال جوان خودت، از نظر مالی و در آمدی به مراتب جلوتر از خیلی از هم سن و سالانت هستی، اما بنظرم میرسد که اگر این هوش و توانت را در امری بغیر از طراحی صفحات وب و سیاست میگذراندی، (مثلا در امر تجارت و کسب و کار و معامله!)، بنظرم شاید از نظر تجاری و مالی به مراتب بهتر از الآنت بودی!

همین توصیه کوچک باعث شد کمی با خودم تفکر کنم، و امسال، روزهای تابستانم را با کلاس های آنلاین MBA دانشگاه World Wide Science مالزی شروع کنم.

بعد از آن جز برنامه ی های زندگیم بود که از مدیر شایسته ای، از فردی که در تجارت و کسب و کار برتر بوده، راز و رمز های موفقیتش را بپرسم و ابتداعا کتاب های زیادی هم در این زمینه مطالعه کردم، مثلا کتاب روان شناسی فروش برایان تریسی، انواع مقالات و کتب مدیریت زمان، اندیشه یک میلیون دلاری و…

اما هیچکدام این ها حس درونی و میل من به دانش تجارت و کسب و کار رو ارضا نمی کرد، تا آنکه بر اساس قانون راز و جذب که می گوید اگر به چیزی فکر کنید و آن را خواه باشید، همه ی کائنات دست در دست هم میدهند تا به آن چیز برسید، بنده نیز کاملا اتفاقی، به این دوره از کلاس های بین المللی MBA رسیدم، و الحمدالله اساتید خوب و موفقی نیز در آن تدریس می کنند، همین امر موجب این شد که کمی مطالعات و تحقیقاتم در زمینه MBA و تجارت و کسب و کار، به مراتب بیشتر از همه ی دوره های پیشین زندگیم گردد؛ در همین اثنا، هنگامی که در حال وب گردی علمی ام بودم، چشمم به مطلب جالبی بنام “۲۵ نکته ی شغلی که کسی بهم نگفت” خورد! بنابراین بد ندیدم که این مطلب زیبای تجاری رو با دوستان و مخاطبان خوب کافه کلمات نیز به اشتراک بگذارم، امیدوارم که مورد پسند واقع گردد.


24 نکته‌ شغلی که کسی بهم نگفت

دهه اول کار کردن،احتمالن مزخرف‌ترین دوران زندگی هر کسی‌ست.

آدم مثل دونده‌ای کور به در و دیوار می‌خورد. نه می‌داند چه می‌خواهد و حتا اگر بداند، نمی‌داند چطور به آن برسد. من هم تجربیات کار را به سخت‌ترین و پرهزینه‌ترین راه‌های ممکن کسب کردم. چهارده سال پیش هیچ‌کس نبود که اینها را بهم بگوید. شاید اگر بود هم به حرفهاش گوش نمی‌کردم. شاید هم زندگی‌م تغییر می‌کرد. اینجا می‌نویسمشان به این امید که شما ناچار نباشید از راه سخت یادشان بگیرید.

۱ کاری را انجام بدهید که ازش لذت می‌برید.
اگر لذت می‌برید معنیش این است که خوب انجامش می‌دهید. وقتی خوب انجامش می‌دهید معنیش این است که آدم «اون کاره» هستید ( فحش نیست!) وقتی آدم اون‌کاره هستید یعنی همیشه برایتان موقعیت کاری خوب وجود دارد.
یک نجار درجه یک از یک پزشک درجه سه می‌تواند بیشتر درآمد داشته باشد.


ادامه نوشته

این دختر مسلمان کوچکترین پزشک دنیاست+ عکس


به دلیل هوش و ذکاوتی که داشت، شاهزاده “موزه” همسر مطلقه امیر قطر او را برای ادامه تحصیل به قطر دعوت کرد.

قبال الأسعد[WwW.Kamyab.IR]

“اقبال الأسعد” دختر مسلمان فلسطینی تباری است که در حال حاضر کوچک ترین پزشک جهان در سال ۲۰۱۳ میلادی معرفی شده است.

او از پدری فلسطینی و مادری لبنانی متولد شده است و اکنون ۲۰ سال سن دارد، فارغ التحصیل دانشکده پزشکی “وایل کورنیل” در کشور قطر شده است.

“اقبال الأسعد” دوران ابتدایی را در یک سال و دوران راهنمایی خود را نیز در یک سال در منطقه “البقاع” در لبنان گذراند و به دلیل هوش و ذکاوتی که داشت، شاهزاده “موزه” همسر مطلقه امیر قطر او را برای ادامه تحصیل به قطر دعوت کرد.

هزینه های کامل ۷ سال تحصیلات دانشگاهی و اقامت وی در قطر بر عهده شاهزاده “موزه” بوده است همچنین همسر امیر قطر، شخصا در مراسم جشن فارغ التحصیلی این دختر مسلمان حضور یافت.

“اقبال الأسعد” اعلام کرده که برای دریافت تخصص، قصد دارد به ایالات متحده آمریکا سفر کند و در رشته جراحی کودکان ادامه تحصیل دهد تا از این طریق بتواند به کودکان مظلوم فلسطین کمک کند.

منبع : حیات

تست بسیار قوی / چه تصوری از خودتان دارید؟

«تصور از خود»‌‌ همان ادراك از خویشتن است؛ به عبارت دیگر، تصور فرد از مهارت‌ها، خصوصیات و توانایی‌هایی است كه دارد. ویژگی‌های شخصیتی كه در این مقیاس بررسی می‌شود مفهومی از خود را ارائه می‌دهند. این مقیاس پنج جنبه از ویژگی‌ها را بررسی و اندازه گیری می‌كند كه عبارت است از:
 


 


۱) بعد توانایی‌های ذهنی شامل سوالاتی درباره معلومات، هوش، حافظه، توانایی خواندن و هوشیاری.

۲) بعد كارآمدی (تحصیلی یا شغلی) شامل سوال‌هایی درباره تلاش و سخت كوشی، موفقیت، تنبلی، به اتمام رساندن كار‌ها و یادگیری مطالب.

۳) بعد جذابیت ظاهری شامل سوال‌هایی درباره قیافه، محبوبیت، وضع ظاهر و مرتب بودن.

۴) بعد مهارت‌های اجتماعی شامل سوال‌هایی درباره شوخ طبعی، حسادت، شخصیت و ورزشكاربودن.

۵) بعد عیب‌ها و حسن‌ها شامل سوال‌هایی درباره حرص و طمع، خودخواهی، بی‌رحمی، مهربانی و خلق و خو.

 

می‌توانید در هر یك از صفات و ویژگی‌هایی كه در ادامه ارائه می‌شود، خود را با دیگران مقایسه كنید و آن عبارتی را علامت بزنید كه درباره شما بیشتر مصداق دارد.

 

۱) قیافه‌ام...
الف - تقریبا از همه كسانی كه می‌شناسم، بهتر است.

ب- از بیشتر كسانی كه می‌شناسم، بهتر است.

ج- مثل بیشتر كسانی است كه می‌شناسم.

د- از بیشتر كسانی كه می‌شناسم، بد‌تر است.

ه- تقریبا از همه كسانی كه می‌شناسم، بد‌تر است.

 

۲) معلوماتم...
الف- تقریبا از همه كسانی كه می‌شناسم، بیشتر است.

ب- از بیشتر كسانی كه می‌شناسم، بیشتر است.

ج- مثل بیشتر كسانی است كه می‌شناسم.

د- از همه كسانی كه می‌شناسم، كمتر است.

ه- تقریبا از همه كسانی كه می‌شناسم، كمتر است.

 

۳) حرص و طمع من...
الف- تقریبا از همه كسانی كه می‌شناسم، كمتر است.

ب- از بیشتر كسانی كه می‌شناسم، كمتر است.

ج- مثل بیشتر كسانی است كه می‌شناسم.

د- از بیشتر كسانی كه می‌شناسم، بیشتر است.

ه- تقریبا از همه كسانی كه می‌شناسم، بیشتر است.

 

۴) شوخ طبعی من...
الف- تقریبا از همه كسانی كه می‌شناسم، بیشتر است.

ب- بیش از بیشتر كسانی است كه می‌شناسم.

ج- مثل بیشتر كسانی است كه می‌شناسم.

د- از بیشتر كسانی كه می‌شناسم، كمتر است.

ه- تقریبا از همه كسانی كه می‌شناسم، كمتر است.

 

۵) هوش من...
الف- تقریبا بیش از همه كسانی است كه می‌شناسم.

ب- بیش از بیشتر كسانی است كه می‌شناسم.

ج- مثل بیشتر كسانی است كه می‌شناسم.

د- از بیشتر كسانی كه می‌شناسم، كمتر است.

ه- تقریبا از همه كسانی كه می‌شناسم، كمتر است.

 

۶) محبوبیت من...
الف- بیشتر از همه كسانی است كه می‌شناسم.

ب- بیشتر از بیشتر كسانی است كه می‌شناسم.

ج- مثل بیشتر كسانی است كه می‌شناسم.

د- كمتر از بیشتر كسانی است كه می‌شناسم.

ه- تقریبا كمتر از همه كسانی است كه می‌شناسم.

 

۷) حافظه من...
الف- تقریبا از همه كسانی كه می‌شناسم، قوی‌تر است.

ب- قوی‌تر از بیشتر كسانی است كه می‌شناسم.

ج- مثل بیشتر كسانی است كه می‌شناسم.

د- از بیشتر كسانی كه می‌شناسم، ضعیف‌تر است.

ه- تقریبا از همه كسانی كه می‌شناسم، ضعیف‌تر است.

 

 ۸) جذابیت من...
الف- تقریبا بیش از همه كسانی است كه می‌شناسم.

ب- بیش از بیشتر كسانی است كه می‌شناسم.

ج- به اندازه بیشتر كسانی است كه می‌شناسم.

د- از بیشتر كسانی كه می‌شناسم، كمتر است.

ه- تقریبا از همه كسانی كه می‌شناسم، كمتر است.

 


ادامه نوشته

۱۰ راهکار برای متفاوت بودن و موفقیت در محل کار

اتفاقات خوب برای آنها که منتظر می‌مانند رخ نمی‌دهد.

شغل

برای خیلی از افراد، بزرگترین چالش درمحل‌کار این نیست که سعی کنند کارشان را خوب انجام دهند. اکثر ما در انجام کارمان توانا هستیم و اگر در یک یا دو نقطه ضعف‌‌هایی داشته باشیم، خیلی برای تغییر آن خودمان را به زحمت نمی‌اندازیم. برای اکثر ما بزرگترین چالش در محل‌کار این است که شناخته شویم—یعنی کار خوبی که انجام داده‌ایم توسط همکاران و مدیرانمان دیده شود! برجسته بودن در محل‌کار مزایای زیادی دارد که از آن جمله می‌توان به بالاتر رفتن شانس ترفیع رتبه، به دست آوردن کارها و پروژه‌های بهتر و احترام اشاره کنیم.

خوب، حالا باید ببینیم چطور می‌توانیم بین همکارامان برجسته‌تر باشیم؟ بااینکه شما را برای انجام مسئولیتی که به شما محول شده استخدام کرده‌اند، اما فقط انجام مسئولیتتان کافی نیست. شما استخدام شده‌اید که بخشی از شرکت و سازنده آن تیم باشید و همچنین سازنده سود برای شرکت. اگر تا امروز نام و نشانی در محل‌کار نداشتید، دیگر زمانش رسیده که اعتباری برای خودتان برهم بزنید. البته ساختن اعتبار منفی زندگی کاری‌تان را دچار مشکل می‌کند اما اگر هیچکس از بالادستانتان نداند شما که هستید، تا اخر عمرتان متوسط خواهید ماند. اگر دوست دارید بدانید برای اینکه خودتان را از بین همکارانتان متمایز کنید چه باید بکنید، این ۱۰ روش کمکتان می‌کند.

۱- بدون اینکه از شما خواسته شود، کاری انجام دهید

دوست دارید خیلی زود در چشم مدیرتان بدرخشید؟ خودتان وارد عمل شوید. کارهای کوچکی مثل بارگذاری دوباره دستگاه کپی تا آماده کردن گزارشات طولانی و کامل برای رئیستان: مهم این است که خودتان برای انجام آن کار داوطلب شده باشید. در حالت ایدآل، مدیر یک شرکت باید مثل مربی یک تیم ورزشی باشد و زمینه را برای فعالیت بازیکنان خود آماده کند. اما در اکثر موارد، مدیر فقط یک کارفرما است: هر کاری که خودش محول نکند، انجام نمی‌شود زیرا اکثر کارمندان فقط کاری را انجام می‌دهند که از آنها خواسته شده است. اگر می‌توانید هدف منطقی یک کار را ببینید، حتماً انجامش دهید: اگر کار X و کار Y را انجام داده‌اید، پیش رفته و کار Z را هم انجام دهید. با این روش این پیام را به رئیستان می‌رسانید که لازم نیست او برایتان نقطه‌ها را به هم وصل کند و اینکه خودتان توجه دارید و عمل مناسب را انجام می‌دهید که همه اینها ویژگی‌هایی عالی است.

۲- در جلسات شرکت ساکت ننشینید

شاید جلسات شرکت به نظرتان یک اتلاف وقت واقعی باشد چون معمولاً کار زیادی در آنها انجام نمی‌شود. اکثر افراد معمولاً در جلسات کاری ساکت نشسته و به دیوار روبه‌رویشان خیره می‌شوند یا با موبایل‌هایشان بازی می‌کنند و عده کمی هم در جلسه فعالیت می‌کنند. بااینکه این وضعیت برای کارمندان متوسط بد نیست، اما سعی ما این نیست که متوسط باشیم.

پس حرف بزنید و در جلسه شرکت فعال داشته باشید. دقت کنید که وضعیت تعادل را رعایت کنید. نه باید اینقدر ساکت باشید که حضورتان با تابلوی روی دیوار تفاوتی نداشته باشد و نه اینکه به نظر برسد عاشق صدای خودتان هستید چون بی‌وقفه حرف می‌زنید و نوبت را به کسی نمی‌دهید. اینکه نظراتتان را به گوش بقیه برسانید یکی از اسرار برجسته شدن در محل‌کار است. از محالفت کردن با دیگران، حتی رئیستان، واهمه نداشته باشید—تازمانیکه این مخالفت به طریقی محترمانه و سازنده ابراز شود، دلیلی برای جلوگیری از آن وجود ندارد.

ادامه نوشته

۱۰ نکته برای موفقیت در کارآفرینی

موفقیت

در اوضاع اقتصادی حال حاضر دنیا تنها کسانی می توانند به موفقیت در کسب و کار و پول در آوردن فکر کنند که راه و رسم کارآفرینی را بلد باشند.

در شرایط حاضر بهترین راه برای پول در آوردن این است که به اصطلاح آقای خود باشید و برای خودتان کار کنید و این یعنی باید کارآفرین خوبی باشید.

در این گزارش از قوانینی برای شما صحبت به میان می آوریم که توجه به آنها و به کار بستن شان می تواند تضمین کننده موفقیت شما در راه کارآفرین شدن باشد.

پس، از این ۱۰ قانون تبعیت کنید تا به کارآفرینی موفق تبدیل شوید:

۱- متعهد باشید

کارآفرینی مهارتی است که باید یاد گرفته شود. از این رو فرد باید خود به دنبال آموختن آن برود و دل بستن به امدادهای غیبی! کمکی به او نمی کند. مهمترین اصل در یادگیری تعهد است. خود را متعهد به یادگیری اصول کارآفرینی کنید تا از پس این پروسه برآیید.


۲- مشکل را پیدا و حل کنید

مطرح کردن ایده های جدید همیشه ستایش برانگیز نیست  و  حتی گاهی رنگ پاک کردن صورت مسئله را به خود می گیرد. یاد بگیرید که از مشکلات فرار نکنید و به جای طرح ایده ای تازه به فکر یافتن و حل و فصل مشکل موجود باشید.

۳- بزرگ، نو و دوباره فکر کنید

لطفا فکر کنید! فکر کنید تا ذهنتان باز شود، تا بتوانید راحت تر از پس مشکلات برآیید. بزرگ فکر کنید تا به راحتی درجا نزنید، نو فکر کنید تا در حوزه کاری خود بدرخشید و دوباره فکر کنید تا غلط های پیشین را پاک کنید.


۴- کار تیمی انجام دهید

برای خود یک تیم پشتیبان قابل اعتماد دست و پا کنید. سعی کنید افرادی را عضو تیم خود کنید که ایده پرداز و راه حل دهنده باشند، نه کسانی که صرفا به توصیه های شما چشم می گویند.


۵- بعضی جاهاتکروی کنید

در اولویت کار تیمی کسی شک ندارد، اما یک جاهایی هم هست که تنها به وجود شما نیاز است. قاطعیت، پذیرش مسوولیت ها و ارائه چشم انداز نیاز به کار تیمی ندارد و این شما هستید که باید به تنهایی درباره شان اقدام کنید.

۶- ریسک ها را مدیریت کنید

یکی از دستاوردهای خطرپذیری و ریسک کردن، خلاقیت و نوآوری است. هر ایده ای الزاما به موفقیت نمی رسد و ترس از شکست نیز نوآوری را می کشد. با این حساب کسی می تواند مدیریت خطر کند که بین این دو تعادل ایجاد کند.


۷- رهبری کردن را بیاموزید

رهبر، مدیر یا رئیس یک پروژه در ابتدای امر با انجام دو کار می تواند توانایی خود را در مدیریت نشان بدهد. اول هدایت فرآیند ایجاد کسب و کار و دوم الهام بخش بودن برای دیگران.


۸- فروش را بیاموزید

فروش یک هدیه آسمانی نیست و نیاز به یادگیری دارد. این تصور که من پروسه تولید را، هر چه که باشد، انجام می دهم و پیامد آن فروش خودش می آید،نادرست و حتی گاهی نابود کنده کسب و کار است. اصول فروش را یاد بگیرید، چون مهارتی اکتسابی است.


۹- سماجت کنید، ثابت قدم باشید، پیروز شوید

به باور کارشناسان دلیل اصلی شکست در کسب و کار دلسرد شدن زودهنگام است. منصرف شدن و دست از کار کشیدن در تفکر کارآفرینان موفق جایگاهی ندارد. آنچه در ذهن این افراد می گذرد، سماجت، استقامت و در نهایت غلبه بر موانع است.


۱۰- زمان و نه پول، شاه کلید شماست

کارآفرینی یک سبک جذاب برای زندگی است و نه صرفا یک شغل. یک شبه ره صد ساله رفتن و پولدار شدن هم فقط برای قصه هاست. پول داشتن و پول خرج کردن در مسیر رسیدن به موفقیت در کسب و کار پسندیده است، اما قطعا شاه کلید این موفقیت زمان، استفاده از زمان و قدرشناسی زمان است.

راهکارهایی برای موفقیت شغلی

Career success

شاید اگر بخواهیم به مهمترین مهارت موفقیت در کار اشاره کنیم، غلبه بر احساسات و خصوصیات و عادات اخلاقی منفی باشد. اما مهارت‌های دیگری نیز هست که با یادگیری آن می‌توانید به موفقیت‌های قابل‌توجه‌تری در زندگی شغلی خود دست پیدا کنید. در زیر به ۵ مورد از مهمترین آنها اشاره می‌کنیم:

۱- برای انجام کارها کمک بگیرید

یاد گرفتن مرز ظریف بین هدایت کردن و محول کردن کارها یکی از سخت‌ترین مهارت‌هاست. میل طبیعی بسیاری از ما این است که می‌خواهیم همه کارها را خودمان انجام دهیم که مطمئناً غیرممکن است.

باید مدام خودتان را چک کنید. مطمئناً خیلی از ایدآل دور هستید. وقتی از چند نفر دیگر در کارتان کمک می‌گیرید، موفقیت بیشتری در انتظارتان خواهد بود. همانطور که از قدیم می‌گویند: یک دست صدا ندارد.

تصویر زیر را همیشه به ذهن داشته باشید.

 


ادامه نوشته

موفقیت، آیا ارزش ریسک کردن دارد؟

successrisk

برای بیشتر ما ریسک کردن کار ترسناکی است زیرا همیشه احتمال شکست وجود دارد. به ما یاد داده شده که احتیاط کرده و از ریسک‌های غیرلازم خودداری کنیم. و محافظه‌کارانه و قدم‌قدم تا رسیدن به هدفمان پیش رویم.

بااینکه این رویکرد ایمن‌تر به نظر می‌رسد اما معایبی هم دارد. هیچوقت نمی‌توانید با عقب نگه داشتن خودتان نیروی محرکه و جنبشی ایجاد کنید. درواقع، هرچه زمان بیشتر عقب بمانیم، جلو رفتن برایمان سخت‌تر می‌شود. بدون نیروی جنبشی به سمت جلو، اینرسی ایجاد می‌شود و پیشرفت برایتان فقط در حد یک آرزو می‌ماند.

عامل خطرزا

آیا تابحال متوجه شده‌اید که موفق‌ترین آدمها یک وجه اشتراک دارند؟ نه نفر از هر ده نفر، درجه‌هایی از ریسک کردن در موفقیتشان دخیل بوده است. این افراد موفق به طریقی احساس می‌کردند که برای موفق شدن باید خطر کنند.

باور کنید یا نه، ریسک، اگر از رویکردی درست به آن نگاه شود، آنقدرها هم چیز وحشتناکی نیست. بیشتر افراد از دریچه شکست آن و چیزهایی که از دست خواهند داد، به آن نگاه می‌کنند. اما لازم است از خودمان سوال کنیم، «اگر موفق شد چه چیزهایی به دست می‌آوریم؟»

آیا ارزش ریسک کردن دارد؟

اینجا فرایند ساده‌ای را عنوان می‌کنیم که بفهمید چه ریسک‌هایی ارزشش را دارند. از شش معیار زیر برای تحلیل و ارزیابی موقعیت قبل از ریسک کردن و گرفتن تصمیم نهایی استفاده کنید.

۱) قرار است چه به دست بیاورید؟ در هر ریسکی باید اول به چیزهایی که قرار است به دست آورید و درواقع فواید احتمالی آن فکر کنید. لیستی از این فواید تهیه کنید و تا می‌توانید جزئیات هرکدام را یادداشت کنید. هر فایده ممکن که قرار است به دست بیاورید را در نظر بگیرید. این می‌تواند شامل فواید مالی، احساسی و فیزیکی باشد. بهترین اتفاق ممکن چه خواهد بود؟

۲) چه عواقب منفی احتمالی خواهد داشت؟ درکنار فواید مثبت این ریسک، ممکن است نتایج منفی هم به دنبال داشته باشد. به همین دلیل است که به آن ریسک می‌گویند. لیست دیگری از این نتایج منفی تهیه کنید و باز به همه اتفاقات منفی که ممکن است با آن ریسک بیفتد فکر کنید. آیا می‌توانید با آنها کنار بیایید؟ بدترین اتفاق ممکن چه خواهد بود؟

۳) تعادل، تعادل، تعادل. حالا، این دو لیست را با هم مقایسه کنید و ببینید کدام احتمال بیشتری برای اتفاق افتادن دارد. آیا فواید آن به قدری هست که ارزش داشته باشد وارد ریسک شوید؟ آیا می‌توانید با عواقب منفی آن اگر اتفاق بیفتند کنار بیایید؟ آیا احتمال موقعیت بینابینی که بدون کُند کردن انرژی محرکه شما، احتمال خطر را کمتر کند؟ آیا باید آن را به مراحل مختلف تقسیم کنید تا استراتژی خارج شدن داشته باشید یا باید با هر آنچه که دارید پیش بروید؟

۴) ترس‌هایتان تا چه اندازه واقعی هستند؟ نگاه دیگری به لیست عواقب منفی ریسکتان بیندازید و از خودتان سوال کنید چقدر احتمال دارد به وقوع بپیوندند. اکثر اوقات متوجه می‌شوید که ترس‌هایتان آنقدرها واقعی نیستند–فقط ترس هستند. هر احتمال را به دقت بررسی کنید و ببینید واقعاً تهدیدی جدی است یا فقط ترسی بی‌مورد.

۵) جرات به خرج دهید. بعد از اینکه به دقت مزایا و معایب ریسکتان را بررسی کردید، باید به این نتیجه برسید که این ریسک را انجام بدهید یا نه کمی بیشتر صبر کنید. اگر به این نتیجه برسید که نمی‌توانید با عواقب منفی آن کنار بیایید واقعاً جای خجالت دارد اگر عقب بکشید. یادتان باشد، همیشه می‌توانید همان ریسک را دوباره ارزیابی کنید تا بعدها ببینید موقعیت برای انجام آن بهتر است یا نه.

۶)  حالا از خودتان بپرسید، چرا؟ انگیزه‌تان برای انجام این ریسک چیست؟ آیا با آنچه درست می‌دانید تطابق دارد یا حرص و خودخواهی شما را به انجام آن ترغیب می‌کند؟ درک انگیزه‌هایتان  به شما کمک می‌کند بهتر بفهمید که چه باید بکنید. همیشه باید به سمت «بهتر» حرکت کنید.

۷) خودتان را برای عمل آماده کنید. با عادت کردن به ارزیابی ریسک‌ها به این ترتیب، به خودتان اعتمادبه‌نفس لازم برای جلو رفتن و مقابله با تردیدها را خواهید داد و قاطعانه‌تر به سمت جلو حرکت خواهید کرد. در طولانی‌مدت، اعتمادبه‌نفس و قاطعیت عامل بسیار مهمی خواهد شد. اگر می‌خواهید ریسک کنید، اول باید ذهنتان را برای آن آماده کنید تا احتمال موفقیتتان بیشتر شود.

۸) عقب نکشید! اگر تصمیم گرفتید آن ریسک را انجام دهید، اقدام کنید و پشیمان نشوید. هفت مورد اول مرحله ابتدایی بودند. وقتی وارد عمل شدید، از وسوسه دوباره فکر کردن به ریسکتان و احیاناً پشیمانی دوری کنید. این کار فقط پیشرفتتان را زیر سوال می‌برد. شما وارد بازی شده‌اید و دیگر وقت تمرکز کردن و جلو رفتن است.

مردی با ۸ مدرک فوق تخصص پزشکی +عکس

خبرآنلاین: دکتر شیولو روآن با گرفتن هشتمین مدرک فوق تخصص پزشکی رکورد دارنده بیشترین مدرک پزشکی در گینس را به نام خود ثبت کرد.

وی از سال 1982 تا 1988 در دانشگاه پزشکی "شان دونگ" در ابتدا در پزشکی فارغ التحصیل شد و در سال 1989 به امریکا آمد و در LSU در سال 1993 فوق لیسانس علوم طبیعی را گذراند.

وی می گوید پزشکی فقط یک حرفه برای وی نبوده و دوست داشته به تعالی در این زمینه برسد و در اغلب حوزه های تخصصی، حرفه ای شود.

مردی با ۸ مدرک فوق تخصص پزشکی +عکس

8 مدرکی که وی گرفته شامل تخصص های زیر است:

 1. American Board of Pain Medicine; 
 2. American Board of Physical Medicine & Rehabilitation; 
 3. American Board of Interventional Pain Physicians; 
 4. American Board of Electrodiagnostic Medicine; 
 5. American Board of Addiction Medicine; 
 6. American Board of Independent Medical Examiners 
 7. Subspecialty of Pain Medicine by American Board of Physical Medicine & Rehabilitation; 
 8. Subspecialty of Neuromuscular Medicine by American Board of Physical Medicine & Rehabilitation. 
 
گرفتن مدرک بورد تخصصی فرایند مورد تصویب و نوشته شده روی ورقه است تا نشان دهد فرد مورد نظر مهارت تئوری و عملی را در مورد به خصوص کسب کرده و طی آزمایشات و امتحانات مرتبط، نشان داده که در آن حوزه مهارت لازم را برای درمان دارد.

این دکتر که اصالتا چینی است می گوید آرزو داشته تمام علم پزشکی را فرا گرفته و بعدا در سنین پیری آنرا به زبان کشور خود برگرداند تا مردم نسل آینده از چنین علوم جدیدی بهره برداری کنند.

وی همچنین علاقه خاصی به اتومبیل های گران قیمت دارد و سعی دارد کلکسیونی از آنها را جمع آوری کند.

مردی با ۸ مدرک فوق تخصص پزشکی +عکس

6 تفاوت اساسی بین افراد برنده و بازنده

آیا تا به حال با رویدادی غیرمنتظره که امیدها، برنامه های زندگی و رویاهایتان را تهدید کند روبرو شده اید؟

حوادث غیر منتظره چه بزرگ و چه کوچک، اتفاق خواهد افتاد. شما با آنها روبرو می‌شوید و اجتناب از آنها ممکن نیست، شما تنها می‌توانید چگونگی برخورد با آنها را کنترل کنید. موفقیت شما در لحظات بحرانی که حوادث غیر منتظره در آن رخ می‌دهد، تعیین می‌شود. در مورد این فکر کنید: وقتی همه چیز خوب پیش می‌رود، همه کارهایشان را خوب انجام می‌دهند. مهم این است که در شرایط بحرانی و اجتناب‌ناپذیر کارهایمان را درست انجام دهیم.

گروه اینترنتی خورشید


چگونه می‌توانیم مطمئن شویم که در مقابله با حوادث غیرمنتظره جزو افراد موفق هستیم یا افراد ناموفق؟ در ادامه به بررسی شش ویژگی که این دو را از هم جدا می‌کند، می‌پردازیم.

1. بازندگان در گذشته تمرکز می‌کنند، برندگان به حال و آینده فکر می‌کنند.

افراد شاکی دوست دارند که در گذشته ساکن باشند. “کاش این اتفاق هرگز نمی افتاد!†و یا: “اگر شما فقط آنچه که من گفتم را انجام داده بودید، ما این مشکل را نداشتیمâ€، “من به شما گفتم که این اتفاق خواهد افتاد!†گذشته ها، گذشته و امکان تغییر وجود ندارد و این جملات همان چیزهایی هستند که یک “همیشه بازنده†همیشه تکرار می‌کند.

افراد موفق می‌دانند که ما در اینجا و در زمان حال زندگی می‌کنیم نه در گذشته، افراد موفق و برنده برای آینده تفکر و برنامه ریزی می‌کنند.

2. بازندگان دیگران را سرزنش می‌کنند، برندگان مسئولیت پذیر هستند.

هنگامی که چیزی اشتباه می‌شود، بازندگان شروع به جستوجوی افراد گناهکار می‌کنند. این عملکرد انرژی آنها را برای رفع مشکل از آنها می‌گیرد! برندگان مسئولیت ‌پذیر هستند و به سادگی می‌گویند: “برای حل این مشکل چه کار می‌توانم بکنم؟â€

3. بازندگان واکنش نشان می‌دهند، برندگان فکر می‌کنند.

اینکه “برندگان فکر می‌کنند†به این معنی نیست که آنها چند روز را به فکر کردن می‌گذرانند، آنها معمولا سریع فکر می‌کنند و بهترین راهکار را انتخاب می‌کنند.

بازندگان یا اولین اقدامی که به ذهن شان می آید را عملی می‌کنند و یا با وجود استرس از کوره در می‌روند و کارهای احمقانه ای انجام می‌دهند.

4. بازندگان یخ می‌بندند، برندگان اقدام می‌کنند.

برندگان پس از آنکه به تمام جوانب فکر کردند، اقدام می‌کنند. آنها به اندازه کافی هوشمندهستند که بدانند ایده ها بدون اجرا بی معنی هستند. بازندگان، پس از آنکه با مشکلی روبرو شدند، بر روی نیمکت می‌نشینند و به تماشای تلویزیون می‌پردازند، با این امید که مشکل‌شان خود به خود حل شود!

5. بازندگان برای بررسی نگاه می‌کنند و برندگان نمونه ها را بررسی می‌کنند.

آزار دهنده ترین چیز در مورد بازندگان این است که خود به دنبال پیدا کردن جواب هایشان نیستند و مشکلات‌شان را با دیگران مطرح می‌کنند و از شنیدن جملاتی چون: “حق با توستâ€، و یا “بله، به نظرم همانطور است.†ابراز رضایت می‌کنند. این درحالی است که برندگان می گویند: “این چیزی است که اتفاق افتاده است، و این چیزی است که من قصد دارم آن را انجام دهم. چه کسی مرا همراهی می‌کند؟â€

6. بازندگان زمان را از دست می‌دهند، برندگان تصمیم می‌گیرند

با تغییر شرایط، بازندگان تغییرات را بسیار کلی ‌می‌دانند و تصمیم گیری را به زمان های آتی می‌سپارند. آنها در انتخاب هایشان تردید دارند و برای یافتن بهترین انتخاب وبق را از دست می‌دهند و گاها هیچ وقت اقدام نمی‌کنند. برندگان با تفکری عمیق در کمترین زمان بهترین گزینه موجود را انتخاب می‌کنند و به دنبال بازخوردهای تصمیم هایشان هستند.

اگر شما هم به دنبال موفقیت در مواجهه با مشکلات غیرمنتظره زندگی هستید، مطمئن شوید که مانند یک برنده عمل می کنید!

داستانک/ یک راز برای موفقیت

یكی از كشاورزان منطقه ای، همیشه در مسابقه‌ها، جایزه بهترین غله را به ‌دست می‌آورد و به ‌عنوان كشاورز نمونه شناخته شده بود. رقبا و همكارانش، علاقه‌مند شدند راز موفقیتش را بدانند. به همین دلیل، او را زیر نظر گرفتند و مراقب كارهایش بودند. پس از مدتی جستجو، سرانجام با نكته‌ عجیب و جالبی روبرو شدند.

این كشاورز پس از هر نوبت كِشت، بهترین بذرهایش را به همسایگانش می‌داد و آنان را از این نظر تأمین می‌كرد.

بنابراین، همسایگان او می‌بایست برنده‌ مسابقه‌ها می‌شدند نه خود او!

 

كنجكاویشان بیشتر شد و كوشش علاقه‌مندان به كشف این موضوع كه با تعجب و تحیر نیز آمیخته شده بود، به جایی نرسید. سرانجام، تصمیم گرفتند ماجرا را از خود او بپرسند و پرده از این راز عجیب بردارند.

كشاورز هوشیار و دانا، در پاسخ به پرسش همكارانش گفت: "چون جریان باد، ذرات باروركننده غلات را از یك مزرعه به مزرعه‌ دیگر می‌برد، من بهترین بذرهایم را به همسایگان می‌دادم تا باد، ذرات باروركننده نامرغوب را از مزرعه‌های آنان به زمین من نیاورد و كیفیت محصول‌های مرا خراب نكند!"

همین تشخیص درست و صحیح كشاورز، توفیق كامیابی در مسابقه‌های بهترین غله را برایش به ارمغان می‌آورد.

"گاهی اوقات لازم است با كمك به رقبا و ارتقاء كیفیت و سطح آنها، كاری كنیم كه از تأثیرات منفی آنها در امان باشیم."

اخبار منتخب بانکی دات آی آر:

آشنایی با سیلوهای پرتاب موشک سپاه + تصاویر



این سیلو ها طبق گفته فرمانده نیروی هوافضای سپاه سردار سرتیپ امیرعلی حاجی زاده از فناوری پیشرفته ای بهره می برند و اولین انها 15 سال پیش طراحی و ساخته شده اند.
سازه این سیلوها به فناوری کاملا پیچیده بصورت بومی طراحی و ساخته شده است.طبق سخنانی که در فیلم مورد اشاره عنوان می شود این سیلو ها در سرتاسر ایران از شرق تا غرب و شمال تا جنوب گسترده هستند و به جمهوری اسلامی امکان وارد کردن ضربات شدید به دشمن را در صورت حمله می دهند.



درب ورودی محل سیلوهای موشکی سپاه

همانطور که در فیلم پخش شده در صدا و سیما نمایش داده می شود،از محل این سیلوها به سختی محافظ می شود،و در عکس کاملا مشخص است که درب ورودی این مکان توسط استتار خاکی رنگ پوشیده شده است،احتمالا این سیلو یا مجموعه سیلو ها در مناطق کویری کشورمان قرار دارد.


سالن ورودی منتهی به سیلوهای پرتاب موشک

برخی قسمت های این سالن منقوش به تصاویری از رشادت جوانانی بود که در 8 سال دفاع مقدس با کمترین امکانات و با دست خالی از کیان ایرانی اسلامیشان دفاع کردند و دشمن بعثی را از اب و خاکشان بیرون راندند.


درب اصلی ورود به سیلو

در پشت این درب موشک آماده به شلیک قرار داد،جنس درب احتمالا ضد انفجار است،در سمت چپ تصویر درب دیگری مشاهده می شود که احتمالا اتاق کنترل موشک است،البته طبق گفته فرمانده نیروی هوافضای سپاه این موشک ها از قبل روی اهداف خاصی تنظیم شده اند و در قالب موارد نیاز به نیروی انسانی برای کنترل انها نیست.


نمایی از قسمت پایینی سیلو و محل استقرار موشک(شهاب-3)


نمایی از پایین که درب بالایی سیلو را نشان می دهد


نمایی از موشک درون سیلو

ادامه نوشته

این پنج کشور مرفه جهان +عکس


تابناک: کشور مرفه، کشوری است که در آن تامین و بهبود رفاه عمومی وظیفه قانونی نهادهای اجرایی است. در این حالت نظام اقتصادی دولت به همه کسانی که به هر دلیل نتوانند هزینه‌های خود را تامین کنند یاری‌رسانی می‌کند. این کار از طریق پرداخت مستمری (حداقل درآمد) و یا کمک‌های نقدی دیگر انجام می‌شود. در ادامه به ۵ کشور مرفه جهان اشاره می کنیم که از هر لحاظ در صدر لیست قرار دارند!

۱-نروژ

کشور نروژ در غرب شبه‌جزیره اسکاندیناوی، غرب سوئد واقع شده و در سمت جنوب آن دریای شمال و در سمت غرب آن دریای نروژ قرار دارد. واژه نروژ به معنای «مسیر شمالی» است.

این پنج کشور مرفه جهان +عکس

نروژ دارای ذخایر گسترده‌ای از نفت، گاز طبیعی، مواد معدنی، آبزیان، چوب، آب شیرین و نیروی برق‌آبی است. صنعت نفت حدود یک‌چهارم از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل می‌دهد و این کشور چهارمین درآمد سرانه بالا در جهان را دارا است. نروژ از الگوی کشورهای رفاه‌محور شمال اروپا پیروی می‌کند و در ازای دریافت مالیات‌های سنگین از شهروندان، دولت به آن‌ها بیمه درمانی همگانی اعطا می‌کند، به آموزش عالی یارانه می‌دهد، و در این کشور نظام فراگیر تامین اجتماعی وجود دارد. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶، و سپس دوباره از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱، نروژ بالاترین شاخص توسعه انسانی در جهان را دارا بود

2-دانمارک

دانمارک کشوری است در شمال اروپا. پایتخت آن کپنهاگ است. جمعیت این کشور ۵٫۵ میلیون نفر و زبان رسمی آن دانمارکی است. زبان‌های فارویی، گرینلندی و آلمانی نیز به عنوان زبان‌های محلی در این کشور رسمیت دارند. واحد پول این کشور کرون دانمارک است و با اینکه این کشور در سال ۱۹۷۳ به اتحادیه اروپا پیوسته اما به حوزه یورو نپیوسته‌است.

این پنج کشور مرفه جهان +عکس

دانمارک از اعضای مؤسس سازمان ملل و ناتو است. کشور دانمارک دارای دولت رفاه‌است و از نظر کم بودن اختلاف درآمد مردم، در رتبه اول جهان قرار دارد. دانمارک از نظر درآمد سرانه در رتبه هفتم جهان قرار دارد و در بررسی‌های سالانه، مردم آن مکرراً به عنوان «راضی‌ترین» مردم جهان اعلام می‌شوند و این کشور به عنوان کشوری با کمترین فساد اداری در جهان به شمار می‌آید.


ادامه نوشته

"خانه‌هایی که دیوار‌هایش سه ذرع یا پنج ذرع ارتفاع دارد و تمام منفذ این خانه‌ها منحصر به یک در است که آن‌هم توسط دربان محفوظ است. در زیر یک زنجیر اسارت و یک فشار غیرقابل محکومیت، [زنان ایرانی] اغلب سر و دست‌شکسته، بعضی با رنگ زرد پریده، برخی گرسنه و برهنه، قسمی در تمام شبانه‌روز، منتظر و گریه‌کننده."

این تصویری است که تاج السلطنه، دختر ناصرالدین شاه از زندگی زنان آن دوره ترسیم می‌کند. او که فکر می‌کرد بهتر از پدر و برادرانش حکومت‌داری می‌داند، آرزو داشت روزی از پشت پرده حرم بیرون آید، وزیر و وکیل شود و در دنیای مردانه حرفش را بزند.

بعد از یک قرن، بسیاری از رویاهای تاج السلطنه محقق شده است. این آروز‌ها، همچنان آرزو می‌ماند اگر زنان و مردان بسیاری برای به دست آوردنش عمر و جان فدا نمی‌کردند.

این مجموعه نگاهی است به زندگی ۱۰ زن نامدار از میان زنان قاجار تا انقلاب که از جامعه خود جلو‌تر بودند، یا نگاه به زنان و نقش آنان را در جامعه تغییر دادند.

 

قره العین

طرحی بر اساس چهره طاهره

طاهره قره‌العین

شاعر و عالم مذهبی
تولد ۱۱۹۳ یا ۱۱۹۶ خورشیدی در قزوین
اعدام ۱۲۳۱ در تهران 

 


ادامه نوشته

مهارت‌های کلیدی کارآفرینان موفق


موسسه‌ تی.تی.آی اخیرا تحلیلی چندجانبه و چندمتغیره از موفق‌ترین کارآفرینان عرصه کسب و کار انجام داده است تا مهارت‌ها، خصوصیت‌ها، توانایی‌ها، قابلیت‌ها و رفتارهای آنها را مورد بررسی قرار دهد.

در واقع مساله اصلی این است که دریابیم همه‌ این کارآفرینان موفق در چه نکاتی با همدیگر اشتراک دارند و چه مشخصه‌هایی را می‌توان برای یک کارآفرین موفق و شایسته لحاظ کرد تا در نهایت برخی از این مشخصات تفکیک‌شده و به‌عنوان مشخصات اصلی هر کارآفرین شایسته معرفی شوند، چراکه این مشخصات از دل یک پژوهش گسترده بین برترین و شایسته‌ترین کارآفرینان به دست آمده است.

پس می‌خواهیم بدانیم که چه مهارت‌هایی نقش کلیدی در موفقیت هر کارآفرین بازی می‌کند و چه تعریفی از هر مهارت وجود دارد. درواقع بسیاری از ما تعاریف ذهنی خودمان را از برخی مسائل داریم. برای برخی مدیریت به معنای حکمرانی است و برای برخی دیگر مدیریت به معنای شیوه‌ای برای رسیدن به حداکثر بهره‌وری است.

برخی هدفمندی و برنامه‌ریزی را با کار اجباری اشتباه می‌گیرند و برخی دیگر هدفمندی را وسیله‌ای برای رسیدن به سطوح بالاتر می‌دانند. در هر صورت آنچه اهمیت دارد خود همین مهارت‌های کلیدی است، یعنی اینکه هر کارآفرین باید از چه مهارت‌‌هایی به عنوان پایه‌ترین سطوح فعالیتش آگاه باشد. نتیجه این پژوهش کلان شناساییِ پنج مهارت خاص بود که بیش از همه حاکی از توانایی‌ها و خصوصیت‌های یک کارآفرین نمونه است. ما اینجا به طور مختصر این پنج مورد را به صورت تعریفی و کارکردی مرور می‌کنیم. مدیران نیز می‌توانند از این پنج اصل سود ببرند.

 

ترغیب

این مهارت در مقامِ یک توانایی تعریف می‌شود. کارآفرینان شایسته می‌توانند با استفاده از این مهارت دیگران را متقاعد سازند تا همچون آنها فکر کنند. ترغیب یک مهارت روان‌شناختی، جامعه‌شناختی و انسان‌شناختی است. این مهارت بزرگترین و نیرومندترین توانایی یک کارآفرین دانسته می‌شود و به همین خاطر رسیدن به این مهارت نیازمند تلاش و کوشش فراوان است. همه کارآفرینان حاضر در پژوهش مزبور نیز واجد این مشخصه بودند. آنها نه تنها بر اهمیت فرآیند سه‌گانه تحریک، اقناع، و ترغیب تاکید کردند، بلکه خود ترغیب را نه صرف یک مهارت، که یک «اصل» دانستند. به همین خاطر مدیران باید توجه زیادی به این اصل داشته باشند.

مدیریت

این مهارت در مقام یک بصیرت تعریف می‌شود. مساله مهم در مدیریت چگونگی فهم فصل‌بندی بصیرت‌های شماست. قرار نیست بر کسی حکم رانده شود. مدیر شایسته دستور نمی‌دهد یا فقط دستور نمی‌دهد. او بیش از همه بصیرتی تازه به مسائل دارد و می‌تواند پیوند بین مسائل را بهتر از دیگران ردیابی کند. پس، داشتن بصیرتی قدرتمند مهم است، اما از آن مهم‌تر، خود کارآفرینان موفق باید بتوانند این بصیرت را به چالش‌های خاص کاری‌شان و راه‌حل‌های این چالش‌ها را به بصیرت‌هایشان گره بزنند. دورنگری، آینده‌بینی، شفافیت و توانایی رصد مناسبات واقعی در عرصه‌ کسب‌وکار (بیرون و درون شرکت) از شناسه‌های اصلی فهم مدیریت در مقام بصیرت هستند.

پاسخگویی این مهارت در مقام ابتکارِ عمل، اطمینان از خود، انعطاف اخلاقی و شوق پذیرش مسوولیت برای عمل‌های شخصی تعریف می‌شود. پاسخگو بودن به دیگران یکی از مهم‌ترین مسائل مورد بحث درباره هر مدیر است. کسانی که تمایل دارند تا دیگران را به خاطر اشتباهاتشان سرزنش کنند، هرگز نمی‌توانند به کارآفرینان موفق بدل شوند. مساله حتی معکوسِ این سرزنش هم نیست، یعنی نمی‌گوییم که مدیران پاسخگو کسانی هستند که پاداش می‌دهند. شما باید بتوانید به انعطاف اخلاقی و مسئولیت‌پذیری در قبال وظایف خود دست یابید. کارآفرینان اغلب به کسی پاسخگو نیستند. آنها گمان می‌کنند که پول همه چیز را حل می‌کند. آیا اینقدر خودخواهانه از خود اطمینان دارید که اساساً هیچ اطمینانی به شما نمی‌توان داشت و به هیچ کسی پاسخگو نیستید، یا آیا تلاش می‌کنید بتوانید چنان از خود مطمئن شوید که به همه پاسخگو نیز باشید؟

هدفمندی

این مهارت در مقامِ گرایشی به سوی یک هدف مشخص تعریف می‌شود. فعالیت‌هایی زیاد در راستای رسیدن به اهداف خود یکی از خصایص اصلی هر کارآفرین شایسته است. هدفمندی نیازمند انرژی بسیار زیادی است و نتایج و وظایف مشخصی را نیز از هر کسی می‌طلبد. شما باید هدف خود را مشخص کنید، به حرکت به سوی این هدف تمایل داشته باشید، انرژی‌های خود را مشخص کنید و مسیرِ حرکتتان را پی بگیرید. طی‌کردن این مسیر بی‌تردید وقت و انرژی زیادی می‌طلبد، اما مساله بیش از همه بر سر هدفمندی و پیگیری مستمر آن هدف است. چقدر برای این کار آماده‌اید؟ چقدر واقعا اهدافتان را پی می‌گیرید؟

ارتباط‌پذیری

این مهارت در مقامِ توانایی فعالیت همراه با دیگران تعریف می‌شود. ارتباط‌پذیری مهارتی است که بین اشخاص مختلف به وجود می‌آید و همگان در آن شریک هستند. این مهارت، به یک معنا، عملاً عبارت است از ارتباط‌های مؤثر رفتاری و کرداری و توانایی رسیدن به تفاهم با دیگران در یک محیط مشخص کاری. پس ارتباط‌پذیری یک نوع قابلیت خاص در داشتن رابطه با دیگران است، به نحوی که تفاهمِ بین اشخاص را تسهیل می‌سازد و امکان‌های همکاری آنها را گسترش می‌دهد.

دنیای اقتصاد

اخبار منتخب بانکی دات آی آر:

ستارگانی که کارتن خواب بودند +عکس

تماشا: شاید باورش سخت باشد، اما جیمز باند هم یک روزی کارتن خواب بوده است! نه تنها دانیل کریگ که ستارگان بزرگ دیگری هم بوده اند که روزگاری کف خیابان ها زندگی می کردند و در محله های پایین شهر به سر می بردند. این ستارگان نه تنها فقیر بودند، بلکه بی خانمان هم بوده اند. سایت سینما خبر، گزارشی از فهرست این ستارگان منتشر کرده است. گزارشی تکان دهنده که دلمان نیامد شما نخوانید.

«هال بری» (Halle Berry)
وقتی جیمز باند کارتن خواب بود!

وقتی که «هال» با سودای بازیگری در سر به شیکاگو آمد، پولی نداشت. مادر او که از مخالفان جدی بازیگری بود، از فرستادن حتی یک سنت برای او خودداری کرد. «هال» بیچاره که شغلی نداشت، شب ها را با در خیابان ها یا در پناهگاه بی خانمان ها می گذراند. او در مصاحبه با مجله استار پلاس گفته است:

 «آن شرایط سخت باعث شد من محافظت از خودم را یاد بگیرم.»

هال بری به خوبی توانست از پس زندگی سختش بربیاید.




«هیلاری سوآنک»
وقتی جیمز باند کارتن خواب بود!
قبل از آن که «سوآنک» به یک بازیگر برگزیده اسکار تبدیل شود. از دبیرستان اخراج شد. او در سن 15 سالگی تنها با 75 دلار و یک خط موبایل به کالیفرنیا آمد. او شب ها را در اتومبیل مادرش می خوانید. تا این که طی آشنایی با «تینا براندون» در فیلم «سرها گریه نمی کنند» بازی کرد و با دستمزد 3 هزار دلاری موفق به اجاره یک سرپناه شد. بعد از آن او هر روز یشرفت کرد تا تبدیل شد به «هیلاری سوآنک».


«جیم کری»
وقتی جیمز باند کارتن خواب بود!
«کری» اوایل 16 سالگی از مدرسه اخراج شد. او که آرزوی معروف شدن را در سر داشت، تمامی نوجوانی اش را در اتوبوس کاروان خانوادگی سپری کرد؛ ولی پارک کردن اتوبوس کاروان در کنار خیابان بخت او را برای اولین حضور حرفه ای اش باز کرد.


«الا فیتز جرالد»



وقتی جیمز باند کارتن خواب بود!
«فیتز جرالد» قبل از آن که عنوان «ملکه جاز» را به دست آورد، از خانه ناپدری اش فرار می کند. در اوج بی خانمانی برای کسب درآمد به یک گروه مافیا می پیوندد؛ ولی جای خواب او از خیابان به زندان تغییر می کند. پس از آزادی از زندان شب ها را در کنار تئاتر آولو می گذراند. تا این که در سال 1934 بخت به او رو کرده و در نهایت موفق به دریافت 13جایزه «گرمی» می شود.


«دانیل کریک»
وقتی جیمز باند کارتن خواب بود!
«کریگ» با «مامور 007» زمانی در مصاحبه با پایگاه اطلاع رسانی «هالیوود اسکوپ» گفته بود: در حالی که آرزوی بازیگری را داشتم، به لندن آمدم و چون جایی برای گذراندن شب ها نداشتم، صندلی پارک های لندن را انتخاب کردم. بله، جیمز باندکه این روزها با «اسکای فال» لندن را به تسخیر خود درآورده، روزی در لندن سرگردان بوده است.


«چارلی چاپلین»
وقتی جیمز باند کارتن خواب بود!
با مرگ زودرس پدر «چارلی»، مادرش به بیمارستان روانی منتقل می شود و چارلی 10 ساله با برادر کوچکش مجبور به کار کردن و کسب درآمد می شوند. آن ها خانه ای نداشتند و شب ها را در کنار محل کار پدرشان که یک تماشاخانه بود، می گذراندند؛ ولی همین مشکلات در نهایت چارلی را به بزرگ ترین بازیگر سینمای صامت تبدیل کرد.

ثروتمندترین مردان و زنان آمریکا در سال 2012

در این میان یکی از گروه هایی که می توانند به این آرزو برسند، ایده پردازان و صاحبان ایده های نو هستند. کسانی که با دادن یک ایده نو کسب و کاری راه می اندازند و در ادامه راه هم می توانند به درستی آن را مدیریت کنند.

ثروت سال گذشته: 59 میلیارد دلار 

سن: 58 سال

بنیانگذار شرکت مایکروسافت دانشگاه را رها کرد تا به مایکروسافت را راه اندازی کند.

2. وارن بافت، ثروت: 46 میلیارد دلار

ثروت سال گذشته: 39 میلیارد دلار

سن: 82 سال

آقای بافت مدیرعامل شرکت برکشایر هاتاوی و از سهامداران اصلی این شرکت است.


ادامه نوشته

8 قانون برای پولدار شدن !

8 قانون برای پولدار شدن !

باشگاه خبرنگاران : نه کسی شانسی ثروتمند می شود و نه کسی شانسی ثروت خود را از دست می دهد. این موضوع بیانگر این مطلب است که ثروتمند شدن نیز مثل رسیدن به هر خواسته دیگری در این دنیا برای خود مراحلی دارد, و فقط کسانی که از این موضوع باخبرند می تواند به ثروتمند شدن خود امید داشته باشند. این مراحل عبارتنداز: 

۱- نابرده رنج گنج میسر نمی شود:
برای ثروتمند شدن باید تلاش کرد. اینکه دوست داشته باشید ثروتمند شوید با اینکه بخواهید واقعا انسان ثروتمندی شوید متفاوت است. رسیدن به استقلال مالی شانسی نیست, برای رسیدن به استقلال مالی باید نهایت تلاش خود را بکنید. فراموش نکنید که نابرده رنج گنج میسر نمی شود. اگر بخواهید که به ثروت برسید باید سختی های آن را تحمل کنید. معمولا انسانهای که هدف والایی در سر ندارند با کوچکترین سختی ها دست از تلاش خود بر می دارند ولی اگر بتوانید سختی ها را تحمل کنید به زودی به هدف خود می رسید. توجه داشته باشید که همه کسانی که در زندگی موفق می شوند, ممکن است در شروع با دشواری روبه روشده و مجبور باشند که به تلاشی نومید کننده دست بزنند. باید مشکلات و سختی ها را پشت سر بگذارید تا بتوانید به هدف خود برسید. هنگامی که توماس ادیسون تصمیم گرفت تا لامپ را اختراع کند در اولین تلاش خود موفق به ساخت آن نشد. او مصمم شد که به رویای خود جامه عمل بپوشاند و با آنکه بیش از هزار بار شکست خورد, آنقدر ایستاد تا موفق گردید.

.۲- ارزش پول خود را بدانید:
قدر پول خود را بدانید و آنرا بیهوده خرج نکنید. اکثر انسانها اصلا کنترلی بر نحوه پول خرج کردن خود ندارند و بدون هیچ تفکری کورکورانه پول خرج می کنند. اگر می خواهید ثروتمند شوید باید بدانید که کی و کجا پول خرج کنید. در هیچ مدرسه ای یا هیچ دانشگاهی اصول ثروتمند شدن را تدریس نمی کنند شما این اصول را فقط از طریق رفت و آمد در جامعه و مطالعه درباره زندگی ثروتمندان جهان به دست می آورید. برای اینکه بتوانید بر روی منابع مالی زندگی خود تلسط داشته باشید باید بهترین راه استفاده کردن از پولتان را بدانید. سعی کنید از تجربیات دیگران استفاده کنید و اشتباهاتی را که آنها مرتکب شدند را مرتکب نشوید..
۳- ارباب پول خود باشید:
آیا تا بحال فکر کرده اید که به چه دلیلی پول خرج می کنید؟ شما به چهار طریق از پول خود استفاده می کنید. ۱- آنرا خرج می کنید. ۲- پس انداز می کنید. ۳- سرمایه گذاری می کنید. ۴- یا اینکه پول خود را می بخشید. سوالی که ممکن است شما از خودتان بپرسید این است که چطور می توانید خلاقانه پول خرج کنید, یعنی هم خوب خرج کنید و هم خو پس انداز کنید؟ برای رسیدن به جواب این سوال قبل از هرچیز باید مشخص کنید که شما چه نوع پول خرج کنی هستید؟ برای بعضی ها پول خرج کردن یه نوع تفریح است, بعضی ها هم برای پز دادن پول خرج می کنن. حتی ممکنه آدمهایی هم پیدا بشن که به پول خرج کردن معتاد شده باشند. به هر حال و به هر دلیلی که پول خرج می کنید فراموش نکنید که برای ثروتمند شدن باید ارباب پول خود باشید و به اون اجازه ندید که هر کاری دوست داره بکنه..
۴- اهدافتان را مشخص کنید:
برای رسیدن به موفقیت باید هدف داشته باشید و برای رسیدن به آن از هیچ تلاشی مضایقه نکنید. اگر شما می خواهید
میلیون تومان ثروت برسید باید به اندازه ۱۰۰ میلیون تومان تلاش کنید. مهمترین مرحله در راه رسیدن به ثروت داشتن یک برنامه اصولی و کاربردی است. هدفی را که برای خود در نظر می گیرد باید قابل دسترسی باشد. نباید کورکورانه و بدون هیچ برنامه ریزی قبلی و سنجیدن تمام شرایط اقدام به برنامه ریزی مالی کنید. مثلا تا هنگامی که شما بدهکاریهای زیادی دارید نباید تصمیم بگیرید که پس انداز کنید. اولین برنامه شما باید برای صاف کردن قروض شما باشد.
۵- صرفه جویی کنید:

آیا اشخاص ثروتمند مادرزاد ثروتمند به دنیا می آیند؟ اگر جواب شما به این سوال نه می باشد پس چرا شما ثروتمند نمی شوید؟ راز میلیونر شدن بیشتر ثروتمندان جهان صرفه جویی کردن است. اگر شما هم می خواهید به ثروت مورد نظر خود برسید باید بدانید که دیگران از چه روشهای استفاده کردند , شما هم بسته به موقعیت تان همان اصول را در زندگی شخصی خود بکار بگیرید. برای صرفه جویی کردن هیچ محدودیت خاصی وجود ندارد, ضمنا صرفه جویی منحصرا محدود به پول نمی شود. شما حتی می توانید در زمان خود صرفه جویی کرده و از ساعاتی که از این طریق نصیب شما می شود برای افزایش در آمد زندگی خود استفاده کنید.
۶- پس انداز کنید:
پس انداز کردن یک راه میانبر برای رسیدن به ثروت
است. هرچقدر که بتوانید بیشتر پس انداز کنید بهتر می توانید جلوی خروج پولتان را بگیرید. میزان پس انداز ربطی به مقدار درآمد شما ندارد. راههای زیادی برای پس انداز کردن وجود دارد, شما باید آگاهانه و نه کورکورانه پس انداز کنید. قبل از اینکه تصمیم به پس انداز بگیرید باید از مفهوم صحیح و درست آن باخبر باشید. اشخاصی وجود دارند که به دلیل نداستن مفهوم صحیح پس انداز خود و خانواده خود را از ساده ترین لذتها محروم می سازند و به این ترتیب شادی و آسایش را از کانون خانواده خود دور می کنند. اگر شما با همسر خود درباره پس انداز تفاهم نداشته باشید تلاش شما نتیجه موثری نخواهد داشت. شرط موفقیت در پس انداز رسیدن به یک تفاهم مشترک میان زوجین است.
۷- سرمایه گذاری کنید:

برای اینکه به مرحله سرمایه گذاری برسید باید از مراحل ۵ و ۶ با موفقیت عبور کرده باشید. ممکن است شما فکر کنید که شرط موفقیت در سرمایه گذاری داشتن مقدار زیادی پول است اما سرمایه گذاری موفق اصولا هیچ ربطی به میزان پول شما ندارد. برای اینکه بتوانید خوب سرمایه گذاری کنید باید خوب فکر کنید و از پول و دارائی های خود به بهترین نحو استفاده کنید. هنگامی که شما تصمیم به سرمایه گذاری می گیرید قبل از هر چیزی باید امنیت سرمایه خود را تامین کنید. منظوراز تامین امنیت پرهیز از هرگونه سرمایه گذاری در مکانهائی است که هیچ تضمینی برای موفقیت سرمایه گذاری ندارد.
۸- از پول خود برای کمک به دیگران استفاده کنید:
سرمایه گذاری , پس انداز و صرفه جویی کردن تنها راههای درست استفاده از پول نیستند. بهترین نحوه استفاده از پول آن است که نه تنها از طریق آن به رشد اقتصاد جامعه کمک کرده بلکه از پول خود برای کمک به دیگران نیز استفاده کنید. علت اینکه بیشتر مردم ثروتمند نمی شوند این است که از آن فقط به نفع خودشان استفاده می کنند و برای کمک مالی به دیگران ارزشی قائل نیستند. پول تان را ببخشید, با دیگران قسمت کنید و از آن برای کمک به دیگران استفاده کنید. هنگامی که شما از پول تان به نحو متفاوتی استفاده کرده و از برای کمک به دیگران استفاده می کنید, فرصت های بیشتری از طریق خداوند در اختیار شما قرار می گیرد. خودخواه بودن و حریص بودن باعث پولدار شدن شما نمی شود ولی سرمایه گذاری در روابط اجتماعی تان می تواند باعث ثروتمند شدن شما بشود.

 

ده نكته در مورد كارآفرينان موفق

مترجم: نفيسه محمدي

تنها يك نفر از هر پنج نفر شخص كاسب كار خود را به سال پنجم مي‌رساند و تعداد كمتري تا ده سال دوام مي‌آورند. كاسب‌هاي موفق چه كار مي‌كنند؟

1- تجربه و مهارت‌هاي مديران در راس. بيش از نيمي از شكست‌هاي كاري مستقيما در ارتباط با عدم صلاحيت مديران مي‌باشد.
2- انرژي، سماجت و كارداني (اراده‌اي كه تجارت را به موفقيت مي‌رساند) مديران. بسياري از صاحبان كار نيز در ابتدا شكست خورده‌اند و يا به شكست نزديك شده‌اند قبل از اين‌كه به موفقيت آني برسند. از كار دست نكشيد.
3- محصول يا خدماتي كه از لحاظ رقابتي يك مقدار بالاتر باشند و بي دليل سر راه مشتري قرار نگيرد. بايد يك دليل قابل توجه براي خريد باشد؛ محصول خيلي خوب است، مردم دوست دارند خدمت كنند و تجربه خريد آسان و جالب است.
4- توانايي ايجاد زمينه‌اي از اخبار گوناگون در مورد كالا با بازار خريد استراتژيك و قدرتمند. انجام فعاليت‌هايي در مورد مشتريان و انتخاب آن‌ها قبل از شروع سرمايه‌گذاري بازاري.
5- مهارت‌هاي عقد قرارداد براي فروش كالا با بالاترين قيمت ممكن كه به بازار شما داده شده است. اين كار به درك مشتري از ارزش كالاي شما و گاهي نيروي شخصيتي شما برمي‌گردد.
6- توانايي گسترش كالاهاي جديد به منظور نگهداري و ساختن پايگاهي براي مشتريان.
7- مهارت‌هاي ارتباطي براي كار با تهيه‌كنندگان اصلي براي پايين نگه داشتن هزينه‌ها. پايين‌تر نگه داشتن قيمت‌ها از قيمت‌هاي رقبا و ادامه كاهش قيمت‌ها حتي زماني كه بازار كار سوددهي دارد كليد موفقيت است.
8- تجربه كافي براي رفتار عادلانه و محترمانه با كارمندان، تهيه‌كنندگان و همكاران. اعتماد و احترام منجر به افزايش توليد مي‌شود.
9- موقعيت عالي و ارتقاء توليد بين كالاي شما و جايي كه آن كالا فراهم مي‌شود ارتباط ايجاد مي‌كند. مطالعات نشان داده‌اند كه اين موضوع مي‌تواند سبب شود كالا يا اسم خود را هفت‌بار قبل از آمادگي مشتري براي خريد ببينيد.
10- داشتن منبعي محكم از كار هم در زماني كه اقتصاد خوب است و هم در موقع ركود اقتصادي. براي اين كار مي‌توانيد از چند نوع محصول در يك بسته‌بندي مشابه استفاده نماييد. به طوري كه در تمامي شرايط اقتصادي قابليت فروش خود را از دست ندهند.