اریک اشمیت؛ معنای مدیریت در دره‌ی سیلیکون

در ششمین دهه‌ی زندگی‌اش آن‌قدر مشغله دارد که برای دیگران تصور رسیدگی به آن‌ها هم امکان‌پذیر نیست؛ به‌هرحال وقتی با ۱۰٫۸ میلیارد دلار صدمین ثروتمند عالم باشید و در ۲۱۴ هیات مدیره، در ۱۰ سازمان مختلف که در ۱۲ حوزه‌ی گوناگون فعالیت می‌کنند هم عضویت داشته باشید واقعا ۲۴ ساعت شبانه‌روز هم برای سرکشی به تمام‌شان کفایت نمی‌کند. نام «اریک اشمیت» (Eric Schmidt) مدت‌ها است با نام گوگل گره خورده؛ او حالا رییس هیات مدیره شرکت هلدینگ صاحب گوگل یعنیالفابت است.

‌‌‌        ‌

اریک امرسون اشمیت، در ۲۷ آوریل ۱۹۵۵ در فالز چرچِ ویرجینیای آمریکا در خانواده‌ای با سه پسر به دنیا آمد. مادرش الینور، کارشناس ارشد روان‌شناسی داشت و پدرش ویلسون در دانشگاه‌های جان هاپکینز و ویرجینیا استاد اقتصاد بین‌الملل بود. ویلسون اشمیت در دوران ریاست جمهوری ریچارد نیکسون در وزارت دارایی هم کار می‌کرد.

اریک اشمیت

اریک اشمیت، تحصیلات متوسطه را در دبیرستان یورک‌تاون گذراند و به سال ۱۹۷۲ با کسب چندین تقدیرنامه دیپلم گرفت. سپس به دانشگاه پرینستون (Princeton University) رفت. در آن‌جا ابتدا معماری خواند ولی بی‌علاقگی به رشته باعث شد تغییر رشته بدهد. نهایتا در ۱۹۷۶ در رشته‌ی مهندسی برق مقطع لیسانس را به پایان رساند. از آن سال تا ۱۹۸۰ را در بخش رسیدگی به دانشجویان خارجی دانشگاه برکلی (‌‌Berkeley) گذراند. همان‌جا با همسرش آشنا شد. بعدا ادامه‌ی تحصیل داد و فوق لیسانس طراحی و پیاده‌سازی شبکه‌های رایانه‌ای گرفت. اولین فعالیت عملی‌اش، راه‌اندازی شبکه‌ی مرکز کامپیوتر دانشکده و برقراری ارتباط آن با دپارتمان‌های مهندسی کامپیوتر و مهندسی برق و الکترونیک بود. او سرانجام دکتری‌اش را هم در سال ۱۹۸۲ در رشته‌ی علوم کامپیوتر و مهندسی برق کسب کرد.

اشمیت هرگز رابطه‌اش با دانشگاه را قطع نکرد؛ او در دهه‌ی اول ۲۰۰۰ میلادی در مدرسه‌ی تجارت استنفورد سخنران مدیریت راهبردی بود.

زندگی شغلی

اشمیت در اوایل کارش بیشتر سمت‌های فنی در شرکت‌های فناوری اطلاعات را بر عهده داشت. در شرکت بزرگ «بل» (‌Bell Labs) در واحد تحقیق بود و به همین ترتیب بعدا هم در شرکت‌های «زیلوگ» (Zilog) و «زیراکس» (Xerox) مسوولیت‌های تحقیقاتی و فنی داشت. او در طول حضور در شرکت بِل به اتفاق همکارش مایک لسک (Mike Lesk)، «لکس» (Lex) را نوشت. لکس برنامه‌ای بود که تحلیل‌هایی تولید می‌کرد که در طراحی ساختار کامپایلر‌ها به‌کار می‌رفت. در سال ۱۹۸۳ به شرکت «سان مایکروسیستمز» (Sun Microsystems) رفت و برای نخستین بار سمت مدیریتی گرفت و مدیر نرم‌افزار آن شرکت شد. سپس به معاونت کل تولیدات نرم‌افزاری و پس‌ازآن معاونت و نهایتا ریاست «سان تکنولوژی» (Sun Technology Enterprises) رسید.

 

ادامه نوشته

یک راز ساده و ارزان مدیریتی

هدف گذاری ،ایده پردازی، طراحی ، برنامه ریزی ، پایش ، تجدید نظر و ... ، همه و همه از ارکان یک مدیریت کارآمد هستند.
بسیاری از مدیران به تک تک این موارد باور دارند و اغلب اوقات به آنها فکر می کنند و تصمیمات مهمی هم برای آنها می گیرند که بسیار هم درست هستند، اما یک نکته را فراموش می کنند: "نوشتن" .

اگر یک مدیر هستید ، همه چیز را بنویسید. داشتن یک دفترچه یادداشت کوچک ، یا تبلتی که بتوانید مطالب تان را در هر موقعیتی وارد آن کنید ، یکی از اسرار ساده و در عین حال مهم مدیریتی است.
هر تصمیمی مادام که تنها در ذهن و حتی در زبان شماست ، از "ویروس ناپایداری" رنج می برد. تصمیمات عالی و ایده های خلاقانه زیادی در طول تاریخ مُرده اند ، فقط به این خاطر که فرصت جاری شدن بر روی کاغذ را نداشته اند.


ادامه نوشته

زنی که مدیر بزرگترین شرکت اتومبیل سازی آمریکا شد! + عکس

خانم " ماری باربارا " یک خانم امریکایی است که مدرک مهندسی داشته و مادر دو فرزند نوجوان است. او اخیرا موفق شد صندلی مدیریت بزرگترین کارخانه سازنده اتومبیل در دنیا را از آن خود کند. او خیلی زود توانست به یکی از قدرتمندترین زنان در عرصه صنعت دنیا تبدیل شود.

زنی که مدیر بزرگترین شرکت اتومبیل سازی آمریکا شد! + عکس

وی نقش پررنگی در طراحی و تولید اتومبیل های ساخت کارخانه " جنرال موتورز" امریکا دارد و اولین زنی است که رهبری مدیران این شرکت بزرگ خودروسازی را از آن خود کرده است. وی از سن 18 سالگی وارد این کمپانی شده و مدت 33 سال است که برای این کارخانه کار میکند.

او در مصاحبه اش عنوان کرده است طی این سالها زحمات زیادی متحمل شده است تا بتواند به مدیریت برسد. او میگوید ماشین های مورد علاقه وی شورولت، کامارو و پونتیاک است و قدرت موتور این اتومبیل ها را می ستاید. وی معتقد است زنان امروز جایگاه ویژه ای در صنعت و بخصوص صنعت اتومبیل سازی دارند و تنها راه پیشرفت در مسیر کار و زندگی را پشتکار و صبوری میداند.

سوالاتی که افراد موفق از خود می پرسند ؟

گروه اینترنتی خورشید

من عاشق گفتوگو با افراد موفق هستم. اگر با فردی روبرو بشوم که از نظر خودم فردی موفق باشد، از محالات است که بی‌خیال گفتوگو با او شوم.در گفتوگو با افراد موفق تجارب بسیار ارزشمندی بدست آورده ام که به نظرم این تجارب نقش مهمی در پیشرفت زندگی من داشته اند. به تازگی کشف کرده ام که افراد موفق معمولا سوالات مهمی را از خود می‌پرسند و این سوالات و پاسخ‌های آنها نقش مهمی در موفقیت آنها دارد.
در این ایمیل قصد دارم لیست کوتاهی شامل 6 پرسش مهم که افراد موفق از خود می‌پرسند را به شما دوستان عزیز ارایه کنم.

چه چیزهایی را نمی‌دانم؟

فردی که این سوال را از خود می‌پرسد، قبول می‌کند که چیزهایی را نمی‌داند و با این حال سعی می‌کند نادانسته‌هایش را بداند. به نظر من این سوال یکی از مهمترین سوالاتی است که افراد موفق همیشه از خود می‌پرسند، چرا که آنها را به سوی دانستن هدایت می‌کند.

چه کار مفیدی می‌توانم برای دیگران انجام دهم؟

به نظرم افراد موفق افرادی هستند که سعی در آفرینش ارزش‌های جدید دارند. یکی از دغدغه های اصلی آنها کمک به دیگران است. کارآفرینان با توجه به مشکلاتی که در اطراف خود می‌بینند دست به تلاش می‌زنند و با انگیزه خوبی که دارند در راه موفقیت قدم برمی‌دارند.

چه چیزهایی برای من مهم‌تر هستند؟

افراد موفق ارزش‌های مهم و پایدار خود را می‌شناسند و در راه این ارزش‌ها قدم برمی‌دارند. افراد موفق سعی می‌کنند اجازه ندهند تا ارزش‌های کوچک اختلالی در ارزش‌های بزرگ آنها ایجاد کنند. خانواده، معنویات و کمک به جامعه بشری چندی از ارزش‌های مهم برای افراد موفق است.

اگر اتفاقی ناخواسته افتاد، چه کار می‌توانم بکنم؟

افرادی موفق میشوند که نگرشی به آینده و اتفاقاتی که خواهد افتاد، داشته باشند. افراد موفق با آینده نگری و آمادگی برای اتفاقات ناخواسته و احتمالی، می‌توانند با پشت سرگذاشتن سختی‌ها به سوی موفقیت گام بردارند.

در 5 سال آینده چه وضعیتی باید داشته باشم؟

انسان‌های موفق برای آینده خود برنامه‌های مدت‌داری دارند. آنها اهداف مشخصی برای بازه های زمانی معین، به صورت کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت  دارند و در راستای رسیدن به این اهداف سعی می‌کنند.

چه کار دیگری می‌توانم انجام دهم؟

افراد موفق هیچگاه متوقف نمی‌شوند. آنها با کسب هر موفقیتی به فکر آینده و تعیین اهداف جدید هستند. آنها با روبرو شدن با مشکلات، به دنبال راه حل های مختلف هستند و از بین این راه حل ها بهترین را انتخاب می‌کنند.

حرف های دومین ثروتمند جهان برای شما

وارن بافت، دومین مرد ثروتمند جهان، طی یک مصاحبه جذابی عقاید خود را درباره ثروت و لذت فاش کرد. در زیر می توانید توصیه های دلنشین و نکاتی از زندگی او را بخوانید و کمی برای موفقیت و داشتن زندگی سعادتمند ترمزدستی زندگی خود را بکشید.

 

**او اولین سهام خود را در 11 سالگی خرید و هنوز هم عقیده دارد که خیلی دیر شروع کرده است.

 

* *دارایی ها در آن زمان بسیار ارزان بود، پس فرزندان خود را به سرمایه گذاری تشویق کرد.

 

**او اولین زمین کشاورزی خود را در 14 سالگی خریداری کرد؛ آن هم با جمع کردن درآمدهای ناشی از فروش روزنامه.

 

* *هر کسی می تواند با پس انداز پول های خود به امکانات زیادی برسد. فرزندان خود را به شروع یک تجارت تشویق کنید.

 

**او هنوز در خانه 3 اتاق خوابه ای که 50 سال پیش خریداری کرده بود زندگی می کند. او می گوید هرچه می خواهد در این خانه وجود دارد. نکته جالب این است که خانه او هیچ حصار و دیواری ندارد.

 

- هیچ گاه بیش از آن چیزی که احتیاج دارید خرید نکنید.

 

**او همواره اتومبیل خود را می راند و هیچ راننده و محافظی ندارد.

 

* *شما همان هستید که هستید نه آنچه که دارید.

 

**او هیچ گاه با هواپیمای شخصی خود مسافرت نمی کند، درصورتی که او خود مالک بزرگ ترین شرکت تولیدکننده جت خصوصی است.

 

**همواره به این فکر کنید که چگونه می توانید با اقتصادی اندیشیدن از زندگی لذت ببرید.

 

* *شرکت او به نام Berkshire Hathaway / برکشایر هاتوی 63 شرکت تابعه دارد.

 

او هر سال یک نامه به مدیران آنها می نویسد و اهداف را مشخص می کند. او هیچ گاه جلسات متعدد و تماس های معمول شرکت ها را با آنها ندارد.

 

**او همواره به مدیران خود 2 قانون را یادآور می شود: «همواره مراقب پول سهامداران باشید» قانون اول را فراموش نکنید�

 

* *اهداف را تعیین کنید و مطمئن شوید که افراد شما روی آنها متمرکز هستند.

 

**او هیچ گاه با جامعه شلوغ ارتباط برقرار نمی کرد. تنها تفریح او یک پاپ کورن و تماشای تلویزیون بود.

 

* *سعی نکنید که با اموال خود به دیگران فخر بفروشید، تنها از چیزهایی که دارید خودتان لذت ببرید.

 

**وارن بافت هیچ گاه یک موبایل یا حتی یک کامپیوتر نداشته است.

* *بیل گیتس، ثروتمندترین مرد روی زمین 5 سال پیش او را ملاقات کرد. او تصور می کرد که هیچ نقطه مشترکی از لحاظ عقیده ای با او ندارد، بنابراین برای نیم ساعت برنامه ریزی کرده بود در صورتی که ملاقات آنها 10 ساعت طول کشید و پس از آن از طرفداران وارن بافت شد.

 

 

توصیه او به افراد جوان:

شادترین مردم کسانی نیستند که لزوما بهترین چیزها را داشته باشند، بلکه افرادی هستند که قدر امکاناتی را که دارند می دانند.

 

* *از وام های بانکی دوری کنید و روی خودتان سرمایه گذاری کنید و همواره به یاد داشته باشید که: پول انسان ها را خلق نمی کند، بلکه انسان ها هستند که پول را خلق می کنند«زندگی را به سادگی خودتان زندگی کنید.»

 

**براساس حرف های دیگران عمل نکنید، فقط به آنها گوش کنید ولی هرچه را که احساس خوبی به آن دارید، انجام بدهید.

 

**به دنبال پوشیدن یا داشتن برندها نباشید، بلکه آنچه را که در آن احساس راحتی می کنید خریداری کنید.

 

**پول خود را روی چیزهای غیرضروری خرج نکنید، بلکه روی چیزهایی سرمایه گذاری کنید که واقعا به آنها احتیاج دارید.

 

**در نهایت اینکه این زندگی شماست، پس چرا این فرصت را در اختیار دیگران قرار می دهید تا روی زندگی شما حاکم باشند؟

به حرف دومین ثروتمند جهان گوش کنید!


 

وارن بافت، دومین مرد ثروتمند جهان، طی یک مصاحبه جذابی عقاید خود را درباره ثروت و لذت فاش کرد. در زیر می توانید توصیه های دلنشین و نکاتی از زندگی او را بخوانید و کمی برای موفقیت و داشتن زندگی سعادتمند ترمزدستی زندگی خود را بکشید.

 **او اولین سهام خود را در 11 سالگی خرید و هنوز هم عقیده دارد که خیلی دیر شروع کرده است.

 * *دارایی ها در آن زمان بسیار ارزان بود، پس فرزندان خود را به سرمایه گذاری تشویق کرد.

 **او اولین زمین کشاورزی خود را در 14 سالگی خریداری کرد؛ آن هم با جمع کردن درآمدهای ناشی از فروش روزنامه.

 * *هر کسی می تواند با پس انداز پول های خود به امکانات زیادی برسد. فرزندان خود را به شروع یک تجارت تشویق کنید.

 **او هنوز در خانه 3 اتاق خوابه ای که 50 سال پیش خریداری کرده بود زندگی می کند. او می گوید هرچه می خواهد در این خانه وجود دارد. نکته جالب این است که خانه او هیچ حصار و دیواری ندارد.

 - هیچ گاه بیش از آن چیزی که احتیاج دارید خرید نکنید.

 **او همواره اتومبیل خود را می راند و هیچ راننده و محافظی ندارد.

 * *شما همان هستید که هستید نه آنچه که دارید.

 **او هیچ گاه با هواپیمای شخصی خود مسافرت نمی کند، درصورتی که او خود مالک بزرگ ترین شرکت تولیدکننده جت خصوصی است.

 **همواره به این فکر کنید که چگونه می توانید با اقتصادی اندیشیدن از زندگی لذت ببرید.

 * *شرکت او به نام Berkshire Hathaway / برکشایر هاتوی 63 شرکت تابعه دارد.

 او هر سال یک نامه به مدیران آنها می نویسد و اهداف را مشخص می کند. او هیچ گاه جلسات متعدد و تماس های معمول شرکت ها را با آنها ندارد.

 **او همواره به مدیران خود 2 قانون را یادآور می شود: همواره مراقب پول سهامداران باشید دوم قانون اول را فراموش نکنید

 * *اهداف را تعیین کنید و مطمئن شوید که افراد شما روی آنها متمرکز هستند.

 

**او هیچ گاه با جامعه شلوغ ارتباط برقرار نمی کرد. تنها تفریح او یک پاپ کورن و تماشای تلویزیون بود.

 

* *سعی نکنید که با اموال خود به دیگران فخر بفروشید، تنها از چیزهایی که دارید خودتان لذت ببرید.

 

**وارن بافت هیچ گاه یک موبایل یا حتی یک کامپیوتر نداشته است.

* *بیل گیتس، ثروتمندترین مرد روی زمین 5 سال پیش او را ملاقات کرد. او تصور می کرد که هیچ نقطه مشترکی از لحاظ عقیده ای با او ندارد، بنابراین برای نیم ساعت برنامه ریزی کرده بود در صورتی که ملاقات آنها 10 ساعت طول کشید و پس از آن از طرفداران وارن بافت شد.

 

 

توصیه او به افراد جوان:
شادترین مردم کسانی نیستند که لزوما بهترین چیزها را داشته باشند، بلکه افرادی هستند که قدر امکاناتی را که دارند می دانند.

 

* *از وام های بانکی دوری کنید و روی خودتان سرمایه گذاری کنید و همواره به یاد داشته باشید که: �#1662;ول انسان ها را خلق نمی کند، بلکه انسان ها هستند که پول را خلق می کنند�#1548; �#1586;ندگی را به سادگی خودتان زندگی کنید.�/b>

 

**براساس حرف های دیگران عمل نکنید، فقط به آنها گوش کنید ولی هرچه را که احساس خوبی به آن دارید، انجام بدهید.

 

**به دنبال پوشیدن یا داشتن برندها نباشید، بلکه آنچه را که در آن احساس راحتی می کنید خریداری کنید.

 

**پول خود را روی چیزهای غیرضروری خرج نکنید، بلکه روی چیزهایی سرمایه گذاری کنید که واقعا به آنها احتیاج دارید.

 

**در نهایت اینکه این زندگی شماست، پس چرا این فرصت را در اختیار دیگران قرار می دهید تا روی زندگی شما حاکم باشند؟

 


علیـرضا خـمسه؛ خاطـره سـاز همـه نـسل ها

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


خبرگزاری مهر: 
علیرضا خمسه از آندسته کمدین هایی است که برای همه نسلی خاطره ساز بوده است از نسل پدر و مادرهای ما بچه های این روزها که طرفدار سریالی چون "پایتخت" بوده اند. هنوز هم وقتی تلویزیون "آپارتمان شماره ۱۳" و سایر کارهای خمسه را نشان می دهد، پای تلویزیون می نشینید و نمی توانید لذت بازی های این کمدین محبوب را از دست بدهید.

بازی در "بیست" بود که بعد از سالها توانست سیمرغ بلورین را برای علیرضا خمسه به ارمغان بیاورد. یک بازی متفاوت و جدی و درام از کمدینی که مردم عادت داشتند همیشه آنها را بخنداند. فیلمی که خودش هم در طول مصاحبه از آن به عنوان یکی از فیلم هایش که از همه بیشتر دوست دارد نام می برد. در دو سال اخیر هم بازی موفق او در مجموعه تلویزیونی "پایتخت" توانست هنرنمایی دیگری را از او به نمایش بگذارد و نشان داد که خمسه همیشه متفاوت و تکرارنشدنی است.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


برای مصاحبه با او به آموزشگاه هنری وی می روم جایی که در حدود ۶ سال است به آموزش بازیگری می پردازد. از پله ها بالا می روم وارد سالن آموزشگاه که می شوم تصاویری از کارگردانان و بازیگران مطرح و چهره سینمای ایران بر روی دیوار خودنمایی می کند. کنجکاوانه به عکس ها، پوسترها و روزنامه های قدیمی از فیلم ها نگاه می کنم. خود خمسه هنوز در کارگاه و مشغول تدریس است. روی دیوار بعضی از نام هایی نوشته شده اند که در همین کارگاه های بازیگری شرکت کرده اند و بعد وارد دنیای تصویر شده اند. نام ها و چهره هایی که کمتر شناخته شده هستند. صدای علیرضا خمسه از درون اتاق دربسته ای به صورت مبهم به گوش می رسد.

بعضی از جملات را می شنوم و بعضی را خیر؛ درباره تخیل سخن می گوید. کارگاه بازیگری با کودکان است. همهمه و سروصدایشان بلندتر به گوش می رسد. گاهی سکوت می شود گاهی همه می خندند. حالا از غده و سرطان می گویند. هوس می کنم بدانم آن داخل چه خبر است اما باید صبر کنم... تنها وقتی کارگاه تمام می شود و پدرها و مادرها می آیند می توانم به کارگاه وارد شوم و برخورد خمسه را با والدین می بینم. خانواده از او در مورد فرزندشان سوال می کنند و او درباره هریک توضیحاتی ارایه می کند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


علیرضا خمسه آرامش زیادی دارد. چهره اش را انگار با لبخند پیوند زده اند، حتی وقتی از تلخی ها و ناآرامی ها سخن می گوید آرام و متبسم حرف می زند. وی در این گفتگو از تئاتر درمانی و نقش گروه در شکل گیری شخصیت اجتماعی کودکان و نوجوانان سخن می گوید. اینکه نظام های آموزشی ما چندان توجهی به بازسازی شخصت های نوجوانان نداشته اند و شاید حتی بدتر جلوی تخیل و رشد و پیشرفت شخصیت ها را گرفته اند.

ادامه نوشته

با ۷ کسب و کار خانگی آشنا شوید

شغل های خانگی

اگر که می خواهید برای خودتان کار کنید و یا اینکه وقت بیشتری را با اعضای خانواده تان بگذرانید بهترین راه حل اشتغال به  مشاغل خانگی می باشند . دامنه این نوع از مشاغل بسیار گسترده می باشد از فروش صنایع دستی گرفته تا طراحی وبلاگ بصورت آن لاین. مزیت دیگر این نوع مشاغل این است که بدون داشتن فضا و پول زیاد هم، می توان آنها را راه اندازی کرد . در ذیل به بررسی چند نوع شغل خانگی که بدون صرف هیچ وقتی می توانید راه اندازی نمایید می پردازیم .

۱-صنعتگری 
اگر که  در زمینه صنایع دستی از جمله ساخت جواهر آلات ،سفالگری و یا ساخت لوازم دکوری مهارت دارید می توانید تجارت کوچکی به راه انداخته و با ارائه آنها  بصورت اینترنتی در سایتهایی چون etsy .com  دست ساخته های خودتان را در معرض فروش بگذارید . وسایلی را که می خواهید درمعرض فروش بگذارید آماده کرده و از هر کدام عکس گرفته و این عکسها را به همرا قیمت  فروش بر روی وب سایت قرار دهید . بازدید کنندگان سایت کالاهای شما را خواهند دید   و قیمت آن را به حساب شما واریز می کنند و سپس شما پس از دریافت وجه اقدام به ارسال کالا می نمایید . با این روش می توانید در کارتان به عنوان یک تجارنت کوچک خلاقیت بخرج دهید .

۲- وبلاگ نویسی 
وبلاگ نویسان موفق از طریق نوشتن مستمر مقالات  و ستونهای مختلف در وبلاگ های مختلف درآمدی معادل درآمد یک شغل تمام وقت دارند . برای شروع می توانید با عضویت در وب سایتهایی فارسی برای خودتان وبلاگی طراحی نمایید و در یک حوزه تخصصی و یا موضوعاتی که علاقه دارید شروع به نوشتن آخرین اخبار نموده  و یا دیدگاههای خودتان در مورد آن موضوعات را به اشتراک بگذارید  با عضویت در بعضی سایتها می توانید بر روی وبلاگ تان آگهی تبلیغاتی درج نمایید ،در صورت کلیک هر یک از  بازدید کنندگان وبلاگ  بر روی آن آگهی مبلغی به شما پرداخت می شود و با این کار میزان درآمد خود را افزایش دهید .    
 
۳ – خدمات مشتریان بصورت تلفنی
اکثریت شرکت ها برای ارائه خدمات به مشتریانش با بعضی از شرکتهای دیگر قرار دادی منعقد می کنند و یا اینکه این کار را به بعضی کارمندانی که به دنبال کار در منزل هستند می سپرند تا بصورت تلفنی پاسخگوی مشتریانشان باشند . مشتریانی که در مورد خرید یک کالا سوالاتی دارند مستقیماً با شما تماس گرفته و جواب سوالاتشان را از شما می گیرند . تنها ملزومات مورد نیاز برای این کار یک خط تلفن ویا دسترسی به اینترنت می باشد .

۴ – دفترداری  و حسابداری 
اگر که با اعداد رابطه خوبی دارید و در فصل پرداخت مالیات همواره در حال کمک کردن به دوستانتان هستید می توانید از این مهارت تان به خوبی استفاده نمایید . می توانید با افراد و یا شرکتهای کوچکی که کارهای دفتر داری  و حسابداری خود را به افرادی که در منزل کار می کنند، قرارداد ببندید . برای این کار تنها به یک کامپیوتر خوب و یکی از نرم افزارهای حسابداری موجود در بازار نیاز دارید . با ارسال ایمیل و یا ارسال پستی آگهی به درب شرکتها می توانید خود و مهارتهای کاری تان را معرفی نموده و بدین ترتیب با شرکتهای زیادی قرارداد ببندید .  

۵ – معلم خصوصی 
اگر که به تدرس علاقه دارید می توانید در رشته تخصصی تان به تدریس در منزل بپردازید. هم می توانید به منزل شاگردانتان رفته و یا اینکه در منزل خودتان این کار را انجام دهید و کتابخانه های عمومی هم محل خوبی برای تدریس خصوصی می باشد . برای جذب شاگرد می توانید با مدارس محل سکونت تان و یا گروههای محلی  تماس بگیرید . هم چنین می توانید از طریق اینترنت به آموزش از راه دور بپردازید .
 
۶ – ترجمه 
اگر غیر از زبان مادری تان  قادر به مکالمه و یا ترجمه در چند زبان دیگر هستید با شرکتهایی که نیاز به ترجمه اسناد و مدارک و یا یک مترجم شفاهی دارند قرارداد ببندید . برای این کار تنها می بایست امتحان تسلط در مکالمه را با موفقیت پشت سر گذارید و در گرامر  و آیین نگارش تسلط داشته باشید .

۷ – فروش کالا بصورت مزایده و حراج 
اگر که به یافتن مشتری در مغازه های فروش امانی و یا حراج علاقه مندید  برای خودتان یک حراج  فروشگاهی شبیه eBay راه بیاندازید.به این حراجهای خوب رونقی ببخشید و با فروش آنها به مشتریان آن لاین و اینترنتی خود سود خوبی کسب کنید . در حراجها می توانید  موارد مورد فروش را لیست کرده  و  برایشان یک قیمت ثابت در نظر بگیرید و یا اینکه بصورت فهرستی  به فروش برسانید و هر کالا قیمت خاص خودش را داشته باشد . زمانی که خریدار در قسمت جستجوی کالا فروشگاه eBay مشخصات کالا را وارد می کند کالاهای شما در معرض دید قرار می گیرند . از طریق Pay Pall  مبالغ به حساب شما واریز می گردد و شما هم کالا را مستقیماً برای خریدار ارسال می نمایید .

تصاویری باور نکردنی از تغیر شکل یک پژو 406


SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

 SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون

SaliJooN.Info - گروه اینترنتی سالیجون


ادامه نوشته

10 دلیلی که تاکنون ثروتمند نشده‌اید



 

ثروتمند شدن برای آدم‌های مختلف معانی مختلفی دارد، معتقدم ثروتمند شدن اما به معنای داشتن آزادی اقتصادی برای رسیدن به اهداف مورد نظر و زندگی کردن به گونه‌ای است که خواستار آن هستیم.
روزنامه دیلی ورث، می خواهید بدانید چرا تاکنون ثروتمند نشده‌اید؟ دلایل زیر را بخوانید.

 

1. پول های خود را همانند یک انسان ثروتمند هزینه می کنید.

قدس آنلاین:خرید لوازم و چیزهای گران قیمت حس خوبی به آدم می دهد چیزهایی مانند یک خودروی لوکس، لباس های طراحی شده، یک خانه بزرگ و یا رفتن به یک تعطیلات. اگر هیچ ضرورتی برای خرید اقلام گران قیمت نداشته باشید واگر مرتب اقدام به خرید آنها کنید این موضوع برای شما روتین می شود. بسیاری از ما فراتر از توانایی های مالیمان و با استفاده بیش از حد کارت اعتباری در زندگی هزینه می کنیم. مشکل اینجاست: تا وقتی که ما در حال هزینه کردن بیش از پولی که داریم هستیم ما نمی توانیم ثروتی را جمع کنیم.

 

2. هیچ برنامه ای ندارید.

بدون داشتن یک برنامه روشن با اهداف کوتاه و یا بلند مدت، ثروتمند شدن شبیه به یک فانتزی دست نیافتنی به نظر می رسد و به عبارتی دیگر کسی که نتواند برنامه ریزی کند برای نتوانستن برنامه ریزی کرده است. روند برنامه ریزی کردن اقدامی است که می تواند به آسانی با نوشتن اولویت بندی های شما بر روی کاغذ تحقق یابد.

 

3. صندوق اضطراری ندارید.

شما صدها بار این حرف را شنیده اید که شما نیاز دارید که درامد حداقل 6 ماهتان را در یک صندوق ویژه و اضطراری پس انداز کنید. بسیاری از مردم دیده شده اند که با یک هزینه غیرمترقبه و غیر برنامه ریزی شده مانند تعمیرات خانه و یا از دست دادن شغل و یا هزینه پزشکی مواجه شده اند که به کاهش یک باره پولی که پس انداز شده است می انجامد. زمانی که این موضوع رخ می دهد، نداشتن یک پس انداز قابل توجه می تواند شرایط را بسیار بیشتر بد کند. تکیه کردن به کارت های اعتباری منجر به آن می شود که شما به جای اینکه پس انداز کنید بیشتر بدهکار شوید.

 

4 دیر آغاز کردید.

هر ماه و یا سالی که بدون پس انداز کردن بگذرد، شانس شما برای ثروتمند شدن نیز کاهش می باید، «زمان و مقایسه علایق» زمانی که مقدار پول پس انداز شده شما افزایش پیدا می کند دو دوست خوب شما هستند. بنابراین از دست دادن آنها واقعا به شما ضربه می زند. سخت ترین بخش پس انداز اغاز آن است. پس از آغاز آن شما به زودی عادت پس انداز کردن را در می یابید و بدون توحه به مقدار آن شما به اسانی به افزایش پولی که پس انداز کرده اید ادامه می دهید.

 

5 به جای متعهد بودن شکایت کردن

«زندگی خیلی گرونه» «هیچ وقت از زیر بار بدهی بیرون نمی یام» « من به اندازه کافی پولی در نمیارم» «سرمایه گذاری کردن بسیار خطرناک است». دلایل بسیاری را از سوی افراد برای پس انداز نکردن پول هایشان می توان شنید. اجازه دهید عادات بدی که قصد دارند جای متعهد بودن شما را بگیرند از شما دور شوند. بدهی و هزینه های سخت زندگی برای همه وجود دارد و به میلیون ها نفر فشار می آورد.

 

6 برای امروز زندگی می کنید نه فردا

فکر کردن به موضوعاتی که قرار است در آینده در انتظار ما باشند بسیار سخت است در حالی که ما اکنون احتیاجات و خواسته هایی داریم. قبض ها باید پرداخت شوند، بچه ها به تعطیلات نیاز دارند و.....مشکل اینجاست که بسیاری از کارها و رفتارهای که در باره آن فکر نشده است به هدر رفتن پولی که در کارت اعتباری پس انداز شده است منجر می شود. پس این جمله ها را به خاطر داشته باشید.«الان پس انداز کن، بعدن ثروتمند شو.»

 

7 سرمایه گذار تک ترفندی هستید

شما به اندازه کافی خوشبخت هستید که با سرمایه گذاری کردن پول هایتان تنها در یک بخش ثروتمند شوید. مثل اینکه بسیار خوش شانس خواهید بود که یک لاتری را برنده شوید. اما این یک استراتژی برای ثروتمند شدن نیست. یکی از بدترین اشتباهات اقتصادی این است که شما همه تخم مرغ هایتان را درون یک سبد بگذارید. انجام این کار شما را به خطر مواجه می کند. سرمایه گذاری شما باید شامل چند سرمایه گذاری خوب با درجه خطرهای متفاوت و با قدرت بازگشت باشد.

 

8 خودکار عمل نمی کنید

راز پس انداز کردن پول اینجاست: اتوماتیک بودن. پس انداز کردن به نظر می رسد یک عمل خودکار باشد. متاسفانه ما به دنیا نیامده ایم که پس انداز کنیم. ما به طور ذاتی حریص هستیم. مسئولیت پذیر بودن نیاز به انضباط دارد. بنابراین خودکار عمل کردن ما را مجبور می کند بدون اینکه تلاش زیادی کنیم مسئولیت پذر باشیم.

 

9 هیچ حس اضطراری ندارید

ممکن است شما این احساس را داشته باشید که نیازی برای نگرانی با هدف خروج از بحران بدهی و یا پس انداز کردن ندارید زیرا، کسی و یا چیز دیگری از شما محافظت می کند. ممکن است این موضوع افزایش درآمد،یافتن شغل جدید و یا لاتری باشد. تا زمانی که این موضوع وجود داشته باشد یک دلیل برای برای اینکه گام های خودتان را بردارید و ثروتمند شوید وجود دارد.

 

10 به راحتی تحت تاثیر قرار می گیرید.

همه ما تاثیرپذیری های منفی در زندگیمان داریم که شانس های ما برای ثروتمند شدن را تهدید می کنند. فرهنگ سطحی، مادی و چیپی که ممکن است بر جامعه ما قرار گرفته باشد می تواند یکی از بزرگترین دلایل این تاثیر پذیری ها باشد و همراهی رسانه ها با این موضوع می تواند آن را چند برابر بدتر کند.

   دکــوراسیون غیر مـعمول دفـاتر به سبک گــوگل !

تصاویر دفاتر گوگل را بارها دیده اید ولی تصاویر این ایمیل، گذشته از اینکه بی شباهت به آفیس های شرکت گوگل نیست، یک شرکت روسی است که تنها از سبک و سیاق و امکانات موجود در دفاتر گوگل الگو گرفته که در نوع خود جالب و دیدنیست ...


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

ادامه نوشته

9 نکته شگفت انگیز درمورد زندگی آلبرت انیشتین

9 موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن، كه شما هیچ گاه آنان را نمی دانستید.همگی ما می دانیم كه انیشتن این فرمول را كشف كرد. اما واقعیت آن است كه چیز های كمی در مورد زندگی خصوصی اش می دانیم.

او با سر بزرگ متولد شد:

وقتی انیشتن به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی كه مادر وی تصور می كرد، فرزندش ناقص است،اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه های طبیعی بازگشت.

اوخیلی دیر زبان باز کرد:

یکی دیگر از مشهورترین جنبه های کودکی اینشتین این است که او خیلی دیرتر از بچه های معمولی صحبت کردن را آغاز کرد. طبق ادعای خود اینشتین، او تا سن سه سالگی حرف زدن را آغاز نکرده بود و بعد از آن هم حتی تا سنین بالاتر از نه سالگی به سختی صحبت می کرد. به دلیل پیشرفت کند کلامی اینشتین، و گرایش او به بی توجهی به هر موضوعی که در مدرسه برایش خسته کننده بود و در مقابل توجه صرف او به مواردی که برایش جالب بودند باعث شده بود که برخی همچون خدمه منزل اینشتین او را کند ذهن بدانند. البته در زندگی اینشتین، این اولین و آخرین باری نبود که چنین انگ ها و نظرات آسیب شناسانه ای به او نسبت داده می شد.

حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود نبود:

مطمئنا انیشتن می توانسته كتاب های مملو از فرمول و قوانین را حفظ كند،اما برای به یاد آوری چیزهای معمولی واقعا حافظه ضعیفی داشته است. او یكی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموشكاری، مختص دانستن آن برای بچه های كوچك بود یا بطور مثال انیشتین سرعت صوت را از حفظ نمیدانست و وقتی از وی دراین مورد سوال می کردند میگفت اینها چیزهایی است که همه آنرا میدانند پس من وقتم را برای دانستن آنها تلف نمی کنم!

او ازداستان های علمی-تخیلی متنفر بود:

انیشتن از داستان های تخیلی بیزار بود. زیرا كه احساس می كرد، آنها باعث تغییر درك عامه مردم ازعلم می شوند و در عوض به آنها توهم باطلی از چیز هایی كه حقیقتا نمی توانند اتفاق بیفتند میدهد. به بیان او "من هرگزدر مورد آینده فكر نمی كنم،زیراكه آن به زودی می آید. به این دلیل او احساس می كرد كسانی كه بطور مثال بشقاب پرنده ها را می بینّند باید تجربه هایشان را برای خود نگه دارند.

او در آزمون ورودی دانشگاهش رد شد!

درسال 1895 در سن 17 سالگی،انیشتن كه قطعا یكی از بزرگترین نوابغی است،كه تا كنون متولد شده،در آزمون ورودی دانشگاه فدرال پلی تكنیك سوییس رد شد. در واقع او بخش علوم وریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد.وقتی كه بعدها از او در این رابطه سوال شد؛او گفت:آنها بی نهایت كسل كننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به این سوالات را در خود آحساس نمی كرد.

علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت:

انیشتن در سنین جوانی یافته بود كه شصت پا باعث ایجاد سوراخ در جوراب می شود.سپس تصمیم گرفت كه دیگر جوراب به پا نكند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت. علاوه بر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، او عقیده داشت یا مردم اورا می شناسند و یا نمی شناسند.پس این مورد قبول واقع شدن[آن هم از روی پوشش] چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟

او فقط یكبار رانندگی كرد:

انیشتن برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه، از راننده مورد اطمینانش كمك می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین اورا هدایت می كرد، بلكه همیشه در طول سخنرانی ها در میان، شنوندگان حضور داشت. انیشتن، سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش، بطور دقیقی آنها را حفظ می كرد. یك روز انیشتن در حالی كه در راه دانشگاه بود، باصدای بلند در ماشین پرسید:چه كسی احساس خستگی می كند؟ راننده اش پیشنهاد داد كه آنها جایشان را عوض كنند و او جای انیشتن سخنرانی كند، سپس انیشتن بعنوان راننده او را به خانه بازگرداند.

عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود. انیشتن تنها در یك دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی كه وقتی برای سخنرانی داشت، كسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانست او را از راننده اصلی تمییز دهد.

او قبول كرد، اما كمی تردید در مورد اینكه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از راننده اش پرسیده شود، او چه پاسخی خواهد داد، در درونش داشت.

به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور انیشتن درست از آب در آمد. دانشجویان در پایان سخنرانی انیتشن جعلی شروع به مطرح كردن سوالات خود كردند.

در این حین راننده باهوش گفت "سوالات بقدری ساده هستند كه حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید "سپس انیشتن از میان حضار برخواست وبه راحتی به سوالات پاسخ داد،به حدی كه باعث شگفتی حضار شد".

الهام گر او یك قطب نما بود:

انیشتن در سنین نوجوانی یك قطب نمابه عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت كرده بود. وقتی كه او طرز كار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می كرد طرز كار آن را درك كند. او بعد از انجام این كار بسیار شگفت زده شد.بنابر این تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درك كند.

راز نهفته در نبوغ او:

بعد از مرگ انیشتن در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات برداشته شد. اما اینكار بصورت غیر قانونی انجام شد.بعدها پسر انیشتن به او اجازه تحقیقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.

هاروی تكه هایی از مغز انیشتن را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از این مطالعات دریافت می شود كه مغز انیشتن در مقایسه با میانگین متوسط انسانها،مقدار بسیار زیادی سلولهای گلیال كه مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است.همچنین مغز انیشتن مقدار كمی چین خوردگی حقیقی موسوم به شیار سیلویوس داشته، كه این مسئله امكان ارتباط آسان تر سلولهای عصبی را بایكدیگر فراهم می سازد.

علاوه بر اینها مغز او دارای تراكم و چگالی زیادی بوده است و همینطور قطعه آهیانه پایینی دارای توانایی همكاری بیشتر با بخش تجزیه و تحلیل ریاضیات است.

 

ستارگانی که کارتن خواب بودند +عکس

تماشا: شاید باورش سخت باشد، اما جیمز باند هم یک روزی کارتن خواب بوده است! نه تنها دانیل کریگ که ستارگان بزرگ دیگری هم بوده اند که روزگاری کف خیابان ها زندگی می کردند و در محله های پایین شهر به سر می بردند. این ستارگان نه تنها فقیر بودند، بلکه بی خانمان هم بوده اند. سایت سینما خبر، گزارشی از فهرست این ستارگان منتشر کرده است. گزارشی تکان دهنده که دلمان نیامد شما نخوانید.

«هال بری» (Halle Berry)
وقتی جیمز باند کارتن خواب بود!

وقتی که «هال» با سودای بازیگری در سر به شیکاگو آمد، پولی نداشت. مادر او که از مخالفان جدی بازیگری بود، از فرستادن حتی یک سنت برای او خودداری کرد. «هال» بیچاره که شغلی نداشت، شب ها را با در خیابان ها یا در پناهگاه بی خانمان ها می گذراند. او در مصاحبه با مجله استار پلاس گفته است:

 «آن شرایط سخت باعث شد من محافظت از خودم را یاد بگیرم.»

هال بری به خوبی توانست از پس زندگی سختش بربیاید.




«هیلاری سوآنک»
وقتی جیمز باند کارتن خواب بود!
قبل از آن که «سوآنک» به یک بازیگر برگزیده اسکار تبدیل شود. از دبیرستان اخراج شد. او در سن 15 سالگی تنها با 75 دلار و یک خط موبایل به کالیفرنیا آمد. او شب ها را در اتومبیل مادرش می خوانید. تا این که طی آشنایی با «تینا براندون» در فیلم «سرها گریه نمی کنند» بازی کرد و با دستمزد 3 هزار دلاری موفق به اجاره یک سرپناه شد. بعد از آن او هر روز یشرفت کرد تا تبدیل شد به «هیلاری سوآنک».


«جیم کری»
وقتی جیمز باند کارتن خواب بود!
«کری» اوایل 16 سالگی از مدرسه اخراج شد. او که آرزوی معروف شدن را در سر داشت، تمامی نوجوانی اش را در اتوبوس کاروان خانوادگی سپری کرد؛ ولی پارک کردن اتوبوس کاروان در کنار خیابان بخت او را برای اولین حضور حرفه ای اش باز کرد.


«الا فیتز جرالد»



وقتی جیمز باند کارتن خواب بود!
«فیتز جرالد» قبل از آن که عنوان «ملکه جاز» را به دست آورد، از خانه ناپدری اش فرار می کند. در اوج بی خانمانی برای کسب درآمد به یک گروه مافیا می پیوندد؛ ولی جای خواب او از خیابان به زندان تغییر می کند. پس از آزادی از زندان شب ها را در کنار تئاتر آولو می گذراند. تا این که در سال 1934 بخت به او رو کرده و در نهایت موفق به دریافت 13جایزه «گرمی» می شود.


«دانیل کریک»
وقتی جیمز باند کارتن خواب بود!
«کریگ» با «مامور 007» زمانی در مصاحبه با پایگاه اطلاع رسانی «هالیوود اسکوپ» گفته بود: در حالی که آرزوی بازیگری را داشتم، به لندن آمدم و چون جایی برای گذراندن شب ها نداشتم، صندلی پارک های لندن را انتخاب کردم. بله، جیمز باندکه این روزها با «اسکای فال» لندن را به تسخیر خود درآورده، روزی در لندن سرگردان بوده است.


«چارلی چاپلین»
وقتی جیمز باند کارتن خواب بود!
با مرگ زودرس پدر «چارلی»، مادرش به بیمارستان روانی منتقل می شود و چارلی 10 ساله با برادر کوچکش مجبور به کار کردن و کسب درآمد می شوند. آن ها خانه ای نداشتند و شب ها را در کنار محل کار پدرشان که یک تماشاخانه بود، می گذراندند؛ ولی همین مشکلات در نهایت چارلی را به بزرگ ترین بازیگر سینمای صامت تبدیل کرد.

پولدارترین ایرانی کیست؟ (+تصاویر)

امیدیار در سال ۱۹۹۵ سایت ebay را تنها از روی سرگرمی راه اندازی می کند ولی پس از گذشت اندکی این سایت به یکی از بزرگترین و پردرآمد ترین سایت های اینترنتی تبدیل می شود.
دانستن لیست “ترین ها” همواره از جمله مطالبی بوده است که علاقمندان زیادی برای خود دارد و یکی از این لیست ها، لیست پولدارترین افراد است که همواره در حال تغییر و تحول است.

به گزارش بولتن نیوز؛ مجله فوربس که هرساله لیست پولدارترین افراد دنیا منتشر می کند، امسال در یک اقدام جالب، با معادل سازی ارزش دارایی افراد در مقاطع زمانی مختلف تا کنون، برای اولین بار لیستی را منتشر کرده است که در آن ۲۰۰ نفر که در طول تاریخ بیشترین ثروت را داشته اند معرفی شده اند.

اولین نفر در این لیست که به عنوان پولدارترین فرد در تاریخ معرفی شده، چنگیز خان با ۴۱۷ میلیارد دارایی است!

نکته جالبی که در این لیست به چشم می خورد، وجود تنها یک ایرانی در این لیست ۲۰۰ نفره است، که در این رده بندی جایگاه ۱۹۳ را به خود اختصاص داده است.

بر خلاف تصور اکثر ایرانیان در مورد پولدارترین فرد ایرانی! این عنوان به پیر امیدیار، مدیر سایت ebay اختصاص دارد.

امیدیار در سال ۱۹۶۷ در کشور فرانسه- پاریس به دنیا آمد. پدر او ایرانی و مادرش فرانسویست. وی در ۶سالگی به همراه خانواده خود به امریکا می رود و در کالج نافتز در رشته علوم رایانه تحصیل میکند.

امیدیار در سال ۱۹۹۵ سایت ebay را تنها از روی سرگرمی راه اندازی می کند ولی پس از گذشت اندکی این سایت به یکی از بزرگترین و پردرآمد ترین سایت های اینترنتی تبدیل می شود.

Ebay به عنوان اولین سایت حراجی اینترنتی لقب گرفته است. این سایت در حال حاضر تعداد ۶۰۰۰ کارمند دارد و در سال ۲۰۰۵ میلادی معادل ۴۴۱ میلیون دلار سود داشته است.

ebay در حال حاضر ۱۴۴ میلیون عضو دارد و روزانه میلیون ها معامله بصورت مجازی در آن صورت می گیرد.

امیدیار در لیست ثروتمندان حال حاضر دنیا در رتبه ۱۷ قرار دارد و ثروت او حدود ۸ میلیارد دلار برآورد شده است.

پولدارترین ایرانی کیست؟ (+تصاویر)

پولدارترین ایرانی کیست؟ (+تصاویر)

پولدارترین ایرانی کیست؟ (+تصاویر)

پولدارترین ایرانی کیست؟ (+تصاویر)

پولدارترین ایرانی کیست؟ (+تصاویر)

ويژگي های آدم‌ موفق

نویسنده : فرشته آل‌علي

بعد از سال‌ها بررسي و مطالعه درباره زندگي آدم‌هاي موفق توانسته‌اند نقاطي مشترک و کليدي در آنها پيدا کنند که تصور مي‌شود از علل موفقيت آنها بوده است. جالب اينکه با مطالعه اين نقاط کليدي، خيلي‌ها متوجه مي‌شوند که اين خصوصيات را دارند ولي کاربردش را بلد نيستند يا اصلا آنها را نمي‌شناسند. قبل از مطالعه اين خصوصيات، به اين موضوع مهم توجه کنيد که بذر موفقيت بايد در ذهن شما وجود داشته باشد و اگر مي‌خواهيد موفق باشيد بايد در درجه اول، خودتان را باور داشته باشيد... 
و اما برخي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي مشترک آدم‌هاي موفق : 

رويايي در سر دارند

افراد موفق رويا و تخيل دارند. اين افراد هدفي دارند که کاملا تعريف شده است. اين هدف قطعي و مشخص است. آنها مي‌دانند که چه مي‌خواهند و به راحتي تحت تاثير افکار و عقايد ديگران قرار نمي‌گيرند. عزم آنها راسخ است. هميشه عقايد و ايده‌هايي تازه دارند. تمايلات و روياهاي آنها با نتايج قدرتمندي همراه است. آنها تصميم گرفته‌، به راه افتاده و کارهايي را انجام مي‌دهند که ديگران مي‌گويند انجام شدني نيست! ريشه اين ايده‌ها در تفکرات، روياها و تخيلات آنهاست که البته دست نيافتني نيست بلکه با اراده و تلاش کاملا در دستانشان قرار مي‌گيرد. بدون ايده‌هاي نو و خلاق موفقيت ممکن نيست. آنها هميشه تصويري بزرگ از ايده‌هاي جديد دارند. 

همت‌شان بلند است

آنها خواهان انجام امور بزرگ و ايجاد تغيير هستند. جديت، اشتياق، تعهد و الزام و غرور و سربلندي منطقي دارند. براي خودشان انضباط خاصي دارند. هميشه خواهان کار و تلاش سخت بوده و از سختي راه ترسي ندارند. براي رسيدن به هدفشان، خواست و آرزويي دارند که هميشه مشتعل و روشن است و هيچ‌گاه خاموش نمي‌شود. 

روي هدف‌شان متمرکز مي‌شوند

انگيزه آنها در جهت رسيدن به نتيجه و هدف بسيار قوي‌ است و از اين موضوع احساس رضايت لذت‌بخشي دارند. افراد موفق، متمرکز هستند. روي اهداف اصلي تمرکز دارند. درگير حواشي و مسايل جانبي نمي‌شوند. از زير کار طفره نرفته و آن را به تعويق نمي‌اندازند. روي پروژه‌هايي کار مي‌کنند که مهم است و نمي‌گذارند کار به دقيقه 90 برسد. مولد هستند و بي‌جهت سرخودشان را شلوغ نمي‌کنند. 


ادامه نوشته